متن عاشقانه ساده

متن عاشقانه ساده

متن عاشقانه ساده

متن عاشقانه ساده

متن عاشقانه ساده

متن عاشقانه ساده

همه چیز رو فراموش می کنم؛
تو فقط دستمو بگیر،
اونقدر محکم که حس کنم
تمامِ تو سهمِ منه ♥️

حال من
دماسنـــج حال توست
وقتی‌ خوبی
گرمتریڹ آغوش‌ها را در آستین دارم
بد ڪه باشد حالت
خودم ڪه سهل است
تمام دنیا یخ می‌زند از
سردی لبخنــدم

دَر دورتَرین فواصِل هَستی، نَزدیکتریٓن مخاطبِ من باش جانان

شاید تکراری باشد
ولی گاهی، بعضی چیزها
ارزش هزاران بار تکرار را دارند
تکرار می کنم، تکرار می کنم:
“دوستت دارم”

آفتاببه مزارع قهوه ی چشم های توکه می رسدصبح می شودچشم وا کنکه دلم لک زده استبرای فنجان فنجان نوشیدنِ عشق …

دَریایِ قَلبَم طُغیانِ میکُنَد بٓاامواجِ چِشاط-.-

جنگ باشد
قحطی باشد
قهوه ام تلخ باشد
سرد باشد
چه اهمیتی دارد
تو باشی
همه چیز خوب است …

خوشبختی یعنیدر خاطر کسی ماندگاریکه لحظه های نبودنت رابا تمام …دنیا معامله نمیکند

تو می‌ گذری، زمان می‌ گذردچه کنم با دلی که از توتوان گذشتنش نیست؟

فرصت گفتن دوستت دارم هاآنقدر نیست كه بماند بـرای فردابه آنها که می توانیمهمین امروز بگوییم كه دوستت دارم

دوست داشتن نم نم باران ست
کم کم می آید و به درازا می کشد
بارانى دوستت دارم

You are my everything
تو همه چیز منی

بهار عاشقان حال تو باشدخوشی ها ثبت احوال تو باشدفقط یک قلب عاشق پیشه دارم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌که آنهم پیشکش مال تو باشد

تلافی کن تمام نبودنت را
وقتی تمام راه ها
بن بست بود
مرا به خیابانی بی انتها
مهمان کن…

عشق زیبای من
تو زیباترین بهانه برای نفس کشیدنی
تو پاک ترین شعر عاشقانه‌ ای
تو بهترین معنای دوست داشتنی
تو شاه بیت غزل زندگی ام هستی
تو را عاشقانه دوستت دارم
من و تو با هم یعنی یک عشق مقدس
یک قصه بی پایان …

من، جایِ تمام کسانی که دلتنگ نمی‌شوند برایت !
من، جایِ تمام کسانی که بی تابِ چشمهایت نیستن !
من، جایِ تمامِ کسانی که گفتند دوستت دارم و تو ماندی و ان ها نماندند!
من، جایِ تمامِ – یادم تو را فراموش – ها
من، اصلا جای خودِ خدا هم دلم برایت تنگ شده

امسال چه سال خوبی بود
انگار با همه سال های عمرم فرق داشت
وقتی تو قدم به زندگی ام گذاشتی یک سال‌ بهتر از همه سال های عمرم شد
تو چه خوش‌ قدم هستی

من قصه تو را تا ابد اینگونه آغاز میکنم :یکی بودهنوزم هستخدایا همیشه باشد …

امشب اجازه اش را از خدا میگیرم …نامه های منباید جورِ دیگری آغاز شودبه نام چشم های بخشنده و مهربانت

در اندکِ قلبِ من ، تویی فراوانکی فکرشو می کرد تو بشی دلیل حال خوب و انگیزه تموم زندگیم؟

و خداحافظیوصله یِ غمگینی ستکه به چشم هایمان می‌دوزیم . . .

چقـدر دوست دارم
دستهای مردانـه ات را
ڪـه دستهای ڪوچڪم را
درآن جامیـدهی
و نوازش میڪنی
تا بفهمم تو ڪنارم هستی
ومــن تڪیـه گاهی مطمئــن دارم …

چگونه از تو بگذرموقتی همین دوست داشتنتمرا زنده نگه داشته استدوستت دارم …

زن نیستم اگر زنانه پای عشقم نایستماز قبیله زلیخا آمده امآنقدر عشقت را جار می زنم تا خدا برایم کف بزندمردانه دوستم داری ؟

اتفاق هاےِ خوب
همیشہ مےاُفتَند
مثلِ مِهرِ ” تُو” ڪہ
بہ دِلَــــ ـــــم “اُفتاده”
مےبینے حَتّے “اُفتادڹ” هَم
فعلِ قَشنگیست !
وقتے پاےِ ” تُو” وَسَط باشَد …

حتی اگر حرفی نبودشماره‌ام را بگیر و فقط بخندوقتی می‌ خندی زمان می‌ ایستدو در زیر پوستم انگار پرنده‌ ایستکه برای رهایی پرپر می‌ زند

تو؛
تمنای منُ
یار منُ
و جان منی
پس بمان
تا که
نمانم
به تمناى‌ کسى…

داستان شش کلمه ای عشق من
“من نمی توانم بدون تو زندگی کنم”

مخاطب قلبم ﺁﻏــﻮش ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ تــو ﺟـــــﺎ ﺩﺍﺭﺩ …
ﺍﮔﺮ ﺧـــــﻮﺏ ﮔـــــــﻮﺵ ﮐﻨﯽ
ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺑـــــــﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺗﻨﺪ ﻭ ﭘﯽ ﺩﺭ ﭘﯽ ﻗﻠﺒــﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨـــــــﻮﯼ
تــو ﺭﺍ ﻓﺮﯾــﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ …
ﻣﺨـــــــﺎﻃﺐ ﮐﻼﻣـﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ …
ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺿﺮﺑــﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻗﻠﺒـــــــﻢ ﻫﻢ تــوﯾﯽ

لبخند تو زیباترین چیزی است که در زندگی ام دیده ام

به خدا دوست داشتن تو دست من نیست
خودت بگرد ببین
مهرت را کجای دلم انداخته ای!

احساس می کنم زندگیم از روزی شروع شده که تو رو دیدم
تو مثل یه رویایی

تو نقطه شروع همه اتفاقات خوب زندگی ام هستی و
بهترین هدیه از سوی خداوند
عشقم نسبت به تو حد و مرزی ندارد
دوستت دارم.

صدای تو آهنگ مورد علاقه ی من است

نمی تونی تصور کنی که چطوری تمام وجودم به پرواز در میاد وقتی تو رو می بینم
قلبم برای تو می تپه

فرقی ندارد
چه ساعت از شبانه روز باشد
صدایت را که می شنوم
خورشید در دلم طلوع می کند

بر پنجره ام بُخارِ تو می‌ چسبد
صبحانه در انتظارِ تو می‌ چسبد
قوری و سماور و دو فنجان با عشق
چایی چقَدَر کنارِ تـو می چسبد

آن هنگام که به دیدنم می آیی
شوق باغبانی با من است
که گلی تازه
در باغچه اش روییده باشد …

زمانی که به تو می گم دوستت دارم از روی عادت نیست
این جمله رو می گم که یاد آوری کنم بهترین اتفاقی هستی که تا به حال برای من افتادی

می‌شه بی‌خیالِ دنیا بود، می‌شه آروم بود، می‌شه رفت دورِ دنیا رو گشت، می‌شه عاشق بود، می‌شه اگر تو دستامو بگیری.

تو دلیل خنده ی روی لب هام، درخشش چشمام و تپش قلبم هستی

تو همان بایدِ من هستی. مثلاً همیشه باید باشی. باید دستانم دائم گم در دست‌هایت باشد. باید تنم فقط به بوی عطر تو عادت داشته باشد. باید فقط عاشقِ تو باشم. باید…

هربار کـِ نِگاتـ میکنمـ به انتخابمـ مُطمئِن‌تر میشَمــ

می خوام بدونی تو نیمه ی گمشده ام هستی
باید باشی تا بتونم زندگی کنم

دوست داشتن ساده است و باور کردنش سخت. تو ساده باور کن که من سخت دوستت دارم.

روزی که تو همسرم شدی
شادترین روز زندگیم بود
دوستت دارم آرام جانم
سالگرد عشقمون مبارک!

امروز یک انسان فوق العاده خاص متولد شده و آن شخص تو هستی
تولدت مبارک مهربانم …

عشق معجزه نگاه توست بدونِ هوس، بدونِ چشم‌داشت. وقتی سخت در آغوشم می‌کشی و استشمامِ عطرِ نفس‌هایت جانی تازه می‌بخشد؛ به روحی که عشق را نمی‌شناخت.

دنیا هم که از آن تو باشد
تا زمانی که درون قلب یک زن
جایی نداشته باشی
تا درون آوازهای عاشقان زنی
زندگی نکنی و سهمی از
دلشوره های زنی نداشته باشی
فقیرترین مردی …

با تمام مداد رنگی‌های دنیا، به هر زبانی که بدانی یا ندانی، خالی از هر تشبیه و استعاره و ایهام، تنها یک جمله برایت خواهم نوشت: دوستت دارم.

دُنیآ روُ نِمیدونَم،وَلی مَنْ دوُرِ توُ میگردَم

بگذار #لبخندت
حال تمام روزهای مرا خوب کند..

چه خوش خیال است
فاصله را می گویم
به خیالش تو را از من دور کرده
نمی داند جای تو امن است
اینجا در میان دل من

سرم که به شانه‌ات برسد تمام است همه دردها، همه اشک‌ها. آسمان رنگش را مدیون چشمان توست و من این آرامش را مدیون تو هستم.

زنــدِگـی زیبـاسـٺ
یَعنــی
دُرسـٺ از هَماݩ لَحظہ ای کِہ
تـــــــــو
تمـــام زنــدِگـی ام شُـدی

از انتهای خیالت تا هر کجا بروی به هم می‌رسیم. زمین بیهوده گرد نیست. فرقی ندارد شرق یا غرب، شمال یا جنوب. من تو را به هرجهت دوست دارم.

آرزوی شب خوش برای زیباترین دختری دارم که هر روز زندگی ام را زیبا کرده است. شب بخیر!

زندگی راه های خیلی زیادی رو جلوی پات می ذاره
ولی تنها راه من بودن با تو تا آخر عمره

تو سرما بخوری، من هم می‌خورم. برای دو نفر که همدیگر را دوست دارند این یک اتفاقِ منطقی‌ست. نه به ویروس‌ها ربط دارد، نه هیچ چیزِ دیگر.

غیر ممکنه که بتونی عشق منو اندازه بگیری، توضیح بدی، بشمری یا به تصویر بکشی
فقط می تونی حسش کنی.
دوستت دارم

شانه‌هایت را برای تکیه انتخاب کردم تو پناه منی در لحظه‌های بی‌قراری‌ام در عبور بادهای خزان. روی باغ شانه‌هایت هر وقت اندوهی نشست در حمل بار غصه‌ات با شوق شرکت می‌کنم.

تو یِجایی تو قَــلبَم داریـ
کِه هیچکَس نمی تونِه داشته باشِه

امتداد بازوانت می‌شود انتهای دلدادگی. می‌شود همان گوشه دِنجی که راحت می‌توان جان داد.

در تمام سختی ها عشق تو به من انگیزه زندگی می ده شوهر عزیزم

زمانی که به آسمون شب با هزاران ستاره نگاه می کنم، چشمای تو رو یادم می یاد، بخاطر اینکه اون ها مثل ستاره ها می درخشن
وقتی که به خورشید نگاه می کنم، یاد تو می افتم، چون تو روشنایی بخش زندگی من هستی

حرف‌های زیادی بلد نیستم. من تنها چشمان تو را دیدم و گوشه‌ای از لبخندت که حرف‌هایم را دزدید. از عشق چیزی نمی‌دانم اما دوستت دارم کودکانه‌تر از آنچه فکر کنی.

نمی تونم زندگی بدون تو رو تصور کنم. تو دلیل بودن من هستی

دلبر جان، مهم نیست که چقدر حساس و مغرور و بدقلق و لجباز باشی. مهم این است که من بلدم تمام این معادلات را بهم بزنم. من همانم که می‌توانم از تو مهربان‌ترین مرد را بسازم.

در فکر منی، حالا و برای همیشه

می خوام در آغوشت بگیرم تا تپش همزمان قلبمون رو حس کنم همسر دوست داشتنی من

تو را به جای همه کسانی که نشناخته‌ام دوست می‌دارم. تو را به خاطر عطر نان گرم، برای برفی که آب می‌شود دوست می‌دارم. تو را برای دوست داشتن دوست می‌دارم. برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت، لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می‌دارم. تو را به خاطر خاطره‌ها دوست می‌دارم.

تو جهان مرا به حرکت وا می داری، بدون تو من وجود ندارم
دوستت دارم همسر عزیزم

وقتی نگاهت را دارم احساس می‌کنم زندگی رنگ به خود گرفته، حال هوایم لطیف، همیشه خوب، در آن سوی نگاهت درگیر آرامشم. همین که دارمت کافی است. همیشه بمان. همیشه کنارم باش تا با تک تک نفس‌هایت نفس بکشم. همیشه باش، همیشه باش، همیشه باش تا حالم همیشه خوب باشد.

تو که باشی دوستت دارم قشنگ‌ترین تکرار مکررات عالم است. تنها تکرار من دوستت دارم.

چیزی در کلامم نیست جز دوستت دارم‌هایی که واژه نیستند مثل دم در پی بازدم حیاتم را رقم می‌زنند.

به ارتفاع ابدیت، دوستت می‌دارم! حتی اگر به رسم پرهیزکاری‌های صوفیانه از لذت گفتنش امتناع کنم.

دوری از اونجایی شروع میشه که به خودت میگی بذار ببینم من پیام ندم اون خبری ازم میگیره؟

می‌نویسم برای تو که بخوانی که بدانی دوست داشتنت برای من بی‌انتهاست.

امروز بیشتر از دیروز دوستت می‌دارم و فردا بیشتر از امروز و این، ضعف من نیست قدرت تو است.

من بلد نیستم دوستت نداشته باشم. بلد نیستم حرف دلم را نگویم. حتی بلد نیستم نگویم می‌خواهمت وقتی می‌خواهمت. بلد نیستم نخندم وقتی با تو هستم. حتی اخم کنم وقتی ناراحتم. من هیچ کار مهمی را بلد نیستم جز دوست داشتن تو.

وقتی دو قلب برای یکدیگر بتپد، هیچ فاصله‌ای دور نیست، هیچ زمانی زیاد نیست و هیچ عشق دیگری نمی‌تواند آن دو را از هم دور کند. محکم‌ترین برهان عشق، اعتماد است.

کاش بدانی دوست داشتنت خورشید نیست، که لحظه‌ای بیاید و لحظه‌ای برود؛ ماه نیست، که یک شب باشد و یک شب نباشد؛ ستاره نیست، که شبی پر شور باشد و شبی کم فروغ؛ باران نیست، که گاه شدت گیرد و گاه نم نم ببارد. مثل نفس می‌ماند همیشه با من است.
دوست دارم تا آخرین باقیمانده جانم تو را عاشق کنم. زندگی من در زلالی چشمان تو خلاصه شده. زندگی من در نفس‌های بازدم تو جاری شده. زندگی من در همین از تو نوشتن‌ها وسعت یافته. نفس کشیدن من تنها با یاد آوری زنده بودن تو امکان پذیر است.

بیا جایمان را عوض کنیم. شعرهای من عرضه نداشتند تو را عاشق کنند. این بار تو شعر بگو تا من برایت عاشقی کنم.

وقتی سردم می‌شود کافیست حریر نازک خیالت را دور تا دور خودم بپیچم؛ تا ابد گرم گرمم.

تو …نمی‌دانم نامت را چه بگذارم. مخاطب خاص؟ تمام زندگی؟ دلیل نفس کشیدن؟ همه وجود؟ یا تنها عشقم… به هرنامی که باشی بدان تا ابد برایت جان می‌دهم.

متن عاشقانه ساده

عشق یعنی در میان صدهزاران مثنوی
بوی یک تک بیت ناگه مست و مدهوشت کند“فاضل نظری”

میخواهمت که خواستنی تر از هر کسی …

پنهان اگر چه داری، جز من هزار مونس؛
من جز تو کَس ندارم، پنهان و آشکارا…!“اوحدی”

تورا دوست دارم
بدون آن که علتش را بدانم
محبتی که علت داشته باشد
یا احترام است یا ریا …

شدی به خواب و بهم ریخت خیل مژگانت
گشای چشم و جدا کن سپاه ناز از هم…

بخوان و پاک کن و نامِ خویش را بنویس
به دفتر غزلم هر چه نقطه چین دارم…

من پیر فنا بدم جوانم کردیمن مرده بدم ز زندگانی کردیمی‌ترسیدم که گم شوم در ره تواکنون نشوم گم که نشانم کردی

مومنم کردی به عشق و جا زدی تکلیف چیست
بر مسلمانی که کافر می شود پیغمبرش

کی می رسد آن صبح
که من صدایت بزنم
تو بگویی جانا

کسی ‌سوال‌ می‌کند به خاطر چه زنده‌ ای؟
و من برای زندگی تو را بهانه می‌کنم“نیما یوشیج”

التفاتش هست امشب گه به غیر و گه به من
ساعتی صد بار باید مرد و باید زنده شد

در غم عشق نبودیّ و محبت کردیاین هم از لطف شما بودو نمیدانستیممن نکردم گله از عهد و وفاداری توعهد ما عهد جفا بودو نمیدانستیمرنج بی عشقی و تنهایی و بی مهری یارهمه ی تقدیر خدا بودو نمیدانستیم . . .

به جان جوشم که جویای تو باشم
خسی بر موج دریای تو باشم
تمام آرزوهای منی، کاش
یکی از آرزوهای تو باشم“شفیعی کدکنی”

سلام من
به آن پرنده سپیده و شادمان
که در سپیده با نسیم
ترانه ساز می شود
صبح زیبات بخیر

بهترین جای دنیاست
آغوش چشمانت
آن جا که دلم
رؤیا بپا میکند
در حصار لب هایت
بهشتی به پهنای
از بوسه تا عشق !

گاهی میان مردم، در ازدحام شهر
غیر از تو
هر چه هست فراموش می‌کنم …“فریدون مشیری”

اندر دل من درون و بيرون همه او استاندر تن من جان و رگ و خون همه اوستاينجاي چگونه کفر و ايمان گنجدبي چون باشد و جود من چون همه اوست

از چهره ى تو
چیز زیادى یادم نیست
جز این که
اقیانوس آرامى
ریخته بود بین چشمهات
و روى طراوت لب هات
زمزمه ى تردى بود
که گنگم مى کرد
و نمى گذاشت
از چهره ى تو چیز زیادى
یادم باشد

آغوش تو تخفیف عمر من است
دچارت که باشم ….
هر شب سالی نوری است،
میان کهکشان راه شیری بوسه هایت…

تا در ره عشق آشنای تو شدم
با صد غم و درد مبتلای تو شدم
لیلی‌ وش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم

عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیلکه تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی

دل من آرزوی وصل می‌کند چه کنمکه آرزوی من این است و آرزوی تو نه

هوا خواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانیکه هم نادیده می‌بینی و هم ننوشته می‌خوانی

گفتی زسرت فکر مرا بیرون کن!
جانا ، سرم از فکر تو خالیست …
دلم را چه کنم؟

چه شد در من نمی دانم
فقط دیدم پریشانم
فقط یک لحظه فهمیدم
که خیلی دوستت دارم …

چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را از این خوش‌تر نمی گیرد“حافظ”

تو معشوق ناب من هستی
همیشه عاشقت و مجنون تو می مانم لیلی جانم

صبح خورشید نگاهت به سرش خواب ندارد؟
پس بیا خوب نگهم کن که دلم تاب ندارد

با هجر تو هر شب ز پی وصل تو گویم
یارب تو شب عاشق و معشوق مکن روز“سنایی”

منم تنها ترین تنهای تنهاو تو زیبا ترین زیبای دنیامنم یلدای بی پایان عاشقتو بودی مرحم زخم شقایقنگاهت را پرستم ای نگارمفدای تار مویت هرچه دارم

یا مشکل ارسال پیام از دل ما بود
یا منبع گیرنده ی قلب تو خراب استزاییده ی دردیم و به بار آمده ی عشق
در مکتب ما عشق فقط حرف حساب استیک جمله بگو دلبرکم حرف دلت چیست
عاشق شده این شاعر و دنبال جواب است

کائنات
فداى لبخند شیرین اول صبحت؛
بخند جانم!
تو دلخوشی
روزهاى کسل کننده‌اى…“علی قاضی مقام”

بعضى از حرفارو
باید بزارى وقتى خوب دم کشید بزنى
اینجورى خیلى بیشتر به طرفت مى چسبه!
دوستت دارم . . !

عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی

صدا بزن مرا
مهم نیست به چه نامی
فقط میم مالکیت را آخرش بگذار
می خواهم باور کنم، مال تو هستم …

یک جرعه چشاندی به من از عشقت و مستم
یک جرعه ی دیگر بچشان مست ترم کن“حسین منزوی”

همسر عزیزم، تو تنها یار و همدم زندگی ام هستی
چه بخواهی چه نخواهی تا ابد در قلب من می مانی …
دوستت دارم

جای مهتاب،به تاریکی شب ها تو بتاب
من فدای تو، به جای همه گل ها تو بخند“فریدون مشیری”

اگر باغ نگاهم پر ز خار است، گلم تاراج دست روزگار است
به چشمانت قسم، با بودن تو، زمستانی ترین روزم بهار است

تا تو نگاه می‌کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو، این چه نگاه کردن است؟
شهریار

به چه مشغول کنم دیده و دل راکه مدام
دل تو را می‌طلبد ، دیده تو را می‌جوید…“صائب تبریزی”

به جان جوشم که جویای تو باشمخسی بر موج دریای تو باشمتمام آرزوهای منی، کاشیکی از آرزوهای تو باشم

شب وقتی زیبا است که بدانی
یک نفر، یک جایی از این دنیا
با تصویرسازی آغوش تو به خواب رفته است
و چه زیباتر می‌شود وقتی که آن یک نفر
همانی باشد که تو هم هرشب
در خیال خودت در آغوشش می‌گیری

زن ها
آن شبی که دوستت دارم دلخواهشان را می شنوند
با گوشواره می خوابند….

امروز
بیشتر از هر روز دیگری دوستت دارم
دست خودم نیست جمعه‌ها عاشق‌ترم!
مخصوصا اگر
چشم در چشم #تُ
از خواب بیدار شوم…

از پریدن‌های رنگ و از تپیدن‌های دل
عاشق بیچاره هرجا هست رسوا می‌شود …

یکی درد و یکی درمان پسندد
یک وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسنددبابا طاهر

گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آن چنان مات که حتی مژه بر هم نزنیمژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنیفریدون مشیری

آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی
کی بود؟ کجا رفت؟ چرا بود و چرا نیست!؟“شهریار”

شاعر میگه :
لا تقسوا علی أنثی إلا فی عناقها…
به زن سخت نگیرید
مگر به هنگام در آغوش کشیدنش :))

جان دلم…
غرور مردانه و این حرفها…
بماند برای غریبه ها…!
به من که رسیدی…
ورد زبانت باشد دوستت دارم…

بوی شور انگیز باراڹ می دهی
با نگاهت بر دلم جان می دهیبسکه خوب و مھربان و صادقی
بر دلم عشقی فراوان می دهیخواهشا با قلب تنھایم بمان
چون فقط تو بوی انسان می دهی

قهوه می‌ریزم برایت نیستی آن سوی میز
هی شکر می‌ریزم و تلخ است جای خالی ات!

من سردم و سردم ، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم ، تو دوا باش خدا راجان را که مه آلود و زمستانی و قطبی ‏ست‏
با گرم‏ترین پرتو خورشید بیارااز دیده بر آنم همه را جز تو برانم‏
پاکیزه کنم پیش رخت آینه‏ ها رامن برکه ی آرام وُ تو پوینده نسیمی‏
دریاب ز من لذت تسلیم و رضا راگر دیر و اگر زود ، خوشا عشق که آمد
آمد که کند شاد و دهد شور فضا راهر لحظه که گل بشکفد آن لحظه بهار است‏
فرزانه نکاهد ز خزان ارج و بها رامی ‏خواهمت آن قَدْر که اندازه ندانم‏
پیش دو جهان عرضه توان کرد کجا رااز باده اگر مستی جاوید بخواهی‏
آن باده منم، جام تنم بر تو گواراسیمین بهبهانی

خنده ات طرح لطیفیست که دیدن دارد
ناز معشوق دل آزار خریدن داردفارغ از گلّه و گرگ است شبان عاشق
چشم سبز تو چو دشتی است! دویدن داردشاخه ای از سر دیوار به بیرون جسته
بوسه ات میوه ی سرخی است که چیدن دارد“کاظم بهمنی”

از پشت تریبون دلم عشق چنین گفت
محبوب تو زیباست، قشنگ است، ملیح است
اعضای وجودم همه فریاد کشیدند
احسنت صحیح است، صحیح است، صحیح استملک الشعرای بهار

هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش
هزار راه مرا، ای یگانه پایان باشبرای آنکه نگویند، جسته‌ایم و نبود،
تو آن‌که جسته و پیداش کرده‌ام، آن باش!“حسین منزوی”

فکر هایم تکه تکه شده اند
تو که نباشی
بهانه ایی برای جمع کردنشان ندارم
کاش باشی
تا فکرهایم بکر و خواستنی باشند

پشت پرچینت اگر بزم، اگر مهمانی ست
پشت پرچین من این سو همه اش ویرانیستانفرادی شده سلول به سلول تنم
خود من در خود من در خود من زندانیستدست های تو کجایند که آزاد شوم؟
هیچ جایی به جز آغوش تو دیگر جا نیستابرها طرحی از اندام تو را می سازند
که چنین آب و هوای غزلم بارانیستشعر آنیست که دور لب تو می گردد
شاعری لذت خوبیست که در لب خوانیستدوستت دارم اگر عشق به آن سختی هاست
دوستم داشته باش عشق به این آسانیست!“حسین جنت مکان”

بیا بیا دلدار من دلدار من
درآ درآ در کار من در کار من
تویی تویی گلزار من گلزار من
بگو بگو اسرار من اسرار من

چون درد عاشقی به جهان هیچ درد نیست
تا درد عاشقی نچشد مرد مرد نیستآغاز عشق یک نظرش با حلاوتست
انجام عشق جز غم و جز آه سرد نیستعشق آتشی ست در دل و آبی ست در دو چشم
با هر که عشق جفت ست زین هر دو فرد نیستشهدیست با شرنگ و نشاطی‌ست با تعب
داروی دردناکست آنرا که درد نیستآنکس که عشق بازد و جهان بازد و جهان
بنمای عاشقی که رخ از عشق زرد نیستسنایی

تو را با قلب و جانم برگزیدم
وزین نا مردمی ها دل بریدمبه شوق دیدن روی تو ای دوست
هزاران غمزه و نازت خریدم

مرفین آغوشت را
نه هلال احمر دارد
نه کوچه هاى ناصر خسرو !!
و این ..
بدترین تجویز شب هاى من است

به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینمبهر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان روی زیبای ته وینم

امشب دلم از آمدنت سرشار است
فانوس به دست کوچه دیدار استآن گونه تو را در انتظارم که اگر
این چشم بخوابد ، آن یکی بیدار است

در امتداد هر شب
من هستم و تمامت
با خویشتن نشستن
در خویشتن شکستن“حمید مصدق”

بیراهه دور می‌زند بی تو دلم
لبخند به زور می‌زند بی تو دلمهر وقت که دیر می‌کنی مثل سه تار
در مایه شور می‌زند بی تو دلماحسان افشاری

ببار ای باران، ببار که غم از دلم رفتنی نیست
اشک های روی گونه ام دیدنی نیستببار ای باران که این تنهایی تمام شدنی نیست
آن لحظه های زیبا تکرار شدنی نیستببار ای باران که شعر تلخ جدایی خواندنی نیست
غم تلخی که در سینه دارم فراموش شدنی نیست

گر تو گرفتارم کنی من با گرفتاری خوشم
داروی دردم گر تویی در اوج بیماری خوشممولانا

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شبمرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شبچنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
که این یخ کرده را از بی کسی، ها می کنم هر شبدلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شبکجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی
که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شبمحمد علی بهمنی

ماه اگر بی تو برآید به دو نیمش بزنند
دولت احمدی و معجزه سبحانیجلوه بخت تو دل می‌برد از شاه و گدا
چشم بد دور که هم جانی و هم جانانیحافظ

گفتم که پر از عطر بهاری بانو
خب حرف بزن گاه گداری بانو
گفتی به خدا حرف ندارم آقا
گفتم به خدا حرف نداری بانوبهمن بنی‌هاشمی

To my dear Husband
I just want to say
You made my life complete
On our Wedding Day
I Love Youشوهر عزیزم فقط یه چیزی می خواهم بگم
تو در روز عروسی
زندگی مرا کامل کردی
دوستت دارم

اگر دریای دل آبی ست
تویی فانوس زیبایش
اگر آیینه یک دنیاست
تویی معنای دنیایشتو یعنی یک شقایق را
به یک پروانه بخشیدن
تو یعنی از سحر تا شب
به زیبایی درخشیدنتو یعنی یک کبوتر را
ز تنهایی رها کردن
خدای آسمان ها را
به آرامی صدا کردنتو یعنی چتری از احساس
برای قلب بارانی
تو یعنی در زمستان ها
به فکر پونه افتادناگر یک آسمان دل را
به قصد عشق بردارم
میان عشق وزیبایی ترا من دوست می دارم

هوا خواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی
که هم نادیده می‌بینی و هم ننوشته می‌خوانی

کاش قلبم درد پنهانی نداشت
چهره ام هرگز پریشانی نداشتکاش برگ آخر تقویم عشق
خبر از یک روز بارانی نداشت

مانند یک بهار مانند یک عبور
از راه می رسی و مرا تازه می کنیهمراه تو هزار عشق از راه می رسد
همراه تو بهار
بر دشت خشک سینه من سبز می شودوقتی تو می رسی، در کوچه های خلوت و تاریک قلب من مهتاب می دمد
وقتی تو می رسی
ای آرزوی گم شده بغض های من
من نیز با تو به عشق می رسم

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شب‌های جدایی
هوشنگ ابتهاج

تو چه دانی که چه ها کرد فراقت با من؟
داند این آنکه ازین غم بود او را قدریغم هجران تو ای دوست، چنان کرد مرا
که ببینی نشناسی که منم یا دگری؟“عراقی”

هر نوبتم که در نظر ای ماه بگذری
بار دوم ز بار نخستین نکوتری!“سعدی شیرازی”

دلبر جان
“تو ” باعث میشی هر بار فکر کنم
هنوزم زندگی قشنگیاشو داره و
یکی از قشنگیاش قطعا “تویی”

دوست داشتن تو
چنان حسی به من میدهد که
غذا به گرسنه
شعر به شاعر
و آب به کویر

در یک جهان پر از میلیاردها نفر
تو تنها کسی هستی
که بهش نیاز دارم

از شوق داشتن تو‌
میخواهم با یک دسته گلِ اطلسی
به دیدن خدا بروم …

روح من باش
که من مرده چشمان توام
عاشقم باش
که من چشمه جوشان توام

یه خط بکش از خودت دور من
میخام تا ابد
به تو محدود شم …

همسرم“تو”
قشنگ ترین
تیتر زندگی من هستی…!!!

شبی راسکوتی راریزش یک قطره اشکی رابرایت آرزو دارم…!که شاید یاد من باشیلیلا مقربی

دوستش نداری رهایش کنبگذار حق آدمهایی کهدوستش دارند واو بخاطر تو از آنهافاصله میگیرد ضایع نشود…

اندر دل ما تویی نگارا

من به دنبال تو با عقربه‌ها می‌چرخم

طوری کنارت می‌ مانمطوری برایت خاطره می‌ سازمکه حتی اگر بخواهی هم  نتوانی ترکم کنیآخر من فکر می‌کنم هیچ رفتنیحریف خاطره‌ ها نمی‌ شود

یه جمـله اي هسـت
که همیـشه ورده زبونمـه
“دوستـت دارم”
هـر چنـد…
واسـه وجوده با ارزشـت
خیلـی کمـه

بی تو با قافله یغصه و غم ها چه کنم؟!تار و پودم تو بگوبا دل تنها چه کنم ؟!شهریار

بند دل منبه لبخندهای تو بند استبرای دوست داشتنت امالبخندهایت را نهدلت را لازم دارم

بزن بارون ڪہ دلتنگمڪہ دلگیرمڪہ من بی‌عشق میمیرمبزن بارون بازم نم‌نمواسہ زخمم بشہ مرحم

و عمق عشقهیچگاه شناخته نمی شودمگر در زمان فراق…جبران خلیل جبران

در راه تو چیزی که بریزد به همم نیست

دچارت شده‌ام بیا و چاره‌ام باش

با تو به اوج می‌رسد معنی دوست داشتن

فدای ناز عشقت نازدانه

در ببندید و بگویید که منجز از او همه کَس بگسستمکَس اگر گفت چرا؟ باکم نیستفاش گویید که عاشق هستم..!فروغ فرخزاد

چه حالِ خوبی ستهواى دونفرهدست‌ هاى دونفرهيک آهنگِ دنجو جاده يک طرفهمن باشم و تو باشىو دوست داشتنى كه تمام نشود

شادی و غم منی بحیرتم
خواهم از تو، در تو آورم پناه
موج وحشیم که بی خبر ز خویش
گشته‌ام اسیر جذبه‌هاي‌ ماهفروغ فرخزاد

و عمق عشقهیچگاه شناخته نمی شودمگر در زمان فراق…جبران خلیل جبران

من به اعتماد حضورتبه جهان پشت کرده‌ امکه تنها، توپشت و پناه من شوی

از خدا دیگر هیچ نمیخواهم ، دیگر هیچ آرزویی ندارم ، رویایم را میخواستم که به آن رسیدم ، دنیا را میخواستم که آن را به دست آوردم ، رویایی که همان دنیای من است، و تویی که همان دنیای منی….

چه کسی میفهمددر دلم رازی هست !میسپارم آن رابه خیال شب و تنهایی خود . . .سهراب سپهری

گفته‌ اند به کم قانع باشیدمن به همین عاشقانه نوشتن از توقانع‌ ام ..آرام می‌ گیرم به همین آب باریک عاشقی

فقــــــــــط بـراے تـو“ساڪتــــــــــم”نہ اینڪہ فرامـوشتــــــــــ ڪرده باشـــــمصبـــــر ڪردم ببینــــــم تـو هـــــمدلتنگــــــــــم مے شـوے

هر شب…
پنجرہ‌هاي‌ ملکوت آسمان،
بسوی قلبها گشودہ می شود…
الهی امشب!
ﮐﯿﻨﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ قلبہای ‌ما ﺑﺰﺩﺍﯼ
و نور ایمانت را
درقلبهایمان جاری کنتقدیم به عشقم

بی تو با قافله یغصه و غم ها چه کنم؟!تار و پودم تو بگوبا دل تنها چه کنم ؟!استاد شهریار

خیالِ مو‌های تو عجیب بافتنی‌ست

من فقط یک بلیت رفت می‌خواهم، بی برگشت… به سوی آغوش تو

صدای نفس کشیدن تو بهترین صدای زندگی من است

زنانه عاشق شو ؛مردانه از عشقت محافظت کن ؛و کودکانه سالهای سالعشقت را تازه نگهدار . . .

تو همانی که می‌ شودچای را کنارتبدون قند شیرین نوشید

وقتی تنهاییم دنبال دوستیم
‏پیداش که کردیم دنبال عیبهاش می گردیم
‏از دستش که دادیم
در تنهایی دنبال خاطراتش می‌گردیم

در اوج آسمان به دنبال تو ، هر جا میروی باز هم یکی هست به دنبال توتویی که در قلب منی و منی که همیشه فدای توامدیگر به دنبال بهترین ها نیستم ، من شیفته آن خوبی های توام

تو دوست داشتنی‌ ترين پيچكی هستیكه دلم می‌ خواهدبه دست و پای زندگيم بپيچیو مدام قد بكشی در لحظه‌ هايمو حالم را خوب‌ تر كنی

مثل یک کوچه بن بستخرابت شده امگاهی از من بگذر ؛حسرت عابر سخت است !علی صفری

تمام درد من این است که . . .تو هرکاری هم که انجام دهی،بازهم برای من بهترینی . . .

اشتباه نکننه زیبایی تو، نه محبوبیت تومرا مجذوب خود نکردتنها آن هنگامکه روح زخمی مرا بوسیدیمن عاشقت شدم

می خواهم دوستت نداشته باشماما نمیتوانم . . . !و این تنها جاییستکه خواستنتوانستن نیست . . .

تمام آنچه دانسته‌ امهمین است:تو عشق منیو آنکه عاشق است هیچ چیز نمی‌ داند

درسته می تونی بدون خیلی چیزها زندگی کنی،
اما بدون عشق نمی تونی…!

بیا با هم یک تصویر زیبای دیگر از عشق بکشیم ، تصویری مثل آن نقاشی دیروزتا به یادگار بماندو این یادگاری مثل یک خاطره بماند ، تا ما نیز مثل خاطره ها باشیم ، نه خاطره ای از گذشته ، خاطره هایی شیرین از هر روز زندگی مان که همیشه  تا ابد در قلبمان به یادگار بماند!

قشنگی عشق به این استکه کسی باشد بی وقفهتو را دوست بدارد …

دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم باقی نمانده است
وگرنه چشمانم را می بستم
و به آوازی گوش میدادم
که در ان دلی میخواند
من تو را
وی را
کسی را دوست می دارم !

دستان تو نقاشان ماهرندطرحی کشیده‌اند در منمختصر به نام عشق…نیلوفر ثانی

خوشبختی همین کنار هم بودنهاستهمین دوست داشتن‌ هاستخوشبختی همین لحظه‌های ماستهمین ثانیه‌‌هاییست که در شتاب زندگی گمشان کرده‌ایم

مثل گل های ترک خورده کاشی شده ام !بعد تو پیر که نه ،من متلاشی شده ام . . .مهدی نظام آبادی

نگاهم به جهان رنگ میگیره …من ،خوشبخت ترین بانوی این جهان خاکی ام وقتی جهانم با تو قسمت میشه

دوستت دارم چون تنها ترین فکر تنهایی منی.
دوستت دارم چون زیباترین لحظات زندگی منی.
دوستت دارم چون زیباترین رویای خواب منی.
دوستت دارم چون زیباترین خاطرات منی.
دوستت دارم چون زایید ه ي احساس پاک منی
دوستت دارم چون به یک نگاه،عشق منی
دوستت دارم چون تنهاترین ستاره زندگی منی
دوستت دارم چون تنها ترین مصراع شعر منی
دوستت دارم چون تنها ترین فکر تنهایی منی
دوستت دارم چون زیباترین لحظات زندگی منی
دوستت دارم چون زیباترین رویای خواب منی
دوستت دارم چون زیباترین خاطرات منی
دوستت دارم چون به یک نگاه عشق منی
دوستت دارم چون دوستت دارم…
دوستت دارم چون دوست داشتن تو نه دلیلی دارد و نه قانونی….
دوستت دارم تا آخرین لحظه ي بودنم…

زندگی بسیار کوتاه تر از آنستکه بخواهیم بعضی از کلمات مهم را ناگفته نگه داریم !مثل دوستت دارم

این دنیای کوچک و هفت میــلیارد آدم..؟!!
یعنی تو باور میکنی ؟
شمرده اي؟
کی مرده ست ؟
دیده اي کسی آدم بشمرد ؟
بـــاور نکن !!!
همه ی ي دنیــا فقــط تـویی…

ما آزموده‌ایمدر این شهر بخت خویشبیرون کشید بایداز این ورطه رخت خویش . . .

 نمیدانستم برایت کهنه شده ام ، هنوز مدتی نگذشته که برایت تکراری شده اممهم نیست ، برای همیشه تو را از یاد میبرم ،قلبم هم نخواهد، خاطرت را خاک میکنمتو نبودی لایق من ، تو نبودی عاشق من ، میمانم با همان تنهایی و  غم

عاشقم باش و کنارم بمانبگذار آوازه ی عشقمان چنان در شهر بپیچد که روسیاه شوندآنها که بر سر جداییمان شرط بسته اند

به خودم آمدمانگار تویی در من بوداین کمی بیشتـر ازدل به کسی بستن بود…علیرضا آذر

۳ نشونه ي عاشقی
۱. پیامشو دوباره میخونی
۲. وقتی بهش فکر میکنی لبخند می‌زنی و قلبت میلرزه
۳. وقتی داشتی این دو موردو میخوندی فقط یه نفر اومد تو ذهنت !

به دوست داشتَنت مشغولم . . .همانند سربازی که سالهاست ؛در مقری متروکه ،بی خبر از اتمام جنگ ، نگهبانی می دهد !

گرما یعنی نفس های تودست های تو، آغوش تومن به خورشید ایمان ندارم…احمد شاملو

دیوار دوست داشتن کوتاه نیستاما تو اگر بخواهی تا ثریابرای دوست داشتنت قَد می‌کشم

دستم را که بی‌هوا می‌گیریدلم را هوایی می‌کنی..با تو پرواز، پر نمی‌خواهد!حامد نیازی

تو برای من شروع تازه‌ای بودی که پنجره‌های امید را گشودی

تو که باشی هر روز را نه! هر ثانیه را عشق است

تو آن خورشید درخشانی که بر من تابیدی

تو نیمه گمشده من نیستی، تو تمام گمشده من هستی

یک زن
مگر چقدر قدرت دارد
در بزند
و کسی در را برایش باز نکندیک در
مگر چقدر قدرت دارد
بسته بماند
وقتی زنی عاشق
در را می‌زند

به چه مشغول کنمدیده و دل را که مدامدل تو را می طلبد،دیده تو را می جوید . . .

چقدر عاشقانهبه آغوش میکشیمنِ خسته‌یِ سرمازده‌ی راه را…فردین کیهانی

مرا حاجت به طبیب نیست
ان دم که نگاهم به نگاه چشمان زیبایت گره می خورد.
نازنینم : مگیر نگاه مسیحایی ات از من
که زندگی را در رگ هایم جاری میسازد

تا گرمی آغوش تو هستایمان نمی آورم ،به آغاز فصل سرد . . .

هر صبح …
بوی تو می دهد پیرهنم !
بس که تمامِ شب ،
تنگ در آغوش گرفته ام ؛
خیالت را …!

هم آگه و هم ناگه مهمان من آمد اودل گفت که کی آمد جان گفت مه مه رواو آمد در خانه ما جمله چو دیوانهاندر طلب ان مه رفته به میان کومولانا

دلم بهانه‌گیر شده
زندگی می خواهد
عشق می خواهد
سفر می خواهد
هوای تازه میـــخواهد
قشنگی می خواهد
نه
هیچکدام از این ها را نمی خواهد
خوب من…
دلم تو را میـــخواهد…..

آغوش توآرام ترین نقطه‌ی دنیاستهرچند که دیوانه ‌ترینمرد جهانی …سید فاطمه موسوی

قفس یعنی دهان منوقتی زبانمروی اسم تو قفل می شود . . .

مرد از زن خیلی تنها تره!مرد نمیتونه به ناخوناش لاک بزنه و از ته دلشاز خودش خوشش بیاد!مرد موهاش بلند نیست توی بی کسی کوتاش کنهو اینجوری لج کنه با همه ی ي دنیا!مرد نمیتونه وقتی دلش گرفت زنگ بزنه دوستش گریه کنه خالی شه!مرد درداشو اشک نه،یه اخم خشن میکنه میچسبونه به پیشونیش!یه وقتایی،یه جاهایی،به یه کسایی باید گفت،
میم…….مثل مرد 

عمری به هر کوی و گذرگشتم که پیدایت کنماکنون که پیدا کرده‌امبنشین تماشایت کنم…فریدون مشیری

من، جایِ تمام کسانی که دلتنگ نمی‌شوند برایت !
من، جایِ تمام کسانی که بی تابِ چشمهایت نیستن !
من، جایِ تمامِ کسانی که گفتند دوستت دارم و تو ماندی و ان ها نماندند!
من، جایِ تمامِ – یادم تو را فراموش – ها
من، اصلا جای خودِ خدا هم دلم برایت تنگ شده

یه وقتایی لازمه یکی کنارت باشه . . .کاری نکنه‌ و حرفی نزنه ها !فقط باشه . . .

در صفحه شطرنج زندگیم
تمام مهره هایم مات مهربانیت شد
و من با اسب سفید قلبم به سوی تو تاختم
تا بگویم :
شاه دلم دوستت دارم

بگذار مردم بگویند کفر می‌گوید.. گفتم مردم ؟ اصلا من را چه به مردم..! من را همان خدا که چشمانِ تو را آفرید تا من دیوانه ات شوم کافیست ! همه ی چیز زیرِ سرِ همین خداست که تو را بی هیچ دلیلی آنقــــدر برایِ دلِ من عزیز کرده که حتی به وقتِ دلگیری دلتنگت باشم. همین خدایی که میداند تو گذرت هم به این حوالی نمیخورد؛ اما باز کلمات را وادار به نوشتن برای تو میکند… من ؛ جای تمام کسانی که کنارت هستند، جای تمام کسانی که تو را می‌بینند، جای تمام کسانی که در قابِ چشمانت جا دارند،جای تمام کسانی که تو هر روز از حوالیِ شان گذر میکنی؛ دلم برایت تنگ شده…

دست هایت پل آرزوهای من
آغوشت امن تـرین جای دنیـا
نوازش هایت مرهم کهنه زخـم هایم
چشم هایت ساحل آرامش دل طوفان زده ام
پلک نزن ؛ بگذار اسارتم رابه نظاره بنشینم
واما …
لب هایت گرمابخش بر دل ســردم
واااای اگر سهم من از زنـدگی تو باشـی
میان آتش مثال ابراهیم خواهـم رفت

دلماسارتی میخواهداز جنس تو . . .مثل حبس شدن گوشه آغوشت !فرشته رضایی

درد داره…
یکی میشه…
همه ی ي زندگیت…
ولی هیچ جای …
زندگیت …
حضور نداره…

دلم از داغ نامردى؛
نسیمی سرد میـــخواهد…میان قحطی مرهم؛
دلى هم درد میـــخواهد…مگر یادت نمى آید؛
در آغاز محبت ها…شبى گفتم در گوشت؛
” رفاقت مرد میـــخواهد “

صدات یه آهنگی داره
که خوب بلده
چجوری حال دلمو نوازش کنه

و عشقپزشک حاذقی است !که نسخه ی تمام درد هایم رالابلای موهای تو پیچید . . .مهرداد حق محمدی

کنارم که باشی…
خورشید هم به بودنت..
حسادت خواهدکرد..
دیگر..
ماه را..
نمی‌دانم..!!

تنهایی
سطر آخر شعرهای من است
همیشه
دلتنگی
اشک
آه…
پایان تمام عاشقانه هاي‌ دنیا
غم انگیز است

با من برقص حال و هوایت عوض شود
طوری‌كه عاشقانه فضایت عوض شود
اسم مرا بگو، که به معنای تازه اي است
هر دفعه اي که لحن صدایت عوض شود

خوشبختی یعنی
درخاطر کسی ماندگاری
که لحظه هاي‌ نبودنت را
با تمام…
دنیا معامله نمی‌کند

تو را نه عاشقانه
نه عاقلانه
و نه حتی عاجزانه
که تو را عادلانه در آغوش می‌کشم
عدل مگر نه ان است که هر چیز سر جای خودش باشد؟؟!

روزی به تمام این بی قراری ها می خندي
و ساده از کنارشان می گذری”
این قشنگترین دروغی ست
که دیگران
برای آرام کردنت به تو میگویند…!

ساحل دلت رابه خدا بسپار ؛
خودش قشنگ ترین قایق
را برایت می فرستد

پایان شب من باش ؛ چون جاے درنگے نیست
جز عشق براے ما ؛ پایان قشنگے نیست …

تلافی کن تمام نبودنت را
وقتی تمام راه ها
بن بست بود
مرا به خیابانی بی انتها
مهمان کن…

کوتاهی زمان را وقتی فهمیدم که در کنارت بودم ؛
و طولانی بودن ان را وقتی فهمیدم که در انتظارت بودم ؛
حالا که من دلتنگم زمان ایستاده …

ز تمام بودنی ها
تو همین از انِ من باش!
که به غیر با تو بودن
دلم آرزو ندارد..!

حال من
دماسنـــج حال توست
وقتي‌ خوبي
گرمتریڹ آغوش‌ها را در آستین دارم
بد ڪه باشد حالت
خودم ڪه سهل است
تمام دنیا یخ مي‌زند از
سردی لبخنــدم

بیا واژه ها را عوض کنیم
“شبت بخیر”
دیگر حلاوتِ قبل را ندارد
بیا آرزوی دیگری کنیم برای هم
مثلا بگوییم
“شبت بی فکر”…

تنها چیزی ڪ برام گذاشتی
خجالت کشیدن
از آدمایی هست که از تو
در مقابلشون دفاع میکردم…

یاد بادا که دلم مشتاق دیدار تو بودروز و شب در طلب و هر لحظه بیدار تو بوددیدگانم را چه دانی که دگر سوئی نیستبه فدایت ، که آن هم گرفتار تو بود . . .

یه سریا هستن
تو قلب آدم جا دارن ، هرکاریم که بکنن
حتی اگه اشتباهم باشه
بازم از قلبت بیرون نمیرن
همینا بدبختمون کردن … !

ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﯾﺪﻧﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺑﺎ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺩﯾﺪﻧﺖ ، ﻧﺪﯾﺪﻧﺖ ﺭﺍﺗﺤﻤﻞ ﻣﯿﮑﻨﻢ . . .

تو یه رابطه ی دو نفره…
به جای اینکه هرکی مراقب خودش باشه،
هرکدوم مراقب اون یکی باشه..

قصد دل کندن ندارم
از دو چشمانت ولی ،
با نگاه سر خود گفتی
نمی‌خواهی مراپروانه حسینی

تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق
عاشقم بر عشق و هرگز نشکنم پیمان عشق

میترسم اگر یک شب هم راضی شدی به خوابم بیایی
من به یادت بیدار نشسته باشم . . .

عشقم
بوسه چیدن زلبت
سلسله در سلسله هاست
اصلا این بوسه
دوای غم کم حوصله هاست !

من كجا؟ باران كجا؟
باران كجا و راه بی پایان كجا؟
آه… این دل دل زدن تا منزلِ جانان كجا؟
‌هر چه كویَت دور تر دلتنگ تر مشتاق تر
در طریق عشق بازان مشكلِ آسان كجا؟
‌پوریا سوری

و عشقپزشک حاذقی است !که نسخه ی تمام درد هایم رالابلای موهای تو پیچید . . .مهرداد حق محمدی

بهانه میتراشی و مرا عذاب میدهی / به روح بی قرار من تو اضطراب میدهیدلم پر از گلایه ها ، تنم اسیر درد و خون / ولی تو قهر با دلم برای لحظه ی مکن . . .

من
مسئله ای ساده هستم
حل می شوم
روزی در آغوشت …

حال من خوب است
اما با تو بهتر می شوم
آخ تا می بینمت
یک جور دیگر می شوم …

مخاطب قلبم ﺁﻏﻮش ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ تو ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ …
ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﯽ
ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺗﻨﺪ ﻭ ﭘﯽ ﺩﺭ ﭘﯽ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﯼ
تــو ﺭﺍ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ …
ﻣﺨﺎﻃﺐ ﮐﻼﻣﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ …
ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻗﻠﺒﻢ ﻫﻢ توﯾﯽ

تا دیروز ، هرچه می نوشتم عاشقانه بوداز امروز ، هرچه بنویسم صادقانه استعاشقانه دوستت دارم  . . .

با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر
هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هوایم را داشته باش …
وقتی تـــــ♥ـــو هوایم را داری هوا هم خوب می شود …
اصلا هوا هم به هوای تـــــ♥ـــو خوب می شود …

تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را …

آرام جانم!
امروز که کنارت بودم فهمیدم
با چشمان باز هم می توان خواب دید!

آسمان گفت که امشب
شب توست
سرخی صورت گل
از تب توست
آنچه تا عشق مرا بالا برد
بوسه گاهی ست که نامش لب توست …

با یاد تو این ستاره ها رنگی بود / این دفتر خاطرات من سنگی بوداز درس کلاس عاشقی سهمم باز / یک زنگ فقط دوری و دلتنگی بود . . .

تو تمنای من و یار منو ای جان منی
پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی
تو خودت روح و روانی تو آرامش جانی
پس بمان تا که نمانم به تماشای کسی

چه فرقی میکند مهره ی سیاه باشم یا سفید
چشمانت با اولین حرکت ماتم میکند !

من که اصرار ندارم
تو خودت مختاری
یا بمان، یا که نرو
یا نگهت میدارم. ..

نامت در خاطر من ، یادت در فکر من و مهرت در قلب من نقش بسته است . . .
محوش نکن.

می تونی چشماتو برای یک دقیقه ببندی لطفا؟
متشکرم
دیدی چقدر تاریک شد؟
این زندگی من بدون توست

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر ، نامه رسان من و توست
گوش کن ، با لب خاموش سخن میگویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

برای دوست داشتن
همیشه دنبال بهانه ام
برفی ببارد
آفتابی بتابد
نم بارانی بزند بر موها و گونه ام
بادی بوزد
شگفتا
نه بهانه ها تمام میشوند
نه دوست داشتنت

گاهی آنقدر دلم هوایت را میکند
شک میکنم به اینکه ، این دل مال من است یا تو . . .

تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را

لایق پرستش است
کسی مثل تو
که در این بی مهری ها
بی چشم داشت محبت میکند . . .

بخوانید: اس ام اس احساسی و عاشقانه عاشق و معشوق؛ پیامک و جملات عشق و عاشقی

دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــدنه التـــمـاس هـــایم راو نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را…به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـیدرخـتـی از غــــرور کـاشـتم…

شوهر عزیزم فقط یه چیزی می خواهم بگم
تو در روز عروسی
زندگی مرا کامل کردی
دوستت دارم

نه از سرم می افتی
نه از چشمم
کجای دلم نشسته ای
که جایت این قدر امن است ؟

امروز
بیشتر از هر روز دیگری دوستت دارم
دست خودم نیست جمعه‌ها عاشق‌ترم!
مخصوصا اگر
چشم در چشم #تُ
از خواب بیدار شوم…

نمى دانم چه رابطه ایست ؟
بین نبودنت با رنگ ها
دلتنگ تو که میشوم
زندگى ام سیاه مى شود !

لبخند تو
خلاصه خوبی ها ست
همین که بخندی
دنیا از آن من است
مرسی که هستی عشق من!

در سرم تویی
در چشمم تویی
در قلبم تو
من ، عکس دسته جمعی توام . . .

می خواهم “عشق” بماند و
لبخندی که هدیه لب های توست
می خواهم من باشم
و تو باشی
و یک زندگی
سرشار از انعکاس ما …
می خواهم عاشقت باشم!

آرام جانم!
امروز که کنارت بودم فهمیدم
با چشمان باز هم می توان خواب دید!

دلبندم
من دلم فقط ، روی دلِ تو
بند می شود . . . !

اگر بتوانم یک بار دیگر زندگی کنم
این بار تو را زودتر پیدا می کنم
تا بتوانم زمان بیشتری عاشقت باشم

لـب‌ هایـت را با بـوسه‌ ای می‌بـندم
بـاور کـُن بـوسه نمی‌فـهمد ,
آزادی بـیان یـعنی چـه …

به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان روی زیبای ته وینم

آفتاب که می تابد
پرنده که می خواند
و نسیم که می وزد
با خودم میگویم
حتما حال تو خوب است
که جهان اینهمه زیباست…

همسر عزیزم، تو تنها یار و همدم زندگی ام هستی
چه بخواهی چه نخواهی تا ابد در قلب من می مانی …
دوستت دارم

وقتی کسی رو واقعاً دوست داشته باشی ؛
فاصله ،
سن !
قد و وزن ….
فقط و فقط یه عدد لعنتیه … !!!

حال من خوب است
اما با تو بهتر می شوم
آخ تا می بینمت
یک جور دیگر می شوم …

به چه مشغول کنم
دیده و دل را که مدام
دل تو را می طلبد،
دیده تو را می جوید . . .

عشق ماندگارم
عزیز دلم
همدم من
هم نفسم
زیباترین ام
فرشته قلبم
مهربانم
همه هستی ام
همه زندگی ام
فقط تو هستی و تو …

بی تو با قافله ی
غصه و غم ها چه کنم؟!
تار و پودم تو بگو
با دل تنها چه کنم ؟!

شوهر عزیزم فقط یه چیزی می خواهم بگم
تو در روز عروسی
زندگی مرا کامل کردی
دوستت دارم

و عشق
پزشک حاذقی است !
که نسخه ی تمام درد هایم را
لابلای موهای تو پیچید . . .

چه کسی میفهمد
در دلم رازی هست !
میسپارم آن را
به خیال شب و تنهایی خود . . .

می خواستم بگویم
چـه اندازه دوستت دارم
اما برای بیانش
واژه‌های مناسبی پیدا نمی کنم

تـو هرروز جذابتر از روز قبلی
این چطور ممکن اسـت

ساعت‌ها و دقیقه‌ها را می‌شمارم
تا دوباره تـو را ببینم، ولی زمان خیلی کند می‌گذرد

دوستت دارم
و واقعا وادار بودم
این را به تـو بگویم

به دوست داشتَنت مشغولم . . .
همانند سربازی که سالهاست ؛
در مقری متروکه ،
بی خبر از اتمام جنگ ، نگهبانی می دهد !

خُورشید نَباشِہ
✿ دُنیآ اَز هَم میپآشہ !
✿ تُ هَمون خُورشیدِ مَنی …

تو نقطه شروع همه اتفاقات خوب زندگی ام هستی و
بهترین هدیه از سوی خداوند
عشقم نسبت به تو حد و مرزی ندارد
دوستت دارم

عِشـ∞ـق تَعریفِ ساده‌ای دارَد …
چَشم‌هایَت

هر کسی را بهر کاری ساختند
مرا بهر دوست داشتن تو
به همین سادگی

حس بودنت
قشنگ ترین حس دنیــــــاست
تو کـه باشی
هر روز را نــــــــــــــــــه !
هر ثانیه را عشـــــق است …

می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … !از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما “فهمیدمپای ” او ” در میان است  . . .

همسر عزیزم
تو تنها یار و همدم زندگی ام هستی
چه بخواهی، چه نخواهی تا ابد در قلب من می مانی
دوستت دارم

ز تلخی سکوتت من چه بگویم / همان بهتر که از غم ها نگویمتو کاری کرده ای با بی وفایی / دگر از عشق خود با کَس نگویم . . .

روز من رسما آغاز نخواهد شد
تا زمانی که “صبح بخیر” و “دوستت دارم” را به تو بگویم
عزیزم صبحت بخیر، دوستت دارم!

اگر دو نفر لبه پرتگاهی باشند کدومشون رو نجات میدی !؟اونی که خیلی دوستش داری ؟یا اونی که خیلی دوست داره ؟

تو نقطه شروع همه اتفاقات خوب زندگی ام هستی و
بهترین هدیه از سوی خداوند
عشقم نسبت به تو حد و مرزی ندارد
دوستت دارم

دل آرام را بی تاب میکنی ، دل بی تاب را آرامآخرش نگفتی:تو ، دردی یا درمان ؟متن های زیبای رمانتیکدر نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟مثل آرامش بعد از یک غم ، مثل پیدا شدن یک لبخندمثل بوی نم بعد از باران ، در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟من به آن محتاجم !

هر کسی را بهر کاری ساختند
مرا بهر دوست داشتن تو
به همین سادگی

دلی دارم ز جنس سنگ و شیشه / چنان مهرت به جانم کرده ریشهکه در شش گوشه ی قلبم نوشته / عزیزم ، دوستت دارم همیشه . . .

حس بودنت
قشنگ ترین حس دنیــــــاست
تو کـه باشی
هر روز را نــــــــــــــــــه !
هر ثانیه را عشـــــق است …

آرزو میکنم یکیو داشته باشین
وقتی فهمید دوستش دارین
بیشتر عاشقتون بشه

دیده گریه خواهد تا بشوید سیمای تو را
گریه کردم نرفتی از خاطرم
نرسد سیل گریه به دلم
دل کجا و دیده کجا

امروز معلم میگفت دو خط موازی هیچگاه به هم نمیرسند
مگر اینکه یکی از آنها خود را بشکند
گفتم من که خودم را شکستم
پس چرا به او نرسیدم؟
لبخند تلخی زد وگفت
شاید اوهم به سوی خط دیگری شکسته باشد

لذت دنیا
داشتن کسی است
که دوست داشتنش
حواسی برای آدم نمی گذارد . .

لـب‌ هایـت را با بـوسه‌ ای می‌بـندم
بـاور کـُن بـوسه نمی‌فـهمد ,
آزادی بـیان یـعنی چـه …

دختری که با گریه بگه دوست ندارم
بیشتر از دختری دوست داره که
در حال خندیدن بگه خیلی دوست دارم

بادی بذر تـو را در دلـــم انداخـــت و ُ رفــت
من مانـــده ام و ُ این  ریشــه ی قطــور دلــدادگی
و هـــزار جــوانه ی شــکفته از یـادَت

زندگی همینه
انتظار یه آغوش بی منت
یه بوسه بی عادت
یه دوستت دارم بی علت
باور کن
زندگی همین دوست داشتن های ساده ست . .

اگر باران بودم انقدر میباریدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم
اگر اشک بودم مثل باران بهاری به پایت میگریستم
اگر گل بودم شاخه ای از وجودم را تقدیم وجود عزیزت میکردم
اگر عشق بودم اهنگ دوست داشتن را برایت مینواختم
ولی افسوس که نه بارانم نه اشک نه گل و نه عشق
اما هرچه هستم دوستت دارم

آفتاب که می تابد
پرنده که می خواند
و نسیم که می وزد
با خودم میگویم
حتما حال تو خوب است
که جهان اینهمه زیباست…

عشقِ حقیقی تنها پاسخی برای احساسات نیست، بلکه پیمان مستحکمی است که بر پایه دلیل و منطق استوار است.

راستش را بخواهی
می‌گویم مراقب خودت باش
فقط دلیلش خوب بودن حال تو نیست
خیلی وقت است که حال من بند شده به تو
مراقب خودت باش تا همیشه خوب باشی
تا من از خوب بودن تو حال دنیایم قشنگ شود
تو خوب باشی، روزگار بر وفق مراد است
پس لطفا مراقب خودت باش
سیما امیرخانی

“من سرم درد میکند برای “دعواهایی” که با هم نکردیم…
لعنتی چقدر مهربان رفتی …!”

یه وقتایی هست که دوست داری عشقت خواب باشه و خیلی حرفارو تو خواب بهش بگی
بگی که بدون اون میمیری
بگی که از بودنش خدارو ممنونی
بگی که تمام دنیای تو توی اون خلاصه شده
یا حتی آروم ببوسیش و خیالت راحت باشه که آرووووم خوابیده
وتا صبح بهش نگاه کنی و از دوست داشتنش لذت ببری…

در میان دست هایت عشق پیدا می شود
زیر باران نگاهت نسترن وا می شود
با عبور واژه ها از گوشه ی لب های تو
مهربانی های قلبت خوب معنا می شود…

چه لحظه قشنگیه اون لحظه که
من میگم نفس من کیه ؟
و تو با تمام وجود میگی منم

خیلی مواظب باش!! اگه با شنیدن صداش دلت لرزید… اگه با بدی هاش فرار نکردی و موندی… دیگه تمومه…!! اون شده همه ی دنیات… خدا رحمتت کنه.

عشق ورزیدن برای «رسیدن به یک انسان دیگر» انسانی است اما عشق ورزیدن برای «رسیدن به عشق» الهی است./ آلفونس دِ لامارتین

عشق روی دوش خود بال دارد و ازدواج با چوب زیر بغل راه می‌رود./ ضرب‌المثل روسی

رویا هایی هست که شاید هرگز تعبیر نشوند
اما همیشه شیرین اند
مثل رویــــای بـــــــــــودن تو …!

همیشه از آمدن “نـ” بر سر کلمات مـی ترسیدم !
نـ داشتن تو… نـ بودن تو…
نـ ماندن تو…
کـاش اینبـار حداقل دل واژه برایم می سوخت و خبـری مـیداد از نـ رفتن تـو…

وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیش تر تنهاست ،
چون نمی تواند به هیچ کس جز به همان آدم بگوید چه احساسی دارد
و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق کند ،
تنهایی تو کامل می شود. “

مخاطب قلبم ﺁﻏــﻮش ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ تــو ﺟـــــﺎ ﺩﺍﺭﺩ …
ﺍﮔﺮ ﺧـــــﻮﺏ ﮔـــــــﻮﺵ ﮐﻨﯽ
ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺑـــــــﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺗﻨﺪ ﻭ ﭘﯽ ﺩﺭ ﭘﯽ ﻗﻠﺒــﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨـــــــﻮﯼ
تــو ﺭﺍ ﻓﺮﯾــﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ …
ﻣﺨـــــــﺎﻃﺐ ﮐﻼﻣـﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ …
ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺿﺮﺑــﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻗﻠﺒـــــــﻢ ﻫﻢ تــوﯾﯽ

زنها هرگز نمیگویند تو را دوست دارم
ولی وقتی از تو پرسیدند مرا دوست داری
بدان که درون آنها جای گرفته ای . . .

چه کار به حرف مردم دارم
زندگی من همین است
شب که می شود عاشقانه ای می نویسم
خیره می شوم به عکست و با خودم فکر میکنم
مگر می شود تو را دوست نداشت

چنان تشنه ی بودن توام که شنیدن هر لحظه صدای تو هم سیرابم نمیکنه  !!
نمیتونم به واژه ای پناه ببرم برای این همه آشفتگی !!
من مجنون قصه های شبونه ام …
اونجا که یکی بود به یکی نبود میرسه …
منو فریاد کن …

امـتـداد بـازوانـت مـی شـود انـتـهـای دلـدادگـی …
مـی شـود هـمـان گـوشـه دِنـجـی که راحـت مـی تـوان جان داد …

وقتی کسی رو واقعاً دوست داشته باشی ؛
فاصله ،
سن !
قد و وزن ….
فقط و فقط یه عدد لعنتیه … !!!

ﺟﯿﺮ ﺟﯿﺮﮐﻬﺎ؛
ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ،
ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ﻫﻢ ﺑﯽ ﺷﮏ
ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺠﺰ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ
ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ
ﮐﺪﺍﻡ ﺣﺮﻑ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﺎﻧﺪ
ﻭ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ و تکرار ﮐﺮﺩ!!!

ابراز علاقه به زبان های مختلف :
فارسی: دوست دارم
انگلیسی: آی لاو یو
فرانسه: ژ تم
اسپانیول: ته آمُ
ایتالیایی: تی آمُ
آلمانی:ایش لیبه دیش
دخترونه: بوخولمت مولی‌ گوجی بوچ بوچ

کاش میشد هر نفست رو
روی دیوار قاب عکس کرد
لحظه ی خندیدن تو
چندبار برگشت و مکث کرد

ﻫﻮﺱ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﻨﺎﻥ ﮔﯿﺞ ﺷﻮﻡ ﺍﺯ ﺗــﻮ …
ﭼﻨﺎﻥ ﻣﺴﺖ ﺷﻮﯼ ﺍﺯ ﻣـﻦ
ﺯﻣﯿﻦ ﺳﺮﮔﯿﺠﻪ ﺑﮕﯿﺮﺩ …
ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ” ﻣـﺎ” ﺩﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ
ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﯿﻢ

دستم را که بی هوا میگیری
دلم را هوایی میکنی …با تو پرواز ، پر نمیخواهد !!

هزار بار آمدم خطت بزنم از قلبم
خود خودت را
یادت را
اسمت را
اما …
فقط قلبم پر شد از خط خطی های عاشقانه !

حواسم پرت زیبایی ات شد !
منِ دست و پا چلفتی
نصف بیشتر شعرم را ریختم زمین!
فقط ماند…
یک دوستت دارم ساده !

بگذار #لبخندت
حال تمام روزهای مرا خوب کند..

دوستَش دارم ، دوستَم دارد ..
وَ این عاشقانه ترین
داستان کوتاه دُنیاست ..

منتظرم
یک نفر بیاید که حواسش یک سره،
در حیاط خیال من ول بچرخد
یک نفر که در حوض رویایم تن بشوید
یک نفر که یک نفر نباشد،
یک دُنیا باشد

اگه یه روز دلمو شکستی فدای سرت
فقط کفش بپوش که شکسته هاش تو پات نره

اگر می توانستم ستاره‌ ها و ماه را به تـو می دادم
تا عشقم را به تـو نشان دهم حیف کـه شدنی نیست
تنها چیزی کـه می‌ خواهم این اسـت کـه
همیشه در کنارت باشم تا بتوانم
از عشق لبریزت کنم
بسیار دوستت دارم

بیا باهم یک بازی قشنگ کنیم
که جایزه ش بوسه باشد
مثلا
چشمهایم را ازپشت سرم بگیر وبگو من کی ام؟
هرجواب اشتباه یک بوسهنامردم اگراسم همه هفت میلیارد انسان دنیارا صدا نزنم…

لحظه ای در گذر از خاطره ها
ناخودآگاه دلم یاد تو کرد
خنده آمد به لبم شاد شدم
گویی از قید غم آزاد شدم

تُ همان…
عطر گل یاس و نسیم سحری…
که‌ اگر صبح نباشی…
نفسی در من نیست…

دلم لک میزنه واست زمانی که ازم دوری
ولی در خاطرم هستی دیگه اینجاشو مجبوری

و
چه
عطری
بهتر از
رایحه ی ناب تنت
که به صبح دل من
ناب ترین ناب شدی…

من برای تو
تو برای من
ما برای هم
چقدر قشنگ است این عشق من و تو …

هر روز بیش از پیش به این راز پی می برم که تو دنیای من هستی

تو
همان
عطرگل یاس و نسیم سحری
که‌ اگر صبح نباشی
نفسی در من نیست …تو ..خودت بانیِ هر روشنیِ صبحِ منی…!

عشق مثل دریا هرگز متوقف نمیشه
عشق مثل ستاره می درخشه
عشق مثل خورشید گرم میکنه
عشق مثل گل ها لطیفه
و
عشق درست مثل تو زیباست

شب ….با واژه ها بِخیر نمی شود ؛مگر در آغوش تو ..!!

آن هنگام که به دیدنم می آیی
شوق باغبانی با من است
که گلی تازه
در باغچه اش روییده باشد …

شب‌ ها دلم برای خوابیدن تنگ می شود
و روزها دلم برای روشنایی شب و روزم بـه هم ریخت
ذوب شدن در عشق حس فوق العاده ایست
و مـن در عشق تـو ذوب شدم
تشکر و سپاسگزارت هستم!

دوست داشتن ریاضی نیستتابع دلیل و برهان نیستتنها دلی میخواهد برای باختنجانی برای فداکردنو نگاهی که دل را هر بار بلرزاندتو دوست داشتنی تریننسخه ای هستی که میشود پیچیدبه دست و پای زندگی منکه هی قد بکشی تو لحظه هایمو حالم را خوب تر کنی 😍

نمی‌دانم تو را به خورشید تشبیه کنم یا دریا
فقط می دانم همیشه باید
مثل خورشید بر خانه بتابی تا به تو گرم شود و همیشه باید مثل دریا زلال باشی
تا خانه با وجودت آرامش بگیرد

من تو را ریاضی واراز صفرِ دوست داشتنتا مثبتِ بی نهایتِ عاشقانه ها❣️ دوست دارم ❣️

دل را قرار نیست مگر در کنار تو …

فرقی ندارد
چه ساعت از شبانه روز باشد
صدایت را که می شنوم
خورشید در دلم طلوع می کندمن هیچ ام
و تُ
در تمامِ هیچِ من همه ای …♥️

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را

لبخند تو را قاب کردهو بر سَردَر دنیایم زده امتا به همه بگویملبخند تو دنیای من است

You’re my other half
تو نیمه گمشده منی

عشـق
مساحت مشخصی ندارد
گاهی به اندازه
یک دل است وگاهی
به بزرگی یک دنیا
یادبگیریم
بادل کوچکمان یک دنیا
عـشـق بورزیمI LOVE YOU

می خواهمت که خواستنی تر از هر کسی …

عزیزم
مهربانی و مراقبت تو یکی از راز های خوشبختی ماست
بودنت کنارم و همراهی ات همیشه لحظات سخت زندگی را برایم آسان تر کرده است
از تو ممنونم و دوستت دارم

در میانِوسعت آغوشتبه کوچیکیِ دُنیا پی بردمتو تنها ڪسی هستی ڪهبه من جان می گوییمن تنها ڪسی هستمڪه به تو جان می دهمسر و سامان بدهییا سر و سامان ببریقلبِ من سوی شما میلِ تپیدن دارد

عشق چیزی است که من هر روز در لبخند تو می بینم
عشق چیزی است که با هر لمس تو احساس می کنم
عشق چیزی است که در هر کلمه ای که می گویی می شنوم
عشق چیزی است که ما هر روز در آن زندگی می کنیم

لبخند تو خلاصه ی خوبی هاست
لختی بخند خنده ی گل زیباست

کی می رسد آن صبح
که من صدایت بزنم
تو بگویی جانا

بدترین نوعِ جان دادن در آب و آتش نیست
نه!
بدترینش
آن زمان است
که تو مُدام صدایم میزنی و من ذره ذره جانم را نثارت میکنم

همسر عزیزم، تو تنها یار و همدم زندگی ام هستی
چه بخواهی چه نخواهی تا ابد در قلب من می مانی …
دوستت دارم

عشق یعنی؛
تو در مجازی
می گویی ” دوستت دارم ”
و من
جدی جدی ” پرواز ” میکنم

گرمای دستات آرامش منه

هرگاه پیش من هستی، نمی‌خواهم سر هیچ کار دیگری بروم
می‌خواهم تا ابد بنشینم و چشم هایت را نگاه کنم
تا عمق چشم هایت را نگاه کنم تا مطمئن شوم بی‌نهایت دوستم داری

مثلِ نفس هایم دوستت دارمهمانقدر بی اختیارهمانقدر تا پایِ جان

شاعر میگه :
لا تقسوا علی أنثی إلا فی عناقها…
به زن سخت نگیرید
مگر به هنگام در آغوش کشیدنش :))

عشق یعنی ؛
منی دیگر وجود نداشته باشد
همه و همه
او باشد و او..!💜

با تمام مداد رنگی های دنیا
به هر زبانی که بدانی و ندانی
خالی از هر تشبیه و استعاره و ایهام
تنها یک جمله برای تو خواهم نوشت
دوستت دارمــ خاص ترین مخاطب خاص دنیا …

من میفهمم چه میگویی …❤️
حتی اگر …
حرفی نزده باشی !
تو تکه ای از وجود مَنی
میگر میشود آدمی …
از وجود خودش
بی خبر باشد ؟!

تو که هستی غرق در آرامشم

اهلِ دزدی نیستم ؛
اما..
میدزدم
نگاه تمام مردم شهر را
که مبادا کسی ، غیر من نگاهت بُکند..!

لبخند تو به معنای واقعی زیباترین چیزی است که در تمام زندگی ام دیده ام 🙂
دوست دارم عشقم

کوچه پس کوچه های قلبت
چه جای امنی برای قدم های من است
دوست داشتنت قشنگ،
عشقت پر از امنیت
و خواستنت پر از لطافت است
حالا با این همه خوبی
چرا من هم تو را نخواهم؟
میخواهمت جان دلم
با تمام قلبم…

جلوه بخت تو دل می‌برد از شاه و گدا
چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی

محتاجم، …❤️
محتاج یک فنجان چای
که پهلویش تو باشی

هوا خواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی

دوست داشتن تو
بی اجازه هم زیباست
تو هم نخواهی
من باز هم دوستت دارم …❤️

خوش تر از دوران عشق ایام نیست

یکی بود یکی نبود
مال قدیماس
الان همه باشن
تو نباشی …❤️انگار هیچ کس نیست

You are my everything
تو همه چیز منی

اوج می‌گیرم
با یک دوستت دارمت
تا آنجایی که دست هیچ غمی
به دلم نمی‌رسد …!

تو مثل باران هستی
بارانی از گل
بارانی از مهر
بارانی از لبخند
بارانی که به زندگی کویری من جان بخشید

گرمای مردادیِ تنِ تو
نفس هر کسی را میگیرد
و من چه عاشقانه
گرم میشوم ، میسوزم
و دوباره هر مرداد
عاشقت میشوم انگار ❤️

اگر تو نبودی
من کاملا بیکار بودم
هیچ کاری
در این دنیا ندارم
جز دوست داشتن تو

توی قلبم نوشتم
ورود ممنوع
حالا که وارد شدی
خروج ممنوع

گر مرا ترک کنی…
من زغمت می سوزم…
آسمان را به زمین…
جان خودت می دوزم…گر مرا ترک کنی…
ترک نفس خواهم کرد…
بی وجود تو بدان…
خانه قفس خواهم کرد…

شوهر عزیزم فقط یه چیزی می خواهم بگم
تو در روز عروسی
زندگی مرا کامل کردی
دوستت دارم

برکه‌ی چشمان من از شوق دیدار تو دریا میشود
شک ندارم با تو در کل جهان غوغا سراپا میشودشال خود را باز کن، احوال ما آشفته استچونکه پیچ و تاب موهایت درون باد زیبا میشود

لاک پشت های کوچکی که تازه به دنیا آمده اند را دیده ای؟
بی اختیار به سمت دریا می روند
این گـونه دوستت دارم بی اختیار

فقط یار من و یار من و یار خودم باش

قدم زدن زیر باران … گرفتن دست های تو … این چیزی است که آرزوی آن را دارم

صدا می کنم تو را
این “جانی” که می گویی
جانم را می گیرد
نزن این حرف ها را
دل من جنبه ندارد

گرمآی دستآت روی گونم بهتَرین حسه جان جآنآنم

گرمم کن
به قدر یک آغوش
هوای نبودنت عجیب سرد است !

مخاطب خاصم، چای تو روی چشممه

شعر ردیف و قافیه نمی خواهد
بوی آغوش تو هر دیوانه ای را شاعر می کند …

دوست خوب را باید روی چشم ها گذشت
کجایى …
چشم هایم بهانه ات را گرفته اند …

به من گفتی پر از آینده باشم / تو رفتی همچنان در خنده باشمتو دریای منی ، من ماهی تو / جدا از تو نباید زنده باشم . . .

عشق: یعنی تو
فکر: همش تو
ذڪر:اسم تو
کاش:نَری تو
جان:سلامت تو
کار:خندوندن تو
مال:ریختن به پای تو
تن:فدای تو

انگار در دلم حرفی دیگر باقی نمانده تا برایت بگویم
تنها یک جمله!
هنوزم دوستت دارم

متن عاشقانه ساده

چقدر فرقه بیندوستت دارم هایی کهتو پیام ها گفته میشن و دوستت دارم هاییکه تو چشم ها فریاد میزنن…

مگه میشه تو رو داشتتو رو دید، با تو حرف زد وبهشت رو روی زمین احساس نکرد؟بخدا بهشت همین جاستهمین نقطه ای که من هستمهمین جایی که تو میخندی

جنگ باشد
قحطی باشد
قهوه ام تلخ باشد
سرد باشد
چه اهمیتی دارد
تو باشی
همه چیز خوب است …

خوشبختی می‌تونهداشتن آدمی باشه کهبلده حتی از راه‌های دور همحالت رو خوب کنه…

قلب منمیتونه تپیدن رو فراموش کنهاما دوست داشتن تو رو هرگز…

آرام جانم!
امروز کـه کنارت بودم فهمیدم
با چشمان بازهم می‌توان خواب دید!

گاهی یک مردبهانه دلخوشی یک زن می‌شود ویک زن بانی خوشبختی یک مرد…زندگے کوتاه است کاش بهانه و بانی باشیم…

آهای مخاطب خاصممیدونی شدم عاشق اون چشات؟!میدونی دلم آب میشه با اون نگات؟!میدونی آروم میشم فقط با صدات؟!میدونی ضربان قلبم میره بالا با لمس دستات؟!میدونی آخر میشم فدات؟!میدونی میمیرم برات؟!میدونی تا آخر آخرش میمونم باهات؟!

دَر دورتَرین فواصِل هَستی، نَزدیکتریٓن مخاطبِ من باش جانان

من و توبه یکدیگر محتاجیمما علت و معلولیمما لازم و ملزومیمتمامِ آدم‌های شهر را هم زیر و رو کنیاول و آخرشاسمتکنارِ اسمِ من معنا پیدا می‌کند!

“عشق” یعنی که خیابان به خیابان همه را رد کنی و ،
ناگهان بر سر یک کوچه کمی مکث کنی…!

وقتی می‌گویم:“دیگر به سراغم نیا!”فکر نکن که فراموشت کرده‌امیا دوستت ندارم نه!من فقط فهمیدموقتی دلت با من نیستبودنت مشکلی را حل نمی‌کندتنهادلتنگ ترم می‌کند!

عشق یعنیدر میان غصه‌های زندگییک نفر باشد که آرامت کند..

یه روزی یه نفر میاد تو زندگیت،که می فهمی؛
اون چیزی که تورو، روی زمین نگه داشته..
جاذبه ی زمین نیست!
وجود اونه..

کاش رابطه‌هایه آپشنی داشتنکه هر وقت دارن به تــه خط میرسنیه پیام هشدار بیاد که “رابطه بسیار ضعیف است، لطفا با یک “بوسه”یک “دوستت دارم“یک “فقط تورو میخوام”شارژش کنیــد…”کاش…

جهان در دیده‌ی من محو و تاریکتو از من دور و من با مرگ نزدیکرهی معیری

هنوز هم دراین عصر بی معجزه
آغوشت مرا دوباره بـه زندگی
برمی گرداند

آبشار هم با تمام زیبایی و اقتدارشبرای رسیدن به مقصود فرو می‌ریزد!گاهی باید در خود شکستن را تجربه کردتا به دریا رسید!

مبتلایم کرده‌ای!درمان نمی‌خواهم، که عشقبی‌گمان شیرین‌ترین بیماریِ دورانِ ماستفرشاد کولیوند

بگذار صبح را در چشم تُ
من معنا کنم
ای کـه هر صبحم
هزاران مثنوی باشد برای وصف تُ

تُکمی عمیق‌تر نگاهم کن!مثل آفتاب زل بزنتوی چشم‌هایم و قشنگ‌تریناتفاق صبح‌هایم باش…

زندگی شبیه شعریست ؛ قافیه هایش با من ؛ ” تو ” فقط همیشه ردیف باش !
خوشا بـه حال قلبم چون از تو جان گرفته
نبض وجودم از تو خط امان گرفته
خوشا بـه حال جانم کـه مرگ او غم توست
برای وصف رویت قلب زبان گرفته . . .

عاشقی را چه نیازیستبه توجیه و دلیلکه تو ای عشقهمان پرسش بی‌زیرایی..قیصر امین پور

به آدمهایی که از خوشحالیشما شاد می‌شوندو از ناراحتی شما غمگینتوجه خاص داشته باشیدآنها کسانی هستندکه سزاوار جایگاهی ویژهدر قلب شمایند…

تو مثل باران هستی
بارانی از گل
بارانی از مهر
بارانی از لبخند
بارانی که به زندگی کویری من جان بخشید

آنقدر عزیزیکه به دل نمی‌نشینی!تو به جانم نشسته‌ایبه جان همه‌ی آرزوهایم

عشق دیدنی نیست عشق چشیدنی نیست
عشق در اغوش گرفتنی نیست
عشق باید احساس بشه پس فقط بدون بازیچه نیست

وقتے باهات قهر میڪنہمیگہ میرم…یعنے دستاش رومحڪم بگیربلند بهش بگو بمون،من دوست دارمنہ اینڪہ شونہ هاتو بالا بندازےبگے هرجور راحتے

راست یا دروغ مهم نیست ! تو فقط با من حرف بزن !
چشمانت زیرنویس می کنند !

انسان‌های خوب همانند گل‌های قالی‌اندنه انتظار باران را دارند و نه دلهره‌ی چیده شدن، دائمی‌اند!

قربان وجودت که وجودم ز وجودت شده موجود!

اگر قرار باشد خوبی ما، وابسته به رفتاردیگران باشد..این دیگرخوبی نیست؛بلکه معامله است…می‌شود پروانه بود و به هرگلی نشست..اما بهتراست مهربان بودوبه هردلی نشست..!!می‌گویند هر وقت دلت برای کسی تنگ شد…نگاهش کن” نبود، صدایش کن” نشنید دعایش کن…

هرگاه پیش من هستی، نمی‌خواهم سر هیچ کار دیگری بروم
می‌خواهم تا ابد بنشینم و چشم هایت را نگاه کنم
تا عمق چشم هایت را نگاه کنم تا مطمئن شوم بی‌نهایت دوستم داری

گل اگر چشم خودش باز کند خواهد مردماه در اوج غرورش به زمین خواهد خوردچون به زیبایی تو حسرت، عالم خوردندبرق چشمان تو روح از تنشان خواهد برد…

تا قاف ترین قله هستی
سیمرغ ترین همسفرم باشمن مرغ اسیر دریاچه نورم
تا پر بکشم سوی خدا، بال و پرم باش . . .

نکند فکر کنی در دلِ من یادِ تو نیستگوش کن،نبضِ دلم زمزمه‌اش با تو یکی‌ست…

به افسانه ها باور نداشتم اما دیدار تو مرا کاملا تغییر داد
تو افسانه زندگی من هستی

زندگی شبیه شعریستقافیه‌هایش با من، ”تو” فقط همیشه ردیف باش!

دوست داشتن تو تمامی ندارد وقتی تو در هر لحظه از زندگی من حضور داری
تو زیبا ترین اتفاقی هستی که در ثانیه های من تکرار می شوی

دچار یعنیدو چشم داریولی حواست…چهار چشمی پی یکی‌ست…

زندگی تعداد نفس هایی که می کشی نیست
بلکه لحظاتی است که نفست در سینه حبس می شود

کوتاه مینویسم
اما
تو
بلند بخوان
به بلندای احساسم
دوستت دارم …

مهربانم! با تو خودم را گم می کنم و بی تو در آرزوی گم شدنم

عشق یعنی؛
خواسته های یکی دیگه رو
به خواسته های خودت ترجیح بدی

“دوستت دارم” و این آغاز و پایان همه چیز است عشق من!

مصرعی از قلب من
با مصرعی از قلب تو
شاه بیتی می شود در دفتر و دیوان عشق

نمی دانی
چطور گیج می شوم
وقتی هرچه می گردم
معنی نگاهت
در هیچ فرهنگ لغتی
پیدا نمی شود … !

تو دلیل موردِ علاقم واسه نخوابیدنی
ماهِ دوست داشتنیه من

به اوجش می‌رساندخوشبختی راخنده‌هایت..حمیدرضا عبداللهی

هر روزی که با تو می گذرانم
بهترین روز زندگی من می شود

صندوقچه آرزوهایم را خواهم گشود تا نگویند از هیچ پُر است…!نام تو، یاد تو، عشق تو….افتخاریست در دارایی دلم…

موهایت را به من بدهمی‌خواهمدر اوراق آفرینشدر حضور خودتدست ببرمگلی را لای موهایت می‌گذارمگل بوی موهایت را می‌گیرد…به همین سادگی…

مثل یک معجزه ایعلت ایمان منیهمه هان و بله هستندشما جان منی…

گذشته دروغی بیش نیست…!و خاطره بازگشتی نداردو هر بهاری که می‌گذرددیگر برنمی‌گردد…و حتی شدیدترینو دیوانه کننده‌ترین عشق‌ها نیزحقیقتی ناپایدارند…

دلتنگیمثل نفس کشیدن زیر پتو می‌مونه،اولش باهاش کنار میای و سخت نیست ولی هرچقدر که می‌گذره نفست سنگین‌تر میشه و حس خفگیت بیشتر…

لذت دنیاداشتن کسی‌ استکه دوست داشتنشحواسی برای آدم نمی‌گذارد..امیر وجود

برای عشقتان زندگی کنیدبی‌شک بیشتر به کارش می‌آییدتا اینکه برایش بمیریدهر روز خداوندفرصت‌های زیادی برای محبتدراختیارمان می‌گذاردامروز باچشم باز و بهتر بنگریمو به فرصت‌هایی کهبرای مهر و محبت به انسان‌هاطبیعت وحیواناتبه ما داده می‌شود، توجه کن

تا زنده‌ایدر برابر کسی کهبه خودت علاقه‌مند کردیمسئولی!مسئولی در برابر غم‌هایشدر برابر اشک‌هایشدر برابر تنهاییشاگر روزی فراموش کردیدنیا به یادت خواهد آورد!

حسّ و حال همه‌یثانیه‌ها ریخت به همشوق یک رابطه باحاشیه‌ها ریخت به همگفته بودم به کسیعشق نخواهم ورزیدآمدی و همه‌یفرضیه‌ها ریخت به هم

ما انسان‌هامثل مداد رنگی هستیم،شاید رنگ مورد علاقه‌ی یکدیگر نباشیم!اما روزیبرای کامل کردن نقاشی‌هایماندنبال هم خواهیم گشت!دوستت دارم رنگ کامل کننده زندگی من

ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﺑﺎ ﻣﻌﺬﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ !
ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ !
ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﺑﺎ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﻏﺮﻭﺭﺕ ﻧﮕﻬﺶ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯼ !ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺭ ﭼﻬﺎﺭﻡ …
… ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻪ ﻣﯿﺸﻪ ، ﻧﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﮑﻨﯽ !
ﭼﻮﻥ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﻤﻮﻧﻪ ﺑﺎﺯ ﻣﻮﻗﺘﯿﻪ !
ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺶ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﺒﺎﺷﻪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﺩ ﺑﺮﻩ ،
ﻣﯿﺮﻩ !
ﺑﻔﻬﻢ !
ﭘﺲ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻭ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻮ :
ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ .
ﺑﯿﺸﺘﺮﺵ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯽ ﺍﺭﺯﻩ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ

دختر :من حسودیم میشه…. موقعی که دخترا بهت نگاه میکنن!پسر :حسودی نکن عزیزمدختر :چرا؟!پسر :چون تو چیزی داری که اونا ندارن!دختر :چی؟پسر :♥ قلبم ♥

گوش کن به صدای تپشهای قلبت،
صدا کن اسم او را که دوستش داری
صدا کردی اسمم را ، سرت را بر روی سینه ام گذاشتی و فریاد عشق را شنیدی
صدایی که از قلب من بود ، همان فریاد تو بود ، فریاد زدم دوستت دارم
آنچه در قلب تو بود ، احساس من بود
عزیزم گفتن این احساس بهانه ی من بود

قفس یعنی دهان من
وقتی زبانم
روی اسم تو قفل می شود …

در یک روز خزان پاییزی پرستویی را در حال مهاجرت دیدم به او گفتم:چون به دیار یارم میروی به او بگو دوستش دارم ومنتظرش می مانم.بهار سال بعد پرستو نفس نفس زنان آمد.و گفت:دوستـــــش بدار ولی منتظــــــــرش نمـــــــــان.

گاهی هم باید ماند
تا شیرین شدن زندگی دو نفره را
یکبار دیگر تجربه کرد
ماندن جرات می خواهد
ماندن صبر، گذشت و فداکاری می خواهد
ماندن “عشق” می خواهد …!

یک فرصت به من بده که غلط ببوسمتو تمام طول سال را جریمه ام کن که از روی آن هزار بار تمرین کنم !

به سرت روسری آبی و صورت چون ماه …آسمانی تر از این عشق چه دارد دنیا ؟سجاد شهیدی

جهان که فاصله ای نیست !تا ماه پیاده میروم اگر آنجا خانه ات باشد …

دوست داشتنت بزرگترین نعمت دنیاستمرا شاد میکند و لبخند را به دنیایم هدیه میکندحتی این روزها گاهی پرواز میکنممن این دوست داشتن را بیشتر از هر چیز در این دنیا دوست دارم …

عشق یعنی طوری نگاهت می کنمکه انگار تنها آدم دنیا هستی !

یه خط بکش از خودت دور من
میخام تا ابد
به تو محدود شم …

عاشق احساسی هستم که با دیدن لبخند تو پیدا می کنم
همسر عزیزم دوستت دارم

من قصه تو را تا ابد اینگونه آغاز میکنم :یکی بودهنوزم هستخدایا همیشه باشد …

دوست داشتن نم نم باران ست
کم کم می آید و به درازا می کشد
بارانى دوستت دارم

هزار بار آمدم خطت بزنم از قلبم
خود خودت را
یادت را
اسمت را
اما …
فقط قلبم پر شد از خط خطی های عاشقانه !

مرخصی نداردحتی وقت استراحت نداردحقوق و مزایا نداردبیمه نداردترفیع و پست و مقام ندارداستعفا یا اخراج شدن نداردبازنشستگی و از کار افتادگی هم نداردبا این حال دوست داشتنی‌ ترین شغل دنیاست ، عاشق تو بودن !

آنقدر دوستت دارم کهپروانه ها گیج می شوندگل ها تعجب می کنندو باران دلش آب می افتد !

راه کـه می‌روی عقـب می‌مــانـم …نـه بــرای اینکــه نخواهـم با تو هم قــــدم باشـم …می‌خواهـم پا جـــای  پاهــایــت بگـــذارم …می‌خواهـم رد  پــایــت را هــیچ خــیابــانی در آغوش نکشـَـد …!!!تــو تمـامـا” برای منی

صدا می کنم تو را
این “جانی” که می گویی
جانم را می گیرد
نزن این حرف ها را
دل من جنبه ندارد

یک فصل از یک قصه؟نه! این را نمی خواهممی خواهم از این پستمامِ ماجرا باشی . . .

درد بی درمان شنیدی؟حال من یعنی همین!بی تو بودن، درد دارد!می زند من را زمینمی زند بی تو مرا،این خاطراتت روز و شبدرد پیگیر من است،صعب العلاج یعنی همین!

آسمان را مرخص می‌ کنمدیگر به هوا هم نیازی ندارمتو خودت رامثل هوامثل نورمثل آسمانپهن کرده‌ ای روی تمام لحظه‌ هایم

فقط در شرایط بحرانی زندگی ات متوجه می شویچه کسی کنار توست و چه کسی مقابل توستکسی که کنار تو می ماندحتی اگر از خونت نباشد، همخون توست

اگر تو نبودی
من کاملا بیکار بودم
هیچ کاری
در این دنیا ندارم
جز دوست داشتن تو

تو را هیچگاه نمی توانم از زندگی ام پاک کنمچون تو پاک هستیمی توانم تو را خط خطی کنمکه آن وقت در زندان خط هایمبرای همیشه ماندگار میشویو وقتی که نیستیبی رنگی روزهایم را با مداد رنگی های یادت رنگ می زنم

وقتی معجزه توییدیگر هیچ اتفاق تازه‌ ایجز دوست داشتنت نمی‌ افتد

اگر هزار غم است از جهانیان بر دلهمین بس استکه او غمگسار ما باشد …

دوست داشتنتبذر كوچكی‌ است در دلمكه صبح‌ ها، چند شاخه‌ اشبا هوای عشق تو شكوفه می‌ دهند

دست های تو تمام دنیای من استو من همین حالا تمام دنیا را توی دست هایم دارممن دیگر هرگز دلتنگ اشک هایم نخواهم شدتو مثل باد تمام قاصدک هایم راکه به شاخه درخت گیر کرده بود رها کردی

زن ها از عادی شدناز تکراری شدناز مثل روز اول نبودن می ترسندگاهی زن ها را مثل روز اول دوست بدارید

از دور تو را دوست دارمبی هیچ عطریآغوشینوازشیو یا حتی بوسه‌ ایتنها دوستت دارم از دور

حتی اگر حرفی نبودشماره‌ام را بگیر و فقط بخندوقتی می‌ خندی زمان می‌ ایستدو در زیر پوستم انگار پرنده‌ ایستکه برای رهایی پرپر می‌ زند

با تمام مداد رنگی های دنیا
به هر زبانی که بدانی و ندانی
خالی از هر تشبیه و استعاره و ایهام
تنها یک جمله برای تو خواهم نوشت
دوستت دارمــ خاص ترین مخاطب خاص دنیا …

تو تنها دعای قشنگ منیمبادا کسی از خدا بی خبر برای خودش آرزویت کند

از عشق و امید و زندگی لبریزیبر دردِ دلم تو بهترین تجویزیآغوش‌ تو می‌ برد مرا تا خورشیدالحق که تو لوبیای سحر آمیزی

عشق تو مثل هوای دَم صبح استتازه‌ ام می‌ کندکافیست کمی تو را نفس بکشمکافیست ریه‌ ام رااز دوست داشتنت پُر کنم

می خوانمت
اي تسلیِ تمام تنهایی ها
می نویسمت اي تمنای تمام بی قراری ها
در سرابِ برهوت سینه ام
موج خواهی زد
محو خواهم شد
تو خیس تر ز باران
و من تشنه تر ز کویر….

بعضی دردها مثل چایی میموننبا گذشت زمان سرد میشنولی تلخیش از بین نمیره

زنها هم تا يك جايي تحمل دارند
وقتي ديدي زني
پيام هايش بيشتر شد
خنده هايش طولاني تر شد
لباس هايش خوش رنگتر شد
ناز كردن هايش بي وقت شد
شايد تحملش تمام شده
حرفي نمي زند
تو چيزي بگو …

دل به دریا زده ام باز ولی عشق مپرس
حاصل اینهمه سر کوفتنم دیگر چیستتو اگر آفريننده احساس زنی پس دیگر
پرسش از اینهمه دل سوختنم دیگر چیستب دَم اینبار هم از دولت عشقت صبحی
ظلمت این دل و رسوا شدنم دیگر چیست

بچه ڪه بودیم
قضاوت نمیکردیم
همه ی یکسان بودند
بزرگ ڪه شدیم
قضاوتهای درست و
نادرست باعث شد
ڪه اندازه دوست داشتنمون
تغییرڪنه
ڪاش هنوزهمه رو
به اندازه
بچگی دوست داشتیم
ڪـاش

ماهمیشه خوشبختی
رادردوردستهامیجوییم
اماغافل ازآنکه
خوشبختی..
همان لحظات
زندگی هستندومیگذرند
لحظات زندگیتون
پرازعشق

روی آن تابی که باهم رقص و بازی داشتیم
فصل پاییزی ڪه در آن حس نازی داشتیمرفتی و جای قدم هایت چه میڪوبد مرا
روی تاب عباسی و شب رمز و رازی داشتیمبعد تو جایت به جز یڪ برگ خشڪیده نشد
ما به مُـهر عاشــقی راز و نیازی داشتیمچون ڪه گشتم در طنین شب صدای صبح را
یادم امد با همین شب سوز و سازی داشتیمغربتم را در دلم تمدید ڪردی بعد خود
تا فرامـوشی دل راه درازی داشتیم

کــــاشڪاش دنیـــا مانند ساعت بودومڹ وتوعقربہ هاےآنتا هرساعت یڪ بار در آغوش هممیزیستیم

آدمها!!!
ساعت شنی نیستند
که سر وتهشان
کنےدوباره
از اول شروع شوند
آدمها!!!!
گاهے تمام میشوند…
مواظب دل آدمها
باشیم…..

کاش بعد از همه یدلقک بازیهایمکسی می آمدماسک را از رویصورتم برمیداشتو می‌گفت：حالا از دردهایت بگومن گوش میکنم

مـــَن تنـهــــا نیسـتـــم . . .خـاطــــراتت هســـت . . .نبــودنــــت هســـــت . . .دلتنــگیـــت هســــت . . .فقــــط تــــو نیســـتی

نظری کن
که به جان آمدم از دلتنگیگذری کن
که خیالی شدم از تنهاییگفته بودی که بیایم،
چو به جان آیی تو !من به جان آمدم، اینک
تو چرا می نایی

ﺍﺷﺘﺒـــﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨــﯽ
ﻧﺒﻮﺩﻧـﺖ ﻣـﺮﺍ
ﻧﺸﮑﺴــﺖ!!
ﻫﯿﭽﮑـﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﻩ ﻫﺎ
ﻫﯿﭽﮑـﺪﺍﻡ..
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﺷـﮏ ﻫﺎ
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ،؛
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻟــﻪ ﻫﺎ…
ﺑﺨﺎﻃـﺮ ﺗـــﻮ ﻧﯿﺴـﺖ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﺎﺩگـﯽ
ﺧـﻮﺩ ﺷﮑﺴﺘـﻢ!!

رسم آدمهایدنیـــــــــــا شبیهرســــــــــــم دریاستوقتی احساس میکنندغرقشون شديپــــس میزننتـ

چقدر تنهاست…….نویسنده اي کهعاشقانه هایشدست به دست می چرخد و لایک می خورد…امابه دست اوکه باید…برسد نمی‌رسد

و زنها تمام دردهایشان را
در آغوش مَرد
دلخواهشان فراموش می‌کنند …!مردها
این سخت هاي‌ شکننده ؛ گاهی
فهمیدن‌ می خواهند …
فهمیدن !‏بغلم کن که جهان
کوچک و غمگین نشود …

جانیمے یاندیردے شوقوون, اے نیگاریم هارداسانگوزلریم نورے,ایڪے عالمدہ واریم هارداسانباغریمے قان ایلدے آجے فراقین گل یتیشاے لبــون وصلے,شراب خوشگواریم هارداسان

من این حالمو دوست دارم
یه شوقی تو چشام پیداست
تو درمن شکل می گیري
همین آغازِ یک رویاست…

دنیا آن قدر جذابیت هاي‌ رنگارنگ دارد ؛
که تا آخر عمر هم بدوی …
چیزهای جدیدی هست
که هنوز می تواني حسرتشان را بخوری !
پس یک جاهایی در زندگی
ترمز دستیت را بکش …
بایست و زندگی کن …

تو نیستی و من
در خودم سرگردانم
غیرقابل نفوذ
برای واژه ها
مصون برای سکوت
شبها را ترک میکنم
بدون هیچ مسیر
بی آنکه بدانم
زندگی را
دوباره از کجا شروع کنم…

فقط
چشم هاي‌ تو مانده در یادم
و صدایت در گوشم…
بگو
چگونه دیوانه نباشم
وقتی با هر صدایی
یا هر نگاهی
تنها
تو مجسم می‌شوی روبرویم…!!

عاشقی دیوانه می خواهم
تماشاکن مرابی پناهم
خانه می خواهمتماشا کن مرا….
سال ها در انتظارتدل به دریا بسته ام…
آتشم پروانهمی‌خواهم تماشاکن مرا***
عشق چیزی است که من هر روز در لبخند تو می بینم
عشق چیزی است که با هر لمس تو احساس می کنم
عشق چیزی است که در هر کلمه ای که می گویی می شنوم
عشق چیزی است که ما هر روز در آن زندگی می کنیم

✿ خُورشید نَباشِہ
✿ دُنیآ اَز هَم میپآشہ !
✿ تُ هَمون خُورشیدِ مَنی …

دُچارت شده‌ اَم بیا و چاره‌ ام باش

براىِ دوست داشتَنَت آرایه‌ اى نیست
جز “تِکرار”

نبض زندگیم
با صدای نفس های تو میزند
قشنگ ترین صدای زندگیم ضربان قلب توست
ترنم دلنشین لحظه هایم با من بمان

هر کسی را بهر کاری ساختند
مرا بهر دوست داشتن تو
به همین سادگی

تمــام امنیـت دنیـا
جایے ست بین بازوانـت
و زیباتــرین موسیـقے
صداے قلب توست
وقــتے عاشقانہ
براے من مے تپد

عطر نفس هایت
جز من کوچه های شهر را هم مست می کند …
چقدر بی قرارتم
دوستت دارم عزیزم

باید کسی باشدکه بی دلیل دوستت بداردبی موقع پیام بدهد، حالت را بپرسدگاهی یک پیام ساده و ناگهانییادآورمان می ‌کند که بود و نبودمانچقدر اهمیت دارد …

بند دل منبه لبخندهای تو بند استبرای دوست داشتنت امالبخندهایت را نهدلت را لازم دارم

اشتباه نکن
نه زیبایی تو
نه محبوبیت تو
مرا مجذوب خود نکرد
تنها ان هنگام کـه روح مجروح مرا بوسیدی
من عاشقت شدم

تو موسیقی بی کلامیو من دوست دارمهر روز تو را تکرار کنمتو نهایت آرامشی

برای خنده‌ های تو، صدای تودلم تنگ‌ استاگرچه با خیالتلحظه‌ لحظه گفتگو دارم

تو همانی که می‌ شودچای را کنارتبدون قند شیرین نوشید

تو دوست داشتنی‌ ترين پيچكی هستیكه دلم می‌ خواهدبه دست و پای زندگيم بپيچیو مدام قد بكشی در لحظه‌ هايمو حالم را خوب‌ تر كنی

انسان دلش میـــخواهد
کـه درکش کنند
بیشتر از ان کـه دوستش داشته باشند

تا عطر تنت اینجاستنبضم به تو وابسته‌ ستبا بوی نفس‌ هایتجانانه شدن با من

قشنگی عشق به این استکه کسی باشد بی وقفهتو را دوست بدارد …

خوشبختی همین کنار هم بودنهاستهمین دوست داشتن‌ هاستخوشبختی همین لحظه ‌های ماستهمین ثانیه‌‌هاییستکه در شتاب زندگی گمشان کرده ‌ایم

من تو را دوست دارمنه از روی تنهایینه از روی نیازتنها به این دلیل که تو سزاوار عشق منی

با هم که باشیم، سه تاییممن، تو و بوسهبی هم چهار تاییمتو با تنهایی، من با رنج

تمام دنیا هم که بروندتمام دنیا هم که نباشندتمام دنیا هم که مرا نخواهندتمام دنیا هم که آوار شود برسرمتو هستیهمین برای یک عمر دلخوشی کافیست

عاشقم باش و کنارم بمان بگذار آوازه ی عشقمان چنان در شهر بپیچد که روسیاه شوند آنها که بر سر جداییمان شرط بسته اند

بعضی ترانه ها رامی توان بارها و بارها گوش دادبعضی انسان ها رامی توان بارها و بارها دوست داشت

از تو دور بودن پر توقعم کردهحالا دیگر تمام تو را میخواهمتا بشوم ثروتمند ترین فرد روى زمین

عشق فریب بزرگی استاما دوست داشتنیک صداقت بی انتهاست …

دوست داشتن ساده استو باور کردنش سختتو ساده باور کنکه من سخت دوستت دارم …

با تو قدم زدن را آنقدر دوست دارمکه به جای خانه برای عشقمانجاده خواهم ساخت

در تمام بن ‌بست‌های زندگی ‌امآغوش تو می ‌شود همان آسمانکه راهش باز است و بعد از آنبن ‌بست بی‌ معنی ‌ترین واژه می ‌شود

مریض که می ‌شوم بیشتر از حال خودمنگران حال تو می ‌شومتویی که با هر تبم، تب می ‌کنیبا هر سردردم، سردرد می ‌گیریبا هر سرماخوردگی‌ ام، سرما می ‌خوری …

ﺁﻏﻮﺵ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ تو ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﯽ
ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺗﻨﺪ ﻭ ﭘﯽ ﺩﺭ ﭘﯽ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﯼ
تو ﺭﺍ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ
ﻣﺨﺎﻃﺐ ﮐﻼﻣﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ
ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻗﻠﺒﻢ ﻫﻢ ﺗﻮﯾﯽ …

در سر که نه، من در تمام وجودم عشق تو را می پرورانم

همسر جانم
تنهایی هایم پر از یاد توست و قلبم منزلگه عشق توست
بدان که احساسم از آن وجود نازنین توست و تمام هستی ام در عشق تو غرق شده است

عشق ماندگارم
عزیز دلم
همدم من
هم نفسم
زیباترین ام
فرشته قلبم
مهربانم
همه هستی ام
همه زندگیام
فقط تو هستی و تو …

هوایم را داشته باش …
وقتی تـــــ♥ـــو هوایم را داری هوا هم خوب می شود …
اصلا هوا هم به هوای تـــــ♥ـــو خوب می شود …

اکنون که در کنار هم و زیر یک سقف هستیم
شادی و غم جهان چه اهمیتی دارد؟
من و تو در کنار یکدیگر شادی هر دو جهان هستیم

تو برای من شروع تازه‌ای بودی که پنجره‌های امید را گشودی و مرا با شکوفه‌های بهاری و نوای چشمه سار آشنا کردی
بی اجازه یک عمر عاشقت می‌ مانم

نام زیبای تو را در کتیبه ای از جنس عاطفه حک خواهم کرد
و عکس قشنگت را در قابی از جنس عشق می گذارم
تا همه بدانند تو سلطان جان من و فاتح دلم هستی

چه فرقی می کند مهره ی سیاه باشم یا سفید
چشمانت با اولین حرکت ماتم می کند !

نگاهت را قاب می گیرم در پس آن لبخند معصوم که به من شور و نشاط زندگی می‌بخشد

صدای نفس کشیدن تو بهترین صدای زندگی من است

متن عاشقانه ساده