متن درگذشت یک سال مادر بزرگ

مادر بزرگ قسم به تو که تویی نور کردگار
یزدان تو را ز نور وفا آفریده است
نازم به آن شکوه و به آن عزت و مقام
جنت به زیر پای تو خوش آرمیده است

مادر بزرگ یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری!مادربزرگ یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ،دلواپسی!مادربزرگ یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری!مادربزرگ یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد!مادربزرگ یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود!مادربزرگ یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن….

قند خون مادر بزرگ بالاستدلش اما همیشه  شور می زند برای مااشک‌های مادر بزرگ, مروارید شده است در صدف چشمانشدکترها اسمش را گذاشته‌اند آب مرواریدحرف‌ها دارد چشمان مادر بزرگ گویی زیرنویس فارسی دارددستانش را نوازش می کنم داستانی دارد دستانش

نبودن هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمیکند و آدمهایی هستند که هرگز تکرار نمیشوند و تو آنگونه ای مـــــــــــــــادربزرگ …

مادربزرگ مثل مدادیست که هر روز تراشیده شدن و کوچک شدنشو میبینیم و حس میکنیم تا وقتی که تموم بشه و پدر مثل خودکاریست که هرچقدر هم که باهاش بنویسیم تغییری در ظاهرش احساس نمیشه چون از درون خالی میشه ، فقط یه روز باخبر میشیم که دیگه نمینویسه …

بشریت ، پیشرفت اخلاقی و انسانی خود را مدیون کهنسالان است
در کهنسالی ، انسان عاقل و فرزانه می شود و
تجربه های خود را به نسل های بعد انتقال می دهد
بدون کهنسالی ، بشریت راکد می ماند

 موی سپید و کمر خمیده ات
حکایت از پیری وجودت دارد
ولی دلت زنده است و امیدوار از پیمودن موفقیت آمیز راه های پرپیچ و خم زندگی

بخوانید: شعر مادر + مجموعه زیبای اشعار عاشقانه و احساسی برای مادران عزیز

اگر چه بود او مادربزرگم. درون سینه قلب کوچکی داشت. زمانی که برایم قصه می گفت. نگاهش رنگ و بوی کودکی داشت.

کفش های کهنه مادربزرگ یادگار سال های خستگی است یادگار لحظه های پرصداست یادگار پیچ و تاب زندگی است.

مادر  بزرگ مهربانم  که از کودکی با داستان هایت خو گرفته ام  و بزرگسالی ام را با نقاشی هایت جهت داده امچه شیرین است، اختلاط عینیت و ذهنیت در پس نقاشی و قصه هایت.زیبایم دوستت دارم.  و می توانم در  لایه لایه  چروک های صورتت  زیبایی را ببینم.
جملات زیبا در مورد مادربزرگکنار پنجره ی ایوان ، روی طاقچه گلدان بود
درخت سیب ، بهار که میشد صدایم میکرد
سایه اش را می گویم
همان جایی که استکان و قوری برای چای خوردن بود
مادربزرگ یادت هست ؟
دلم همیشه برای قصه های شیرینت تنگ میشد
حالِ تو هم بد می شد اگر حالِ دلم بد می شد
بهار که می آمد ، حوضِ ماهی ها چه خوش رنگ میشد
اصلا تمام خوشبختی ها درونِ خانه ی تو جمع میشد
مادربزرگ یادت هست ؟
با خندیدنت چینیِ شکسته ی دلم بند میشد
دستِ خودم نبود ؛ می مردم اگر یک مو از سرت کم میشد
بهار که می آمد می گفتی : دختری زیبا درونِ کوچه ها قدم می زند
بهار را می گفتی …
وقتی تمامِ درختان به شوقِ دیدنش شکوفه می دهند !
یادت هست ؟

کاش هیچوقت بزرگ نمیشدم تا برای همیشه در آغوش مادربزرگم جا می گرفتم !آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادربزرگشون هدیه بخرن اما پول ندارنوقتی بزرگتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارنوقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر بزرگ ندارن!به سلامتی همه مادربزرگای دنیا

از تمام دلتنگی ها، از اشک ها و شکایت ها که بگذریم
باید اعتراف کنم مادربزرگم که میخندد خوشبختم!

کاش بودی سرم را روی شانه هایت می‌گذاشتم و می‌بوسیدمت
وقتی بودی آنقدر بزرگ نبودم وقتی هم که رفتی بزرگ نشدم
دستهایم سرد است کاش بودی دستم را میگرفتی
کجایی؟ شنیدم بهشت هم برایت کم است
خوش به حالت کاش من را هم میبردی
دلم برایت تنگ است همیشه عاشقت هستم
شب‌ها به خوابم بیا مثل هر شب
دوستت دارم مادر

کودک که بودم وقتی زمین میخوردم
مادرم مرا میبوسید و تمام دردهایم از یادم میرفت
دیروز زمین خوردم، ولی دردم نیامد.
اما به جایش تمام بوسه های مادرم یادم آمد

آسوده بخواب مادر بیمارم
راحت شدی از اذیت و آزارمبا دسته گلی به دیدنت آمده ام
بر خاک تو از اشک ، چه ها می کارم
بعد از تو فقط بغض و خدا را دارم!زندگی م منهای تو..!
رمز من و عشق ، نام زیبایت بود
جنت ، فرشی به زیر پاهایت بودروزی که تو را شناخت ناباوری ام –
افسوس که زندگی م ، منهایت بود!مادر ریحان ها…!
ای مادر آفرینش ریحان ها
رمز هیجان پروری توفان هاها! مادر بغض های سرگردانی
نشنیده ترین سمفونی باران ها.!قافیه اش پر پر بود!
گل بود ولی قافیه اش پر پر بود
درکش ز توان عشق بالاتر بودحتی خود عشق سینه چاکش شده بود
لبریز حماسه بود ، چون مادر بود!سرمست ترین بهشت ها!
دستش همه کینۀ زمین می شوید
چشمش ز یگانگی نشان می جویدهر جا که قدم به تربتش بگذارد
سرمست ترین بهشت ها می روید!

ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ و ﺑﻮﯼ ﮔﻞﻫﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﺵ ﻭ
ﺻﺪﺍﯼ ﭼﺮﺧﺶ ﭼﺮﺥ ﺧﯿﺎﻃﯽ ﺍﺵ ﮐﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺩﻭﺧﺖ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎ ﻋﻄﺮ ﯾﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﮐﻨﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﯽ ﭘﺮﺍﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﻗﺎﻣﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺑﺨﻨﺪﻧﺪ.
اما من ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ …

۴. تو که دانشت، خانه‌ها را استوار و راه‌ها را هموار می‌ساخت
تو که مهربانی را گسترده می‌خواستی و انسانیت را ستایش می‌کردی
هیچکس، چون تو سرود زیبای یاری رساندن بر قله‌های رفیع عشق را
بی هیچ ادعا و بی هیچ چشمداشتی فریاد نمی‌کرد
و آنگاه که باید یاری می‌شدی، هیچکس را یارای یاری رساندن به تو نبود
مادر جان هر روز اینجا برای من بی تو غروب جمعه شب است

نرفت از سرم هـــــر گز هوای تو مادرهنوز می تپد این دل برای تو مـــــــــادرچســـــــان زبان بگشایم که خجلت آهنگمنکرده ام دل و جـــــــــان را فدای تو مادرچه چـــــاره گر نبرم داغ هجر تو به عدمامید قلب حزینم لــــــــــــــقای تو مـــــــادرچو شبنم است سرو برگ رنگ این گلشنمدام میشنوم من صــــــــــــــــدای تو مادردرین چمن که حضور جفاست مضمونشچه نعمت است به عـــــــــالم وفای تو مادرمــــــــــــقیم منزل عزت کسی توان گشتنکه بود حـــــــــاصل کارش رضای تو مادرنشد ز کیف و کــــــم عمر چشم ما روشنحقیقت است به هــــــــر جا صفای تو مادررموز جـــــوهر تُست ( بایزید) و( بایقرا)به این مـــــــــــــقام رسیدن عطای تو مادرنبود لایق این گنج و این کمــــــــا ل (رفیع)اگر نبود نصیبش دعــــــــــــــــــای تو مادر

۵. امروز دلم آتش گرفت و دوباره جای خالیت را حس کردم‌
می‌دانم جای تو خوب است
و فرشته‌های آسمان امروز را برایت جشن می‌گیرند
آخر میدانم که بهشت زیر پای توست….
کاش فقط امروز نگاهت را داشتم
خدایا کاش فقط یک بار دیگر
آغوشش را داشتم

هفت روز از رفتنت گذشت….
ولی ما هنوز باور نکرده ایم رفتنت را …
هنوز باور نکرده ایم که دیگر بین ما نیستی ..‌
نمی‌خواهیم باور کنیم که دیگر در جمع ما نیستی …‌
می‌دانم که خودخواهی است …‌
می‌دانم که از این دنیا بریده بودی …‌
می‌دانم راحت شدی از این همه درد و قرص و بی خوابی …
ولی‌ای کاش بودی …

زندگی راه درازیست، حریفش مرگ است
عمر یک قصه و پایان ظریفش مرگ استزندگی یک غزل نیمه تمام است ای دل
که به هر وزن بگوییم ردیفش مرگ است

یاد دارم کودکی بودم خردبا صدای گرم مادرهر صبحدمدر میان بستری نرم و تمیزمی گشودم چشم بر نور سفیدمی گشودم دل بر نور امیدیاد دارم سفره خانه مابوی سنت می دادداخل خانه ماجلوه ای زیبا داشتاز زن ایرانیجلوه ای از یک شمعذره ذره می سوختو نداشت پرو اییکه به آخر برسدکودکم هوش بدارقبر مادر اینجاستجای مادر خالیستدل من تنگ شدهمادرم دیگر نیست

دست پر مهر مادر …
تنها دستی است که اگر کوتاه از دنیا هم باشد، باز هم از تمام دست‌ها بلندتر است
حالا که هفت روز از رفتنت می‌گذرد و تنها دلتنگی برای من باقی مانده می‌فهمم
مادر، من هرگز بهشت را زیر پایت ندیدم، زیر پای تو آرزو‌هایی بود
که به خاطر من از آن گذشتی، در آن دنیا حلالم کن … مرا ببخش مادر

این چه شمع است که خاموش نگردد هرگز
مرگ مادر که فراموش نگردد هرگز

نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم و
از کدامین گل عطرت را بجویم.
اما همین قدر می‌دانم که هنوز هم مانند کودکی عاجزانه تمنای وجودت را دارم
آرامش ابدی تو آرامش زندگیم را ربود و
اینک دلتنگی روز‌های بی تو را فقط کنار سنگی سرد که پناه ماست سپری می‌کنم
هفت روز است که آسمانی شدنت را با چشمانی اشکبار گرامی می‌دارم مادر

عمری صبور، درد کشیدی، چه بی صدا
یک روز عصر پریدی، چه بی صداراحت بخواب! ای گل نیلوفری، بخواب
ما مانده ایم و غربت بی مادری، بخواب

مامان خودم خوب من ای مادر محبوب من ای پناه لحظه های سخت من ای تو مادر؛مادر زیبای من ای نگاهت نغمه ساز روح من بی تو تامرز جنون تنها شدم بی تو در دیوانگی ها گم شدم بی تو سخت است زندگی در این جهان کاش میشد باتو باشمدر جنان کاش میشد بازگردی پیش من گیریٍم بازهم در آغوش و تن دست برسرکشی نازم کنی اشک غم از گونه ها پاکم کنی مادر اینجا هرچه هست بدبختی است غم فقط یک گوشه از تنهایی است غم فقط یک سایه از بی مادریست غم فقط یک لحظه از بی مادریست

شعله ای خاموش گشت و خانه ای بی نور شد
گوهر ارزنده ای پنهان به خاک گور شدمادری شایسته از این عالم ناپایدار
چشم خود بربست و از چشم عزیزان دور شد

به یاد همۀ اونایی که از پیش ما رفتند چه اونایی که مرگ اونارو بردهچه اونایی که باد اونارو برده ولی ما هنوز به خدا سفارششون می کنیم

کاش سزای تنهایی مرگ بودآن وقت
کسی از ترس جانش کسی را تنها نمیگذاشت

یک سال است که شما … عزیزتان را از دست داده‌اید. وقتی ما عزیزی را در این دنیا از دست می‌دهیم، فرشته‌ای در بهشت نصیبمان می‌شود که همیشه مراقب ماست. آرام خاطر باشید در اینکه فرشته‌ای دارید که الان برشما نظاره گرست. سالگرد درگذشت … را تسلیت عرض می‌کنم.

خدایا بارپروردگارا این چه رسمی است که خوبان را خیلی زود به پیش درگاه خویش می بری و ما را از گوهر وجودشان در این زمین پست بی بهره می سازی؟!!!! به کی ضجه بزنم و به چه کسی گله و شکایت کنم؟ نمی دانم تاوان کدام گناه را پس می کنم که هر ساله عزیزی را از دست می دهم. عزیزی که یکسال از رفتنش می گذرد؛ دوست صمیمی و فابریک من بود. دوست من سالگرد وفاتت تسلیت باد.

می نویسم من برای تو؛ برای کسی که همیشه مثل کوه پشت من بود. یار و یاور دوست و رفیق هایش بود. می نویسم با دلی سینه سوخته با چشمانی بارانی و ماتم دیده؛ می نویسم تا آرام گیرد این دل صاحب مرده!!! نمی دانم چه بگویم تا قدری تنها قدری از آلام درونی ام را التیام بخشم؟ کاش بودی و می دیدی که این روزها چگونه به سر می شوند. کاش پیش ما می ماندی و با همدیگر در جاده های پر پیچ و خم زندگی در مسیر زندگی سواره به سمت موفقیت پیش می رفتیم.

یکسال است که دلتنگی های غروب را با بودن در کنار مزارش، سپری می کنیمو در نهایت ناباوری، باورمان شده که او دیگر نیست، دیگر نمی آیدو دیگر نباید منتظرش باشیم، دیگر آن شمع فروزان را نمی بینیمولی طنین صدای دلنشینش همچنان در گوش ماو مهربانیش در قلب ما و زیبایی چهره اش در یاد ماست

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد؟نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساختولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازدگلویم سوتکی باشد به دست کودک گستاخ و بازیگوشو او یک ریز و پی در پی دمگرم خویش را در گلویم سخت بفشاردو خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد بدین سان بشکند سکوت مرگبارم را

دلم مرگ میخواهد
بی صدا
بی هیاهو
بی شلوغی
بی گریه ها وضجه هاي مادرم
ارام محو شوم ازصفحه ي زندگی
جوری که انگار از اول نبوده

یک سال است که طنین صدای گرمت در فضای خانه نمی پیچد و ناباورانه جای خالی ات را نگاه می‌کنیم و به آستانه در چشم دوخته ایم اما افسوس دیگر سعادت دیدار تو را نخواهیم داشت. ای کاش می‌توانستیم احساسمان را بیان کنیم. اگر دریاها جوهر و درختان جملگی قلم گردند، باز هم نمی‌توانیم بزرگواری، فداکاری و ایثارت را بر صفحه کاغذ بنگاریم!

آوازه در سرای در افتد که خواجه مردوز بم و زیر، خانه پر آه و فغان شودتابوت و پنبه و کفن آرند و مرده شویاوراد ذاکران ز کران تا کران شود

دریاب که از روح جدا خواهی رفتدر پرده اسرار فنا خواهی رفتمی نوش ندانی از کجا آمده‌ایخوش باش ندانی به کجا خواهی رفتخیامخداحافظ رفیق

روزها رفت و گذشت و در اندیشه باز آمدنت،لحظه ها طی شد و مرد!و نگاهم هر روز، باز هم با همه شوق، کوچه ها را پایید.مثل آن روز که می آمدی از دور … دریغ!دل من در غم هجران تو ای خوبترین، چه بگویم، چه کشید …آه یک سال گذشت

امشب این خانه عجب حال و هوایی داردگپ زدن با در و دیوار صفایی داردهمه رفتند از این خانه بجز غمباز این یار قدیمی چه وفایی دارد

رفیق همیشگی و دوست صمیمی همه ما ای نور دو دیده ما سالگرد وفاتت را از صمیم قلب با دلی پر از غم و ماتم تسلیت می گویم. از خداوند متعال برای پدر و مادر گرامیت طلب صبر و عافیت دارم.

اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ
اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ
اگر ملک سلیمانت ببخشند
در آخر خاک راهی عاقبت هیچبابا طاهر
رفیق جان روحت شاد

امروز روز آخر هست
فراموشت میکنم
دیروز هم روز آخر بود
هر روز من
به بهت زدگی می گذرد
من هر روز فراموشت میکنم
اما چه فایده که با هر طلوع خورشید
دوباره تمام من میشوی
مرگ هم تو را از خاطرات و ذهن من پاک نخواهد کرد

خدا همیشه خوبان را زودتر از همه به پیش خود می برد. بی گمان تو بهترین بودی که در اوج جوانی پاک و زلال به درگاه حق تعالی رهسپار شده ای دوست صمیمی و خوب من!! سالگرد وفاتت تسلیت باد ای کسی که همیشه به دنبال موفقیت بودی. علو درجات نصیبت گردد إن شاءالله.

یکی با میلیاردها ثروت، افسرده و در آرزوی مرگ
دیگری با دستی خالی، خوشحال و عاشق زندگی
و این تفاوت در اندیشه هاست

امروز اومده بود دیدنمبا یه نگاه مهربونهمون نگاهی که سالها آرزوشو داشتم…
این آخرین دیدار ما بود…..دیدار به قیامت دوست بی وفا

گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بودگفتا چه توان کرد که تقدیر همین بودگفتم که نه وقت سفرت بود چنین زودگفتا که نگو مصلحت دوست در این بوددوست عزیزم روحت شاد

همیشه از غم گفتن و ابراز ماتم ها و آلام درونی از سخت ترین کارهای ممکن است. گاهی غم و غصه هایی هستند که نمی توان با هیچ واژگانی آن ها را بر سر زبان آورد. کاش می توانستم آنچه در درونم هست را به خوبی بیان سازم. سالگرد وفاتت را نه بر آن چه بر سر زبانم جاری است؛ بلکه با آن همه غم و غصه که در کنج دلم جاری است؛ از ته ته قلبم به شما و پدر و مادر عزیزت تسلیت می گویم.

کاش آن شب را نمی آمد سحرکاش گم در راه پیک بد خبرای عجب کان شب سحر اما به ماتیره روزی آمد و شام دگرتسلیت به خانواده محترم…..

بعضیا هستند که حتی اگر در میان جمع هم نباشند؛ آنقدر خیر و خوبی به همه رسانده اند که همه حرف محل یاد و خاطرات شیرین و ماندگار اوست. دوست صمیمی من تو جزء آن افرادی هستی که حتی امروز هم در روز سالگرد وفاتت بعد از گذشت یک سال یاد و نامت ورد زبان اهل محل شده است و همگی یک صدا تو را به عنوان مظهر اخلاق و طینت پاک به حساب می آورند. روحت شاد باد که حتی با رفتنت هم از خود نامی نیکو به جای گذاشتی رفیق خوب من!!!

دوست صمیمی و نزدیک تر از برادر به خویشتن یکسال آه و سوز و ناله ما از نبودنت گذشت. یکسالی که یک لحظه خوشی در آن ندیدیم. سالگرد وفاتت را خدمت پدر و مادر عزیزت تسلیت می گویم.

یه لحظه دلم خواست صدایت بکنمگردش به حریم با صفایت بکنمآشوب دلم به من چنین فرمان داددر سجده بیفتم و دعایت بکنمروحت شاد سنگ صبورم

شبی از سوز دل گفتم قلم را ، بیا بنویس غم های دلم را ، گفتا برو بیمار عاشق ، ندارم طاقت این همه غم را

این رسم رفاقت نبود که ما را تنها بگذاری و بروی برای همیشه!!! رفیق صمیمی و عزیز دل ما از شنیدن خبر مرگت چنان متأثر شدیم که هنوز هم ضایعه درگذشت شما را باور نداریم. این غم بزرگ را خدمت پدر و مادر گرامی ات تسلیت عرض می کنم.

ناگهان چقدر زود دیر میشودرفیق جان … دوران کودکی و نوجوانی و جوانی رو با هم طی کردیم…
حالا تنهام گزاشتی….با مرام …..با معرفت
اینه رسم رفاقت….. خداحافظ رفیق

بگو فایز که دشتی تیرو تارِنبیو مفتون که دلها سوگوارِنخداوندا بکن یاری، زبس غم پر شرارِنکه ای دل سی سوز شروه هم بی قرارِن

م فریاد خدایا این چه رسمی استرفیقان را جدا کردن هنر نیست ،رفیقان قلب انسانند خدایا ،بدون قلب چگونه می توان زیست

خداوند اجر بی‌پایان به شما عطا فرمایدکه یک سال است پدر عزیزتان را به آغوش خاک سپرده و صبورانه در سوگش نشستید. تسلیت ابزار روح آدمی برای ابراز رنج و اندوه است، تسلیت ما را پذیرا باشید.

می‌دانم حتی اگر یک سال یا چند سال هم بگذرد، داغ درگذشت … فراموش نمی‌شود و عظمت هیچ صبری از وسعت غم نزدیکترین عزیزان نمی‌کاهد، فقط کنار می‌آییم و یاد می‌گیریم به تلخی‌ها نیندیشیم. روحش شاد.

همیشه از دست دادن هر چیزی سخت است. چه برسد به این که یک گوهر گرانبهای را از دست بدهی. سالگرد وفات دوستی صمیمی و همیشگی ما فرا رسیده است. این روز را به همه داغداران و نزدیکان مرحوم تسلیت عرض می کنم.

روز مرگت خاک را باور کردمروی قبرت لاله را پرپر میکنم
تسلیت به خانواده دوست عزیزم..

یادش بخیر آن روزهایی که با دوست به سر شد. یاد آن روزهای تلخ و شیرینی بخیر که همه تبدیل به خاطراتی شده اند که همه آن ها امروز در روز سالگرد وفات دوست صمیمی و شفیق همیشگی ایم تک به تک در برابر چشمانم مرور می شوند. رفیق همیشگی و ابدیم؛ یادت برای همیشه در دل و جان ما رخنه کرده است. یادت گرامی باد.

خدایا به من زیستنی عطا کن
که در لحظه ي مرگ بر بی ثمری لحظه اي که برای زیستن قبل هست
حسرت نخورم
و مردنی عطا کن
که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم

إنَّا لله و إنَّا إلیه راجعون قطعا بازگشت همه به سوی اوست. بازگشت رفیق صمیمی و یار همیشگی ما را به بارگاه حق تعالی تسلیت می گویم. رفیق رفتی و خاطراتت را با خود جا گذاشتی. روحت قرین رحمت الهی باد.

اینجاست که باید گفت رفیقم کجایی؟ دقیقا کجایی؟ رفیقی که همیشه و در هر لحظه کنار همدیگر بودیم؛ خداحافظی ناگهانی ات آه از نهاد همه ما بلند کرده است. سالگرد وفاتت را تسلیت می گویم.

بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنممن به داغ تو جوان رفته ز دنیا چه کنمبهر هر درد دوایی ست به جز داغ جوانمن به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم

یک سال از غروب … عزیز گذشت، دست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کرد و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت. یک سال از پرواز معصومانه‌اش گذشت،این یک سال را با یاد و بی حضورش، چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم و در فراقش چه خون‌ها که از دل چکید و چه اشک‌ها که بر رخ دوید، هنوز به یادش اشک می‌ریزیم تا شاید آرام گیریم و با حضور یاران رفتنش را باور کنیم.

یک سال از غروب … عزیز گذشت، دست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کرد و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت. یک سال از پرواز معصومانه‌اش گذشت،این یک سال را با یاد و بی حضورش، چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم و در فراقش چه خون‌ها که از دل چکید و چه اشک‌ها که بر رخ دوید، هنوز به یادش اشک می‌ریزیم تا شاید آرام گیریم و با حضور یاران رفتنش را باور کنیم.

خداوند اجر بی‌پایان به شما عطا فرمایدکه یک سال است پدر عزیزتان را به آغوش خاک سپرده و صبورانه در سوگش نشستید. تسلیت ابزار روح آدمی برای ابراز رنج و اندوه است، تسلیت ما را پذیرا باشید.

می‌دانم حتی اگر یک سال یا چند سال هم بگذرد، داغ درگذشت … فراموش نمی‌شود و عظمت هیچ صبری از وسعت غم نزدیکترین عزیزان نمی‌کاهد، فقط کنار می‌آییم و یاد می‌گیریم به تلخی‌ها نیندیشیم. روحش شاد.

یک سال از درگذشت پدرتان سپری شده و ما هنوز یاد روزهای بودنش را عزیز می‌داریم و لحظه‌های سنگینی هجرانش را به سوگ می‌نشینیم باشد که در نظرت افتد.

گذشته سالی و رویت ندیدیم
گلی از گلشن رویت نچیدیمرسیده سالگرد تو ولی ما
به قدر سال‌ها محنت کشیدیم

یک سال از وداع ناباورانه‌اش گذشت !سالی که با تحمل هجرت تو مبدل به قرنی شد و چشمان خسته ما به امید بازگشت تو مانند دو شمع سوخته جان، همچنان به راه است. اندوه رفتن تو بسیار گران و درد فراقت طاقت فرساست و ما تنها با خاطره خوبیها و محبتهایت آن را تحمل می‌کنیم. باشد که ما نیز ذره ای از آن همه محبت و انسان دوستی و مردم داری را در وجود خود پرورش دهیم.

روزها رفت و گذشت و در اندیشه باز آمدنت،لحظه ها طی شد و مرد!و نگاهم هر روز، باز هم با همه شوق، کوچه ها را پایید.مثل آن روز که می آمدی از دور … دریغ!دل من در غم هجران تو ای خوبترین، چه بگویم، چه کشید …آه یک سال گذشت

یاس‌ها عطرشان را از بوی تن تو به عاریت می‌گیرند
شبنم گل واژه اشک‌های توست
ای شقایق دشتستان صبوری
ای هم آغوش پروانه‌ها
ای صفای گل سرخ
ای نرگس عشق
تو از همه گل‌ها زیباتر و از همه آن‌ها خوشبوتری
در سالروز یاد تو عطر همه گل‌های شکفته را نثار وجودت می‌کنیم

یک سال است که طنین صدای گرمت در فضای خانه نمی پیچد و ناباورانه جای خالی ات را نگاه می‌کنیم و به آستانه در چشم دوخته ایم اما افسوس دیگر سعادت دیدار تو را نخواهیم داشت. ای کاش می‌توانستیم احساسمان را بیان کنیم. اگر دریاها جوهر و درختان جملگی قلم گردند، باز هم نمی‌توانیم بزرگواری، فداکاری و ایثارت را بر صفحه کاغذ بنگاریم!

یکسال است که دلتنگی های غروب را با بودن در کنار مزارش، سپری می کنیمو در نهایت ناباوری، باورمان شده که او دیگر نیست، دیگر نمی آیدو دیگر نباید منتظرش باشیم، دیگر آن شمع فروزان را نمی بینیمولی طنین صدای دلنشینش همچنان در گوش ماو مهربانیش در قلب ما و زیبایی چهره اش در یاد ماست

یک سال از غروب ناباورانه عزیزمان گذشت،
دست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کرد
و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت.
یک سال از پرواز معصومانه اش گذشت،
این یک سال را با یاد و بی حضورش
چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم
و در فراقش چه خونها که از دل چکید
و چه اشکها که بر رخ دوید،
هنوز به یادش اشک می ریزیم
تا شاید آرام گیریم
و با حضور یاران رفتنش را باور کنیم

یک سال می‌گذرد و می‌سوزیم و به هر جا می‌نگریم، خاطره‌ای از تو در خیال ما شکل می‌گیرد؛ یک سالی است که سنگ صبور خود را از دست داده‌ایم و نگاه پاکش را دیگر نمی‌یابیم. چه سخت است فراق کسی که یاد و روحش همیشه در کنار ماست و او خود نیست.

یک سال است که شما … عزیزتان را از دست داده‌اید. وقتی ما عزیزی را در این دنیا از دست می‌دهیم، فرشته‌ای در بهشت نصیبمان می‌شود که همیشه مراقب ماست. آرام خاطر باشید در اینکه فرشته‌ای دارید که الان برشما نظاره گرست. سالگرد درگذشت … را تسلیت عرض می‌کنم.

یک سال از عروج ناباورانه … گذشت
این یک سال به ما بی تو یک قرن گذشت
دست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کرده، و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت
یک سال از پرواز معصومانه اش گذشتاین یک سال را با یاد و بی حضورش
چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم
و در فراقش چه خونها که از دل چکید
و چه اشکها که بر رخ دوید
هنوز به یادش اشک می ریزیم
تا شاید آرام گیریم
و با حضور یاران رفتنش را باور کنیم

یک سال از وفات پدرتان / مادرتان / …تان گذشت؛ او که دانشش، خانه‌ها را استوار و راه‌ها را هموار می‌ساخت؛ او که مهربانی را گسترده می‌خواست و انسانیت را ستایش می‌کرد؛ هیچکس چون او سرود زیبای یاری رساندن بر قله‌های رفیع عشق را بی هیچ ادعا و بی‌هیچ چشمداشتی فریاد نمی‌کرد و آنگاه که باید یاری می‌شد، هیچکس را یارای یاری رساندن به او نبود. سالگرد درگذشتش تسلیت باد.

یک سال می‌گذرد و می‌سوزیم و به هر جا می‌نگریم، خاطره‌ای از تو در خیال ما شکل می‌گیرد؛ یک سالی است که سنگ صبور خود را از دست داده‌ایم و نگاه پاکش را دیگر نمی‌یابیم. چه سخت است فراق کسی که یاد و روحش همیشه در کنار ماست و او خود نیست

در این یک سال روزها را چه غریبانه به شب رساندیم، فریاد را در سینه خفه کردیم و اشک را خوراک روز و شب کردیم. چه سخت است در دل گریستن و به زبان هیچ نگفتن و تکیه‌گاهی مطمئن را از دست دادن! سالگرد درگذشت … گرامیتان را تسلیت عرض می‌کنم.

یک سال که هیچ، قرن‌ها می‌گذرد و یاد … عزیزتان در تک تک اجزای جانمان می‌ماند. جز آن که مرا مرگ، به یغما ببرد. سالگرد وفات ایشان را تسلیت عرض می‌کنم.

چه آرام و بی صدا ما را تنها گذاشتی و ما چه بی قرار و ناباورانه دلمان تا ابد همیشه هوای آغوش گرم و پر مهرت را خواهد کرد و دلتنگ لحظه‌های با تو بودن خواهیم بود. سالگرد پرواز … عزیز را تسلیت می‌گوییم.

یکسال است که دلتنگی‌های غروب را با بودن در کنار مزارش، سپری می‌کنیم و در نهایت ناباوری، باورمان شده که او دیگر نیست، دیگر نمی‌آید و دیگر نباید منتظرش باشیم، دیگر آن شمع فگردان را نمی‌بینیم ولی طنین صدای دلنشینش همچنان در گوش ما و مهربانیش در قلب ما و زیبایی چهره‌اش در یاد ماست. سالگرد وفات … را تسلیت عرض می‌کنم.

سالی گذشت و باغ دلم برگ و بر نداشتمن ماندم و شبی که هوای سحر نداشت

مرگ موهبتی است الهی،  که به قامت هر موجود زنده ای می‌نشیند
بشریت از این قاعده مستثنی نیست و ما نیز از آن غافل هستیم
چه سخت است باورش، تحملش، جدا شدنش و ندیدنش
ولی چه می‌شود کرد، باید در برابر مشیت الهی سر تسلیم فرود آورد
و فقط یاد و خاطرات او جاودانه در دل دوستدارانش باقی خواهد ماند
امید که در جوار رحمت پروردگار آسوده و آرام بیارامد و از آمرزش حضرت حق بهره‌مند شود

ای کاش رفتن … عزیزتان را بازگشتی و فراق ایشان را صبری و دریای دردمان را مرهمی بود. یک / دو / … سال پیش به صفای وجودش و امگرد به اعتبار نام نیکش می‌بالیم. اولین / دومین / …مین سالگرد هجرت ابدی مرحوم … را تسلیت می‌گویم. روحش شاد و یادش گرامی

سالی گذشت و ما همه محزون آن شبیمکز داغ جانگداز فراقت به سر زدیمپدر به وسعت بیکران دریای مهر تودر خون نشسته و در غم شناوریم

در سالگرد درگذشت … گرامی‌تان سجده شکر به درگاه پروردگار فرود می‌آوریم که توفیق صبر بر مصیبت را به شما ارزانی داشتی. همواره به یاد انسانی هستیم که زیباترین‌های زندگی را در ذهنمان جاودانه ساخت.

رفتی ز دیده و داغت به دل ماست هنوزهر کجا می‌نگرم روی تو پیداست هنوزآنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تونام نیکت همه جا ورد زبان‌هاست هنوز

خالیست جای مهربانی دستانتانبر اوراق سبز خاطره های زندگیمونو جای خالی نگاهتاندر مجذور آیینه های دلتنگروحتان همیشه در آرامش

گاهی غصه‌ها ما را می‌گدازند تا مثل طلا خالص شویم. غم و اندوه درگذشت پدربزرگ/مادربزرگ عزیزت از آن غصه‌هاست. صبور و شکیبا باش و در این غصه پدرت/مادرت را همراه و غمخوار باش. تسلیت می‌گویم.

درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.

عرض تسلیت حقیر را بپذیریدهر چندتسلیت واژه کوچکی است در برابر غم بزرگ شمااز خداوند صبر برای شما و خانواده محترم خواهانمتحمل سوگ فقدان پدربزرگ/مادربزرگ صبری الهی را می‌طلبدخداوند شما را اجر صابرین دهد

“پدربزرگ / مادربزرگ شما بسیار انسان فوق العاده ای بود. من برای غم شما متاسفم. عمیق ترین همدردی من را بپذیرید.”

دوست عزیزم، درگذشت پدربزرگت/مادربزرگت را تسلیت عرض می‌کنم. از خداوند منان خواستارم تا سایه پدر و مادرت همواره بالای سرتان نگه دارد.

انالله و انا الیه راجعونخبردار شدیم که پدربزرگتان/مادربزرگتان به رحمت خدا پیوستآرزو می کنیم که وسعت صبر خانواده ی این دوستان عزیز به اندازه ی دریای غمشان باشدبا هم دعا کنیم تا خداوند بزرگ روح عزیز از دست رفته را قرین رحمت کند و خوب از این میهمان جدید پذیرایی کند.

غم از دست دادن پدربزرگت / مادر بزرگت را به تو و خانواده‌ات تسلیت می‌گویم. برای روح آن بزرگوار آمرزش و برای تو و پدر و مادرت آرامش و شکیبایی از خدا می‌خواهم.

نیستی اما من دارمت همیشه جایی خلوت و دنج لا به لای تمام نداشته هایم…(روحت شاد مامان بزرگ)

مادر بزرگ نازنينم روحت شاد.
يه تار موت مي ارزيد به خيليا…راحت بخوابعکس پروفایل آقاجونم از دنیا رفتتوی شهری که تو نیستی …
همه جارو غم گرفته …

مادر بزرگ نازنينم روحت شاد.
يه تار موت مي ارزيد به خيليا…راحت بخوابعکس پروفایل آقاجونم از دنیا رفتتوی شهری که تو نیستی …
همه جارو غم گرفته …

مادربزرگ عزیزم،
بزرگتر خاندان از بینمون رفت…
دوستان ممنون میشم فاتحه ای بفرستید.

جناب آقای / سرکار خانم ….
بدینوسیله اندوه خود را از درگذشت مادر بزرگ گرامیتان به عرض رسانیده، و از خداوند منان غفران رحمت و آمرزش آن مرحومه و صبری جمیل برای بازماندگان ایشان مسئلت می نماییم.

انالله و انا الیه راجعون
خبردار شدیم که ( نام مرحوم یا مرحومه ) به رحمت خدا رفته اند
آرزو میکنیم که وسعت صبر خانواده ی این دوستان عزیز به اندازه ی دریای غمشان باشد
با هم دعا کنیم تا خداوند بزرگ روح عزیز از دست رفته را قرین رحمت کند
و خوب از این میهمان جدید پذیرایی کند

در کهنسالی ، انسان عاقل و فرزانه می‌شود و تجربه های خود را به نسل های بعد انتقال می‌دهد. درگذشت مادربزرگ بزرگوارتان که گنجینه‌ای از تجربه و فرزانگی بود را تسلیت عرض می‌نمایم.

مادربزرگ‌ها از بهترین نعمت‌های خانواده‌ها هستند و با رفتنشان، چراغی به خاموشی ابدی می‌گراید. درگذشت این چراغ پرفروغ را تسلیت می‌گویم

با کمال تاسف و تاثر، مصیبت وارد آمده را تسلیت عرض نموده و از درگاه خداوند منان مراتب مرحمت و علو درجه را برای آن مرحومه طلب می‌کنم

مرا در غم از دست دادن مادربزرگتان شریک دانسته و در این اندوه جانگداز خود را تنها ندانید. خداوند مهربان بیامرزدش

از شنیدن خبر فوت مادربزرگتان بسیار متاثر شدم. بنده این واقعه دردناک را خدمت شما و خانواده محترم تسلیت عرض می‌کنم و از درگاه خداوند متعال برای جنابعالی صبر خواهانم

بعضی‌ها را هرچه بخوانی خسته نمی‌شوند، مثل مادربزرگ‌ها و هرچه حرف‌های تکراری‌شان را بشنوی خسته نمی‌شوی، باز هم مثل مادربزرگ‌ها و غم از دست دادنشان هرگز کهنه نمی‌شود، باز هم… درگذشت مادربزرگ عزیزت را تسلیت می‌گویم

خبر درگذشت مادربزرگت غمی بر غم‌های من افزود. برای مادربزرگ مرحومتان از درگاه خداوند متعال مغفرت، برای شما و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل طلب می‌نمایم

وفات مادربزرگ گرامی‌تان را خدمت شما و خانواده محترم تسلیت عرض نموده برای آن عزیر علو درجات الهی را مسئلت می‌داریم

فوت جانگداز مادربزرگتان را تسلیت می‌گویم. با هم دعا کنیم تا خداوند بزرگ روح عزیز از دست رفته را قرین رحمت کند و به نیکویی از این میهمان جدید پذیرایی کند

روح مادربزرگ مرحومه‌تان شاد و یادش گرامی باد

مصیبت دردناک فوت مادربزرگتان را خدمت خانواده آن عزیز و دیگر بستگان تسلیت گفته و آرزوی مغفرت و آمرزش برای مرحومه و صبر جزیل برای بستگان وی از درگاه خداوند متعال مسئلت می‌نماییم

و هر از گاه در گذر زمان در گذر بی صدای ثانیه‌‌های دنیای فانی،جرس کاروان از رحیل مسافری خبر می‌دهد که در سکونی، آغازی بی پایان را می‌سراید. درگذشت مادربزرگ گرامی‌تان را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض می‌نمایم

غم از دست دادن مادربزرگ صبر و شکیبایی عظیم می‌خواهد. خداوند به شما صبر عنایت فرماید و آن مرحومه را بیامرزاد

تسلیت واژه کوچکی است در برابر غم بزرگ شما در از دست دادن مادربزرگتان. از خداوند صبر برای شما و خانواده محترم خواهانم. امیدوارم که غم آخر باشد

پرنده‌ای که غزلخوان باغ بود پرید
کنون ز داغ عمش باغ سینه گلجوشستمرا در غم از دست دادن مادربزرگت شریک بدان

درگذشت مادربزرگ گرامی‌تان را تسلیت گفته و برای بازماندگان سلامتی وحسن عاقبت خواهانم

مرگ هر موجود زنده بجز خالق یکتا و فنای دنیا حق است. درگذشت مادربزرگت را تسلیت می‌گویم

فوت مادربزرگ غم و اندوهی جبران‌ناپذیر است که وقوع آن را به شما تسلیت عرض می‌کنم

در ضایعه درگذشت مادربزرگتان خداوند شما را اجر صابرین دهد که حضرتش فرمود:و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون. عرض تسلیت حقیر را بپذیرید

خاموش شدن شمع زندگی مادربزرگ عزیزتان را تسلیت عرض نموده و روشنایی مستدام شمع زندگی پدر و مادرت را از خدای بزرگ خواستارم

درگذشت مادربزرگتان را تسلیت می‌گویم و آرزو می‌کنم که وسعت صبر خانواده و فرزندان آن عزیز به اندازه دریای غمشان باشد

شب فراق که داند که تا سحر چند است؟
فراق مادربزرگ عزیزت را تسلیت عرض می‌کنم

ضمن عرض تسلیت فوت مادربزرگ گرامی حضرتعالی از خداوند برایتان صبری عظیم و برای آن مرحومه روحی شاد و آرام طلب می‌کنیم

اندوه ما در غم از دست دادن مادربزرگتان در حد واژه‌ها نیست. به جای آن همدردی و همدلی خالصانه‌مان را بپذیر. امید که غرقه در دریای واسعه رحمت الهی باشند

درگذشت مادربزرگ بزرگوارتان را تسلیت عرض نموده، از درگاه خداوند متعال برای آن مرحومه رحمت و مغفرت واسعه و برای جنابعالی و خانواده محترم صبوری و شکیبایی مسئلت می‌نمایم. خداوند قرین رحمتش فرماید

عرض تسلیت مرا در غم از دست دادن مادربزگ مرحومت بپذیر و مرا در غم از دست دادن او شریک بدان

غم تو، غم من است و اندوه از دست دادن مادربزرگت بر دل من نیز سنگینی می‌کند. درگذشت مادربزرگت را تسلیت گفته و برای آن مرحومه غفران و آمرزش طلب می‌کنم

مادربزرگها هروقت بروند، زود رفته‌اند و جای خالی آنها همیشه احساس می‌شود، درگذشت مادربزرگت را تسلیت می‌گویم

شاید نتوانم آنطور که باید غم تو را در از دست دادن مادربزرگت درک کنم. اما با تو همراهم و این غم را به تو تسلیت عرض می‌کنم. برای تو و پدر و مادرت سلامتی و طول عمر باعزت از خداوند بزرگ خواستارم

درگذشت مادربزرگ دوست داشتنی‌ات مرا نیز ناراحت و اندوهگین نمود. این ضایعه را تسلیت عرض می‌کنم. مراتب تسلیت مرا به پدر / مادرت برسان

بانهایت تاسف در گذشت مادربزرگ گرامی‌تان را تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال برای آن مرحومه رحمت و غفران و برای شما و والدینتان طول عمر مسئلت دارم

مرا در غم درگذشت مادربزرگ مرحومتان شریک بدانید، ازخداوند یکتا رفع درجات آن بزرگوار دربهشت أعلا و مزید فضل و رحمت پروردگاربی همتا برایشان و طول عمر بازمانگان آن مرحوم بخضوض پدر/مادر گرامی‌تان همراه با سلامتی وحسن عاقبت‌شان خواهانم

مادربزرگ‌ها همه در یک جایی از قصه‌هایمان جا می‌مانند اما یاد و خاطره‌شان در ذهن ما به نیکی باقی خواهد ‌ماند. درگذشت مادربزرگ عزیزت را تسلیت می‌گویم

کدام سوی روم کز فراق امان یابم؟
کدام تیره شب هجر را کران یابم؟ز تند باد فراقم بریخت برگ وجود
کجاست بویی از آن بوستان که جان یابم؟درگذشت مادربزرگتان را تسلیت عرض می‌کنم

گاهی غصه‌ها ما را می‌گدازند تا مثل طلا خالص شویم. غم و اندوه درگذشت پدربزرگ عزیزت یکی ازآن غصه‌هاست. صبور و شکیبا باش ودر این غصه پدرت/مادرت را همراه و غمخوار باش. تسلیت میگویم.

اگر کسی فلسفه مرگ را نداند، بی‌شک کمر زیر بار هجرت برادر خم می کند، اما با توجه به باور عمیق حضرتعالی از کوچ روح و دانایی مثال‌زدنی شما، صرفاً فقدان جسم ظاهرش‌اش را تسلیت گفته و آرزومندم روح پرفتوحش با حضرت علی علیه السلام و صالحین محشور شود.

مهم نیست چه مقامی داشته باشی، چقدر ثروتمند باشی، چه سنی داشته باشی، مهم نیست … عالم باشی، دانشمند باشی، بی‌سواد باشی …مهم نیست پدر / مادر چند سال داشته باشه… مهم فقط اینه، پدر / مادر باید باشه که پشتت گرم گرم گرم باشه. این که میگن پشتت یهو خالی میشه همون موقعی هستش که پدر / مادر دیگه نیست. یتیم میشه آدم…

وقتی خودرا جای تو حس می کنم، بدنم به لرزه می‌افتد، امیدوارم خداوند صبر عظیمی به تو و خانواده محترم عطا کند، روحشان قرین رحمت الهی قرار گیرد. ما را در غم خود شریک بدان.

اندوه از دست دادن مادر چنان تلخ است که هیچ عبارتی را دراین مقام یارای مرهم نهادن نیست.تنها یاد خداست که میتواند دل پر درد شما را تسلی بخشد.درگذشت مادر گرامی رابه شما و خانواده محترم صمیمانه تسلیت گفته، برای شما صبر و برای درگذشته رحمت بی کران الهی را آرزو داریم،امید که روح آن مرحومه آرام، آسوده و خرسند در حریم امن الهی آرام گیرد.

سبک‌بالان به سهولت پرواز میکنند و پدر پاک شما این‌گونه بود که پروانه روحش به اعلی علیین پرواز کردپرواز ملکوتی پدر بزرگوارتان سیر در راه خداست و این باور اندکی از غم شما خواهد کاست

مادربزرگ‌ها همه ی دریک جایی از قصه‌هایمان جا میمانند اما یاد و خاطره‌شان در ذهن ما به نیکی باقی خواهد ‌ماند.درگذشت مادربزرگ عزیزت را تسلیت میگویم.

دلتنگ تر از هر شب و هر روز شدم منبی مهر پدر، شمع پر از سوز شدم منتقدیر مرا بی سر و سامان و سپر کردمحروم ز دیدار گل روی پدر کردسخت است که دیدار رود تا به قیامترویاست پدر، آید از این در به سلامتشب را به خیالش به سحرگاه رسانماز حکمت الله دگر هیچ ندانم

قلب مردهآسمان امروز ببار، اینجا گلی پژمرده گشتاز غم داغ رخش، یک محفلی افسرده گشتآسمان امروز ببار، ما صد جگر سوزانده ایمچون پدر از بین ما رفت، قلب ما هم مرده گشت

ضایعه درگذشت پدر گرامیتان را خدمت شماو خانواده محترم تسلیت عرض نمودهبرای آن عزیر علو درجات الهی را مسئلت می داریم

با نهایت تاثر و تاسف در گذشت مادر گرامیتان را تسلیت عرض نموده ، از درگاه خداوند متعال برای شما و سایر بازماندگان محترم صبر جمیل و برای آن مرحومه مغفوره تازه سفر کرده غفران و مرحمت حق تعالی و علو درجات را خواستاریم .

بدین وسیله کمال احترام و قدردانی خود را از بذل محبتها
و الطاف خالصانه تمامی افرادی که در مراسم تشییع
و اقامه فریضه الهیه شرکت نموده اند، خاضعانه سپاسگزار هستم
و اذغان دارم که زبان قدردانی و شکرگذاری تمام و کمال
در برابر محبتها و عنایات اعزه، در فقدان …. قاصر است
امید است همگان مشمول عنایات خاصه ذات اقدس
باری تعالی و اولیائش واقع شده باشیم.

ای آن که غمت مسئله آموز من است
شور غم تو در دل پرسوز من است
روزی که حسین! بر تو من گریه کنم
سوگند به تو که بهترین روز من است . . .
ایام سوگواری حسینی تسلیت باد

فقدان مادر بزرگوارتان ما را سخت اندوهگین ساختغفران و رحمت الهی برای آن عزیز از دست رفتهو سلامتی و طول عمر با عزت برای جناب عالیاز پروردگار متعال خواهانیم

من آن شمعم که شبها در شبستان تو میسوزمبه ظاهر شاد و در باطن ز هجران تو میسوزمتسلیت عرض میکنیم

زندگی کن
حتی اگر بهترینهایت را از دست دادی. چون این زندگی کردن است که بهترین های دیگر برایت میسازد

شب است و آسمان را غم گرفتهسکوتم با نگاهش دم گرفتهشب است و کهکشانی در کنارمولی از دوریت من بیقرارم

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد؟ نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد ، گلویم سوتکی باشد به دست کودک گستاخ و بازیگوش و او یک ریز و پی در پی دمگرم خویش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد بدین سان بشکند سکوت مرگبارم را.

یه لحظه دلم خواست صدایت بکنم ، گردش به حریم با صفایت بکنمآشوب دلم به من چنین فرمان داد در سجده بیفتم و دعایت بکنم

من امشب از فراق یار میگریم بسان عاشقان زار میگریم ، رفیق نیمه راه شد یار دیرینم ، دلم افسرده است بسیار میگریم.

از آبشار پرسیدم کیستی ؟ گفت اشک کوه ، گفتم از چه می نالی؟ گفت از جدایی دوست!

انگار ملائک تو را میان بوسه هایی که برای خدا فرستادم دزدیدند. عطر برگ های لیمو ، درخت توت ، کنار گارم زنگی و زیتون و میوه های کال درخت انبه باغ ها را چه زود به فراموشی سپردی؟!
چگونه توانستی آن همه خاطره را در یک لحظه تمام کنی.
همه را می بینم اما جزء تو که خاطره ای شدی ماندگار برای قلب هایی که منتظرت هستند.
گناه آسمانی که تورا به آغوش کشید و باخود برد را هرگز نخواهیم بخشید تو میان بودنت و یادت ، یادت را برایمان گذاشتی و بودنت را افسانه ساختی.

درگذشت خواهر گرامیتان را به شماو خانواده محترم تسلیت عرض میکنم و آرزوی صبر و سلامتی برایتان دارماز خداوند منان خواستاریم که به شما صبرعطا نمایدجناب آقا / خانم ( . . . ) اندوه بی پایان ما از این واقعه دردناک قابل وصف نیستمصیبت وارده به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض مینمایم

درگذشت پدرتان چنان سنگین و جانسوز استکه به دشواری به باور می‌نشیندولی در برابر تقدیر حضرت پروردگارچاره‌ای جز تسلیم و رضا نیستاین ماتم جانگداز رابه خانواده محترم تان صمیمانه تسلیت عرض نمودهو برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفر کردهعلو درجات طلب می ‌کنم

از شنیدن خبر فوت پدر عزیز شما بسیار متاثر شدمبنده این واقعه دردناک رو خدمت شما و خانواده محترم تسلیت عرض می کنمو از درگاه خداوند متعال برای جنابعالی صبر مسالت دارمما رو هم در غم عزیز از دست رفته تان شریک بدونید

ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ “ﮐﻢ ﮐﻢ” ﺍﺗﻔﺎﻕ میفته ﭘﺲ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ “ﯾﻬﻮ” ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﯽ ﮐﻪ خیلی ﺩﯾﺮ شده واسه دوست داشتن مادرت.

بیدار شو مادرماکنون سال تحویل میشوداما تو باز هم خوابیده ایخواب تو پایان ندارد ؟درد من هم پایان نداردغم تو هم پایان نداردبدون تو سال من تحویل نمیشودکجایی ؟مادر عزیزم کجای این آسمانی ؟عیدت مبارک عزیزم

سلام مامان ….امسال اولین سالی است که نیستیجای خالی اتدر قلبم میکوبدبدون تونه امسالنه صد سال دیگراین زمستان بهار نمیشود..

مادر که نباشددر این دنیای سردبی تکیه‌گاه و تنهاییعیدت مبارک مادرم

تحویل سال بدون مادرسال من بدون تو تحویل نمیشودسالی که تو را از من گرفتهمان بهتر که تا سالیان سال بماندتحویل شود که چه ؟سالی که تو نیستی نباید تحویل شود

مامان گلم
عیده و بهار داره میاد
اولین ساله که پیشمون نیستیعیدت مبارک مادر عزیزم

مادر خوبمگرچه جسم تو در کنارم نیستاما یاد و خاطراتت همیشه با منهعیدت مبارک مادر خوبم

مادر تنها دلیلی استکه می توان فهمیدمرد ها هم می توانند فرشته باشندروزت مبارک مادر آسمانی من

خونمون خالیه از تو، رفتی تو واسه همیشهرفتی و نبودن تو، هنوز باورم نمی شهاین اتاق ساده کم بود، جای تو قلب بهشتهپر زد از زمین خاکی، یه فرشته یه فرشتهاون عزیزی که تو دنیا یار من بود یاورم بودنازنیم نازنینم اون فرشته مادرم بود

داغ نشسته بر دلعزیزترینمبهترین مادر دنیاعیدت مبارک غم بی پایان من

مادر دستات برام گهواره بودنچشات مثل چراغ خــونه منبجز تو از همـــه دنیا بریدمکسی رو مثل تو عاشق ندیدمعیدت مبارک مامان جان

بیدار شو مادرماکنون سال تحویل میشوداما تو باز هم خوابیده ایخواب تو پایان ندارد ؟درد من هم پایان نداردغم تو هم پایان نداردبدون تو سال من تحویل نمیشود

یواش ﺗﺮﺧﻮﺷﺤﺎلی ﻛﻨﻴﺪ !
ﺷﺎﻳﺪﻛسی ﭘﺪﺭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ…
ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﺍﻳﻦ ﻃﻼی ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺥ ﻧﻜﺸﻴﺪ …
ﻗﺪﺭﺵ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ …
ﺍﺯﻛﻨﺎﺭﺵ ﺑﻮﺩﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ،
ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﺒﻮﺳﻴﺪ،
ﺳﺎعت‌ها ﻧﮕﺎﻫﺶ ﻛﻨﻴﺪ،ﭘﺪﺭ عیدی نمی‌خوﺍﻫﺪ…
ﭘﺪﺭﺧﻮﺩﺵ عیدی ﺍﺳﺖ،
ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﻧﺪﻫﻴﺪ، ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻭﻗﺖ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ.
ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺵ ﺍﻭ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺗﻮﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺁﻣﺪﻩ…
ﺗﺎ ﺍﺯﺗﻮ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻛﻨﺪ…ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺵ ﺩﻝ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﻧﺸﻜنی…ﻓﻘﻂ یک ﻛﻢ ﻳﻮﺍش تر.. !
عید را تبریک بگویید

دلم برایت تنگ شده است مادرمﺗﻨﮓ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ…
ﻧﻪ ﻣﺜﻞ ﺗﻨﮕﯽ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ…
ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻣﻦ…
ﺷﺒﯿﻪ ﺣﺎﻝ ﻧﻬﻨﮕﯽ ﺍﺳﺖ…
ﮐﻪ ﺑﺠﺎﯼ ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ…
ﺍﻭ ﺭﺍ…
ﺩﺭ ﺗﻨﮓ ﻣﺎﻫﯽ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺍﻧﺪ…
ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ…
ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ…
ﺭﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ…
ﺩﻡ ﻭ ﺑﺎﺯﺩﻡ ﻧﻔﺴﻬﺎﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ…
ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ….

دغدغهء روزمره ام ، بودن توست !
نفس کشیدنت ..
ایستادنت ..
خندیدنت ..
“مادرم”
تو باشی و خدا
دنیا برایم بس است …وایاز آن عیدی کهسال بدون تو تحویل شود..

زبانم نمیچرخد عید را به کسی تبریک بگویمتو نیستی و من رو به رویقاب عکست نشسته امقرآنت در دستمنگاهم روی عکستسال تحویل میشودامامن اشک ریزان تو را صدا میزنمچه بهاری شود امسالبی روی گل تو مادرم

قرآنت روی طاقچهجا نمازت روی زمینصندلی ات کنار پنچرههمه چیز سر جای خودش هستهمه چیز آماده تحویل سال استاماتو کجایی مادرم

سایه‌ای بود و پناهی بود و نیست
شانه‌ام را تکیه گاهی بود و نیست

چهلمین روز است که خاموشی پدر
خاک گورت را غریبانه هم آغوشی پدر
گرچه اکنون در کنارم نیستی از حیث تن
نیست یادت را ز دل هرگز فراموشی پدر…

چهل روز از غروب غم انگیز گذشت
پدری که وجودش افتخار و صفا و صداقت بود
صفای بارانی بود که با صداقت می‌بارید
و دلش دریای محبت و وجودش باران کرامت بود
بهمین مناسبت بر آنیم که در روز … از ساعت … در … واقع در … گرد هم آییم
تا با یاد خاطرات جان‌فزایش، مرهمی بر زخم‌هاي‌ کهنه‌مان بنهیم…

روزها را چه غریبانه به شب رساندیم
فریاد را در سینه خفه کردیم
و اشک را خوراک روز و شب کردیم
چه سخت است در دل گریستن و به زبان هیچ نگفتن
و تکیه‌گاهی مطمئن را از دست دادن!

چهل روزه صدای تو نمیاد
دلم کرده هواتو داد وبیداد
تو نیستی خونۀ دل سوت و کوره
دیوار بینِ مون این خاک گوره
پدر ای مهربونم یاور من
تو بودی عشق و ایمان باور من
فراقت ای پدر سخته برامون
مثِ جون کندنه سخته برامون
به راهی رفته ای که خیلی دوره
میون آسمون اون جا که نوره
دلم تنگه دلم تنگه دلم تنگ
غم دوریت به جونم می زنه چنگ
چرا بی رحمه بابا این زمونه
دلم کرده کباب اشکم روونه
خدا صبرم بده طاقت بیارم
که جز تو یاوری دیگر ندارم

مادرم ناله شب‌گیر تو را می‌شنوم
شکوه از عالم تقدیر تو را می‌شنوم
تا سحر زمزمه کردی ز بیداد زمان
گریه از درد زمین‌گیر تو را می‌شنوم

چهل روز است روی خوبت را ندیدم مادرم
در فراقت شعر هجران می سرودم مادرم
کاش می مردم، نمی دیدم که رفتی زیر خاک
خاک بر سر شد مراَ زین غم که دیدم مادرم

مادرم هجر تو اندوه و غم ماست هنوز
شد چهل روز فراق غصه به دل‌هاست هنوز
دست مهرت ز سرم کوته و بیچاره شدم
آرزوی رخ زیبای تو رؤیاست هنوز

چهل روز است که دل‌تنگی‌های غروب را با بودن در کنار مزارش سپری کردیم
و ناباورانه روزهایمان را به شب‌هایمان گره زدیم
و شب‌هایمان را به امید آن که هلال ماهگونش را یک بار دیگر در خواب به نظاره بنشینیم به صبح رساندیم.
طنین صدای دلنشینش همچنان در گوش ما، مهربانیش در قلب ما و زیبایی چهره‌اش همیشه در یاد ماست.

چهل روز می‌گذرد و می‌سوزیم و به هر جا می‌نگریم، خاطره‌ای از تو در خیال ما شکل می‌گیرد
مادرم چهل روز است که سنگ صبور خود را از دست داده‌ایم و نگاه پاکش را دیگر نمی‌یابیم!

چهل روز است که می‌سوزیم و تو را نمی یابیم
نگاه پاک و مهربانت راکه همیشه بی‌دریغ نثارمان میکردی، نمی بینیم
از گرمای وجودت بی‌بهره ماندیم،
تنها با این باور که تو هنوز هم سنگ صبور ما هستی،
با تو اي مهربان، درد دل می گوییم

خواهر عزیزم، داشتنت یکی از بزرگترین نعمت‌های این دنیا بود، اگرچه امروز در کنارمان نیستی، اما بدان که در طول این زمان سنگین و سخت نبودنت، لحظه‌ای بدون یادت نگذشت… به یاد عزیز سفرکرده و خواهر عزیزم
در چهلمین روز رفتن خواهر عزیزم، از کسی سخن می‌گویم که دوست داشتنش اندازه نداشت،
وقتی تمام کشور وجودم، سرزمین حکمرانی اش بود…

خواهرم دو روز دیگر
چهل روز از مرگت میگذرد و نمیدانیم چگونه تاب آوردیم چهل روز ندیدنت را….
به این امید زنده ایم که وقت مرگ بار دیگر تو را خواهیم دید
چقدر دیر میگذرند بی تو این روزها …..

خواهر جان
چگونه باور کنم نبودنت را…
نامت را بر کتیبه‌ای از جنس عاطفه حک خواهم کرد…
تا ابد…
تا جایی که دست زمان به آن نمی‌رسد.
تا گواهی باشد بر معصومیت و قلب پاکت…

هنوز باورمان نمی‌شود که چهل روز از رفتن ناگهانی‌اش گذشته است
هنوز سخت است بپذیریم آن لبخندها و مهربانی‌ها، همچون دانه‌ای در زیر خاک خفته است
اما یقین داریم یادش جوانه خواهد زد و نام و نشانش، درختی سبز و تناور خواهد شد

دلم تنگ است برای برادری که
پشت حرف هایش…
پشت نوازش هایش…
پشت سرزنش هایش…
پشت تمام نگاه‌های معنی دارش …
پشت لبخند‌های پراز رازش …
و حتی پشت سکوتش…
عشقی بود پنهان‌تر از تمام محبت‌ های دنیا
به یاد تمام برادران آسمانی، سالروز عروج ناباورانه برادر عزیزم را به سوگ می‌نشینم…

برادرم چهل شب چشم من با گریه خو کرد
چه شب‌ها با تو بودن آرزو کرد
چهل شب تا سحر نقش خیالت
کنار من نشست و گفتگو کرد…

برادر عزیزم چهل روز از رفتنت می گذرد، دلم برایت تنگ شده است..
تنگ که می‌گویم، نه مثل تنگی پیراهن…
دلتنگی من، شبیه حال نهنگی است که به جای اقیانوس او را در تنگ ماهی انداخته‌اند…
دلم برایت تنگ شده است…
این یعنی ریه‌های من، دم و بازدم نفس‌های تو را کم آورده‌اند…

ناباورانه روزها را گذراندیم،
بدون حضور او که باور داشتیم
وجود عزیزش نماد عینی شرف و مفهوم بخشایش بود
و هنوز با گذشت چهل روز، عکس او با چارچوب قاب بیگانه است
در اربعین هجرانش به زیارت مزار مطهرش می‌رویم
و با زبان اشک از اندوه روزهای فراق سخن می‌گوییم…

برادر جان
نامت را بر کتیبه ای از جنس عاطفه حک خواهم کرد
تا گواهی بر معصومیت تو باشد
عکست را در گلدانی از جنس عشق خواهم گذارد
تا بر بام باغ ملکوت غنچه دهد
آخرین سخنت را با برگی از لاله در کتابی از عطوفت خواهم نوشت
و شب هنگام یاد تو را به میهمانی خیال خواهم خواند

چهل غروب غمبار از پر کشیدنت به سوی ابدیت گذشت
و ما همچنان در بهت و حیرت لحظات خوب بودن با تو را مرور می‌کنیم
باور این همه صبوری‌مان نبود،
چهل بار چشم گشودن و ندیدن عزیز زندگی‌مان
چهل‌ها خواهد گذشت و یاد تو با ما خواهد بود

شد فصل بهار و شدم از غصه هلاک
دارم جگری کباب و چشمی نمناک
گل‌ها همه سر زه خاک برون آوردند
الا گل من که سر فرو برده به خاک
فرزند عزیزم نمی‌دانم که این چهل روز را چگونه بی تو دوام آورده ام، این چهل روز برایم چهل سال گذشت.‌ای پاره جگرم چه وقت رفتنت بود.

چهل روز است که دلتنگی‌های غروب را با بودن در کنار مزارش سپری میکنم و
ناباورانه روزهایم را به شب‌هایم گره زدم و شب‌هایم را به امید آن که هلال
ماهگونش را یک بار دیگر در خواب به نظاره بنشینم به صبح رساندم.
طنین صدای دلنشینش همچنان در گوشم، مهربانیش در قلبم و زیبایی چهره‌اش
همیشه در یادم است.

ای دل چه میدانی از او‌
ای دل چه می‌خواهی از او‌
ای دل چرا نالان شدی
از رفتنش گریان شدی
یادش همیشه زنده است
مهرش همیشه در دل است
رفتن به سوی حق صفاست
چهل روز است که او پیش خداست.

چهل روز به جاده‌های مسدود چشم دوختیم
تا شاید برگردی،
اما تو هرگز کوچه‌های خیس و گنگ حضورمان
را به ترنم صدایت مرور نخواهی کرد!

چهل غروب غمبار از پر کشیدنت به سوی ابدیت گذشت
و ما همان‌ گونه در بهت و حیرت لحظات خوب بودن با تو را مرور می کنیم

گر چه چهل روز گذشت از سفرت، ای گل ما
آتش داغ (عشق) تو خاموش نشد، در دل ما
گر چه چهل روز تو خاموشی و از ما دوری
روشنی نیست دگر در دل و در محفل ما

ای سفر کرده به معراج به یادت هستیم
ای گل پرپر ما چشم به راهت هستیم
تو سفر کردی و آسوده شدی از دوران
ما، ماتم زده هر لحظه به یادت هستیم

دلتنگی عین شکستگی رو شیشه عینکه،، هرجارو نگاه کنی می بینیش…

تا نیاید…تا نباشد…هیچ چیز درست نمی‌شود…

گاهی حجم دلتنگیهایمآنقدر زیاد میشود کهدنیا باتمام وسعتشبرایم تنگ میشود

“جمعه” هابه هر “نامی”که”تو”را میخوانمفقط”دلتنگی”“جوابم”را میدهد…بعد از تو …بعد از تو …بعد از تو …مگر بعد از تو قرار استاتفاقی هم بیافتد ؟؟مگر زندگی بعد از تو تعطیل نیست؟؟؟

تو حواس من بودی !!!از وقتی که رفتیهمه سراغت را میگیرند
هی می‌پرسند:حواســــت کجاســـــت ؟؟!

صبح‌ها که از خواب برمیخاستم چهره زیبای تو با آن لبخند دلربا پیش چشمانم بود.حالا ولی، خانه بدون تو خالیست و دل من برایت تنگ است.

ساعت : هزارِ نیمه شب…آنها که درد دارند ،، میدانند ،، تاصبحهزار ساعت دیگر مانده ؛) !

نمی شود که نمی شودبه تو فکر نکردکفر است امامثل خدا میمانی برایمهمه جا هستی تو

آخ که چقد دلتنگت شده امهر جا میروم هرجایی که تو نیستیانگار برایم جهنم استاین روزها بیشتر از هرکسی به بودن تو نیاز دارمای کاش بودی و مرحم زخم هایم میشدیخیلی به تو نیاز دارم خیلیکاش بودی!

همه ی سهم من از خودمدلی ست که هر لحظهبرایت بیقرار استو هرشب بغض گلویم رادر تابوت سیاهی کهبرای آرزوهایم ساخته ام… گریستمو تو هرگز ندانستی که خاطره هایتزخم‌های مکررم بودندو نبودنتکابوس روزگارم

نه دلگیر استنه غمگینو نه بی حوصلهگاهی فقط خستسفقط خستهخسته ازمیان فراموشی و خاطراتبودنمیان گریه و بغضبودنمیان غم و بی حوصلگیبودنمیان رفتن ها و ماندن هابودنواقعا زندگی چه واژه سنگینی ستوقتی انسان می داند تنها باید حملش کند…

ای آنکه دوست دارمت اما ندارمتجایت همیشه در دل من درد میکند

عزیز از دست رفته ام
نه توان بدسا آوردنت را دارم
نه توان فراموش کردنت را
سهم من از تو فقط دلتنگیست

آنچه سرنوشتدرمن جا گذاشتباقی مانده های‌ دریاستدلتنگی برای آبو توبه وسعتِ یک آهطولانی تر از خیابان های‌ تنهائیدرمن ممتد میشوی…

با چشم هایت حرف دارم…!می خواهم ناگفته های بسیاری رابرایت بگویماز شهریور ،از بغض های نبودنت،از نامه های چشمانمکه همیشه بی جواب ماندباور نمی کنی؟!تمام این روزهابا لبخندت آفتابی بود…امادلتنگی آغوشت… رهایم نمی کند،به راستی…عشق بزرگترین آرامش جهان است!

میگفت عشقمثل یک بیماری میمونهکه تو هر آدمی یجور بروز میکنه،یکی بدبین میشه،یکی مهربون میشه،یکی غمگین میشه،یه سری هم از ترسِ واگیردار بودن رها میکنن میرن!من تنها حسی که دارم دلتنگیه

از قوی بودن خسته ام ؛دلم یک شانه می خواهدتکیه دهم به آنو بی خیال همه دنیادلتنگی هایم را ببارم …

زهردری هم که حرف بزنمدلتنگی تو از یادم نمیرود…گاهی غمی به وسعتِ یک عمر طول میکشد…..!

در نگاه منیک خروار دلتنگی ستهای…! این بود مزد عشق…

شبکه دلتنگی نداردوقتی که از خیال…به تو نزدیک‌تر شوم…

ساعت دلتنگی امکوک نبودن توست…با من بگوکجاییرد نگاهت را از کدام ستاره بگیرموقتی…عطر مویت را هیچ گلی نداردو لبخندت راحتی ماه نمی داند“ تو‌ “خاص ترینشعر خدایی و من…

کاش دفتر خاطراتمچراغ جادو بودتا هر وقت از سرِ دلتنگیبه رویش دست میکشیدمتو از درونشبا آرزوی من بیرون می آمدی!
دلتنگی شب از جایی آغاز میشودکه باور می کنی هیچ‌کسرا نداری برای همراهی بی‌خوابی هایت.

دلبستگی قصه دردناک آدمی ستتنها آدم است که می تواند حتیبه حضور علفی دلخوش بشود !دلبستگی هم خانواده ی اصیلی ست…برای درد ،برای دلتنگی ،برای اسارت و برای انتظار…دلبستگی بیماری خطرناکی ستکه تنها درمانش مرگ ستدلبستگی وابستگی می آوردو وابستگی یعنی برباد رفتن

ترجیحمیدهمتمامِ آشوب هاے دلم راکنارِ گوشَت نجوا کنمبودنٺ را لازم دارم،براے چند دقیقہ ابرازِ دلتنگی

پدرچه غم انگیز است گذراندن دقایق بدون حضور توبغض نبودنت هیج جا خالی نخواهد شد

پدر عزیزم سلام…از آسمان چه خبر؟….
مهمانی آسمان تمام نشد که برگردی…
دلتنگتم پدر آسمانیم….
کاش میشد که برگردی…

پدرم به چه مشغول کنم دیده و دل را که هنوز…. دل تو را می‌خواهد… دیده تو را می جوید

آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو…تو کجایی پدرم…؟!آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو…بسکه دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا…آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو…جانِ من حرف بزن!امر بفرما پدرم.آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو…کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییستآنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو…پدر ای یاد تو آرامش من…!امشب از کوچه ی دلتنگیِ من میگُذری؟!جانِ من زود بیابغلم کن پدرم…!آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو…به خدا دلتنگم!رو به رویم بِنِشینی کافیستهمه دنیا به کنار…گرچه از دور ولی، من تو را میبوسمآنقَدر خاک کف پای تو هستم که نگو …یادت گرامی ، روحت شاد

پدر به خواب هایم…یه شب بخیر بدهکاری!!
به گونه هایمیک بوسه!!
به شانه هایمیک آغوش!!
سرجمع حسابمان میشود««بودنت»»…کاش بودی

اشکها کلماتی هستند که قلب نمیتواند بگوید …
چقدر گریه کنم تا بدانی چقدر دلتنگت هستم
پدر…

پدر جان… دلم برایت تنگ شده !می خواهم آنقدر اشک بریزمتا غبار فاصله از قلبم تمیـــز شود .ولی می ترسم …

بابای خوبم!!!اجازه بده،اشک هایم را پنهان نکنم تا گواه دل شکسته ام باشد.این روزها پرنده دلم را تاب قفس دلتنگی ات نیست.می آیم به منزلت تا برایت بگویم…بابای مهربونم!نیستی تا ببینی روزگار چنان سیلی محکمی به اقبال سرنوشتم زد که تا همیشه جای سرخ بی پدری برگونه ی زندگی ام باقی بماند!بابای نازنینم!دو ساله زبانم نام تورا خطاب نکرده!چه روزها که یک به یک غروب شد و چه بغض ها که یکی یکی رسوب شد اما!!!!تو نیامدی

بنشینید رو به رویِ پدرتان ،دستانش را در دست بگیرید ،تا می توانید در چَشمانَش غرق شوید ..بشمارید دانه دانه خط ها و چروک هایِ زیرِ چَشمهایَش را ..دست بکشید رویِ صورتش ،ریشَش را لمس کنید ..ببوسیدَش تا زِبریِ تَه ریشَش را رویِ لبهایتان حس کنید ..مُدام با او عکس بگیرید ،حتی اگر گلایه کند که از عکس گرِفتَنِتان خسته شده ،هرچه میتوانید عکس بگیرید تا از تمامِ لحظه هایِ بودنش خاطره بسازید..خودتان را در آغوشَش بیاندازیدو نفس بکشید لحظه لحظه یحُضورَش در زندگیتان را ..و بعد دستانتان را رو به خدا بلند کنیدو شُکر کنید تمامِ لحظه ها و روزهایِ بودنَش را ..ماهایی که پدر از دست داده ایم ،خیلی خوب میفهمیم حسرتِ یک لحظه کنارِ پدر نشستن و غرق در چشمانَش شدن را ..حسرتِ یک بار هم شده بوسیدنِدست هایِ زحمتکشَش را ..حسرتِ شنیدنِ صدایِ مردانه اش را ،دیدنِ کفش هایِ مَردانه اشدر ورودیِ خانه ،شنیدنِ یک بار صدایِ کلید اَنداختنِ پدر بر قُفلِ در ..قدر بدانید بودنِشان را ،جشن بگیرید حُضورشان را ،همین روزها ،بدون هیچ بهانه ای،بلند شوید و بروید و بوسه بارانَش کنید و قُربان صدقه اش بروید ،به شانه هایِ مردانه اش تکیه دهید ،و برایِ تمامِ نفس هایش خدا را هزار بار شکر کنید … ——-روحت شاد پدرم

سهم من از تودلتنگی بی پایانیستکه روزها دیوانه ام می کند شبها شاعر

دلم را هاله ی مهتاب کردمصدای لحظه ها را خواب کردمبه یاد چشمهایت ای پدر جانتمام آسمان را قاب کردم …

بعضی غم هاهمیشگی وتموم نشدنین سفری ابدی توونبودنت ازاون غم هاست پدرم

هیچ غروبی
غمگین تر از غروب پدر نیست
الهی سهم همیشگی نشه این غروب غمگین….

به پاس اولین بوسه ایکه پدرم به رسم مهردر اوّلین ساعات تولد به گونه ام زدبه یاد سوزنده ترین بوسۀ آخرکه من به رسم وداع به صورتش زدمیادش را گرامی میدارمنثار روح همه ی پدرانیکه دیگر بین ما نیستند.فاتحه ای بخوانیم.

پدر جان… هر صبح بیدار شدن با دانستن این که دیگر در کنارم نیستی، بسیار دشوار است. دنیای من بدون تو ناقص است. دلم برایت تنگ شده!

دلتنگینامدیگرپاییز استوقتی باران هایشمدام نبودنت رادر کوچه ها می بارندتو نیستی وهمه ی ابر های دنیادر چشم های منزندگی می کنند پدر….!

پدر… وقتی نباشی جمعه می‌ بارد
عصرِ وخیمی در دلش دارد
آنقدر می‌ بارد که داغش را
بر واژه‌ های شعر بگذارد !

بابای خوبم! دیشب توی خواب گریه کردم. بیدار که شدم، گفتند اسم تو را صدا می‌زدم. دلم می‌خواهد پیش من باشی و مرا در پناه خودت بگیری. وقتی می‌خوابم تو را می‌بینم. چقدر خوابیدن را دوست دارم

دلتنگ شده ام..نمیدانم !شاید براۍ تو پدریا شاید براۍ دیروزهایی ڪه باتوگذشت.من از ایـنجا..صدایت میـڪنم !تو از آنــــــجا بغلم ڪن!دلــــم خیلی واست تنگ شده

دستان مادرتان راببوسیدقبل از آنکهسنگ سردی راببوسیدمادرتان را در آغوش بگیریدقبل از آنکهعکسش را در آغوش بگیریدهیچ چیز در دنیاارزش ” مادر”را ندارد…

مادرم هیچوقت بمن نگفت دوستم دارد
وقت نداشت…..دستش همیشه بند بود
بند بستن بند کفشهای منکه گره زدن بلد نبودم
دستش بند دکمه ی روپوش خواهرم بود
بند مشقهای برادرم
من اما دوست داشتنش رازنگ های تفریحدر سیب قرمزی که ته کیفم گذاشته بودگاز می زدم

مادرماز دلتنگیَت کجا فَرار کنم؟کجا بروم که صدایِ آمدنت را بشنوَم؟کجا بایستَم که راه رفتنَت را ببینم؟کجا بخوابم که صدایِ نفس‌هات بیایَد؟کجا بچرخَم که در آغوشِ تو پیدا شوم؟کجا چشم باز کنم که در منظرَم قاب شوی؟کجایی؟مادرمکجایی که هیچ چیزی قشنگ‌تَر از تماشایِ تو نیست؟کجا بمیرَم،که با بوسه‌هایِ تو چشم باز کنم؟کجایی؟مادردلتنگتم مادرروحت شاد مادر

بدون تو، هیچ چیز مثل سابق نیست. سعی می‌کنم که بدون تو به زندگی نرمال خود برگردم اما خیلی سخت است مادر

وقتی بجای کلاغ در آن بازی کودکانه گفتم: مامان پـر؛ خندیدی و گفتی: من که پر ندارم!!!بزرگ تر که شدم فهمیدم، تو هم پر داشتی…

دلتنگتم مادر
این پاییز تو را کم دارد مادربرای قدم زدنوگرنه من آدم خانه نشینی نیستم

تو را به خاک ندادم ،به آسمان دادمتو را به دست خداوند مهربان دادمزمین که جای قشنگی برای گلها نیستتو را به رسم امانت به آسمان دادمدلیل بارش چشمان ابری ام مادر…!همیشه لحظه باران تورا نشان دادمپس از تو زنده نماندم،پس از تو هی مُردمسر مزار تو هر روز سال جان دادمچه پشت ابر چه پیدا،همیشه پر نور استکسی که جای ستاره به کهکشان دادم

نیستی
و دلتنگی
خیابانی‌ ست بی انتها…
که از هیچ سمتی
قرار نیست به تو ختم بشود!

یادُ خاطرات تُ ﺷﺐ ﻫﺎ ،ﺧﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺧﯿﺲ ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺯﺩﺩ و بهانه ی تو را میگیردﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺻﺒﺮﯾﺴﺖﮐﻪ ﺑﻪ ﻟﺒﺎﻧﻢ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯽ ﺩﻫﺪﺗﺎ ﮔﻼﯾﻪ ﺍﯼ ﻧﮑﻨﻢ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ …

دوست عزیزم دست ویرانگر اجل گل شکوفای زندگیتان را پرپر کرد و اندوهی بیکران بر قلوب داغدار ما گسترد
تسلیت می گویم، ما را در غم خود شریک بدان!

خاموش شدن این شمع نورانی خدمت خانواده محترم ایشان تسلیت عرض می کنم
خداوند یکتا رفع درجات آن بزرگوار در بهشت أعلا و مزید فضل و رحمت پروردگار بی همتا برایشان
و طول عمر بازمانگان آن مرحوم همراه با سلامتی و حسن عاقبت شان خواهانم!

سوگ پدر بزرگوارتان را تسلیت عرض می نمایم
ان شاء الله روح ایشان قرین رحمت حق تعالی قرار گیرد
برای شـما و خانواده از خداوند متعال صبر و شکیبایی آرزو دارم!

اگرچه اندوه بزرگی بر قلب ما سنگینی می کند، او تنها به آغوش خداوند بازگشت که بالاترین آرامش روح آدمیست.
تو نیز آرام باش.
از خدا می خواهیم او را در سایه رحمت جاویدانش قرار دهد و ما را برای دیدن جای خالی آن عزیز شکیب سازد.

خداوند اجر بی پایان بشما عطا فرماید که یکسال است عزیزتان را به آغوش خاک سپرده و صبورانه در سوگش نشستید.
تسلیت ابزار روح آدمی برای ابراز رنج و اندوه است، تسلیت ما را پذیرا باشید.

پدر همچون چراغی پرفروغ گرمابخش و نوربخش خانه است
غم کمی نیست چراغ خانه خاموش گردد
از صمیم قلب درگذشت پدر بزرگوارتان را تسلیت می گوییم

فقدان مادر بزرگوارتان ما را نیز اندوهگین ساخت
غفران و رحمت الهی برای آن عزیز از دست رفته
و سلامتی و طول عمر با عزت برای جناب عالی از پروردگار متعال خواهانیم!

از درگاه خداوند متعال برای آن مرحوم رحمت و مغفرت واسعه
و برای جنابعالی و خانواده محترم صبوری و شکیبایی مسئلت می نمایم
خداوند قرین رحمتش فرماید!

از صمیم قلب به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
لحظه لحظه‌های‌ از دست دادن مادرت را درک می‌کنم.
خدا به شما صبر بدهد.

اندوه ما در غم از دست دادن آن عزیز بزرگوار در واژه ها نمی گنجد
تنها می توانیم از خداوند برایتان صبری عظیم و برای آن مرحوم روحی شاد و آرام طلب کنیم!

کسی که این دنیا رو ترک می‌کند در حقیقت از اینجا نرفته است،
او هنوز در قلب و خاطر ما زنده است و به حیات خودش ادامه می دهد.
تسلیت ما را بپذیرید، او هرگز فراموش نخواهد شد.

بازگشت همه به سوی اوست
دوست عزیزم
تسلیت و همدردی صمیمانه ما را جهت عروج ناگهانی تلخ پدر گرامیتان پذیرا باشید
روحشان شاد، یادشان جاویدان!

همکار گرامی
درگذشت مادر مهربانت را تسلیت عرض می‌کنم
و از خدای مهربان می‌خواهم به پاس تلاش، مهربانی و اخلاق نیکو، لباس مغفرت بر روح بلندش بپوشاند و در بهشت برینش مأوا دهد.

اندوه بی پایان ما از این واقعه دردناک قابل وصف نیست
مصیبت وارده به شما و خانواده محترمتان را تسلیت عرض می نمایم!

سبک‌بالان به سهولت پرواز می‌کنند
و پدر پاک شما این‌گونه بود که پروانه روحش به اعلی علیین پرواز کرد.
پرواز ملکوتی پدر بزرگوارتان سیر در راه خداست و این باور اندکی از غم شما خواهد کاست.

و هر از گاه در گذر زمان در گذر بی‌ صدای ثانیه‌ های دنیای فانی جرس کاروان
از رحیل مسافری خبر می‌ دهد که در سکونی آغازی بی‌ پایان را می‌ سراید
درگذشت…… گرامیتان را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض می نمایم!

زندگی فرصتی برای رهایی از تعلقات است.
کوله‌ بار مسافر هر چه سبک‌تر باشد بهتر است.
از این که عزیز رهپوی وادی عشق پدر با جان برابرتان جز محبت ماترکی نداشت، بر خود ببالید که بهشت عدن در انتظار اوست.

درگذشت مادر عزیزتان چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می‌ نشیند
ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره‌ای جز تسلیم و رضا نیست
این ماتم جانگداز را به خانواده محترم تان صمیمانه تسلیت عرض نموده و برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفر کرده علو درجات طلب می‌کنم

مرگ شکوفه زندگی‌ تان و کم شدن عطر و بوی او از این جهان خاکی را خدمت شما تسلیت می گوییم.
امیدواریم شمیم دل‌پذیر این جوان ناکام / نوجوان فراخنای ملکوت و محضر حق تعالی را عطرآگین سازد!

می دانم هیچ جمله‌اي دردت را سبک نمی کند؛ می دانم داغداری؛ می دانم هیچ چیزی نمی تواند غم از دست دادن پدر عزیز و مهربانت را جبران کند.
از خدا می خواهم به تو و خانواده‌ات صبر بده تا بتوانی این مصیبت را تحمل نمایی.
فقط بدان همه ی از این شنیدن این خبر ناراحت و متاثرند و همه ی در کنار تو هستند!

مصیبت وارده را به شما و خانواده گرامی تسلیت عرض نموده و امیدوارم بزودی در شادی‌هات ما را سهیم کنی.

اگر کسی فلسفه مرگ را نداند، بی‌شک کمر زیر بار هجرت برادر خم می کند،
اما با توجه به باور عمیق حضرتعالی از کوچ روح و دانایی مثال‌ زدنی شما،
صرفاً فقدان جسم ظاهرش‌اش را تسلیت گفته و آرزومندم روح پر فتوحش با حضرت علی (ع) و صالحین محشور شود.

گاهی غصه‌ ها ما را می‌ گدازند تا مثل طلا خالص شویم.
غم و اندوه درگذشت مادربزرگ عزیزت یکی از آن غصه‌هاست.
صبور و شکیبا باش و در این غصه پدرت/مادرت را همراه و غمخوار باش، تسلیت می گویم!

همسفر در راه ماند
زندگی سخت است لیک در سفر باید بود
صبری باید تا آرامشی زاید
ترک یارتان بر شما تسلیت باد!

این ماتم جانگداز رابه خانواده محترم‌تان صمیمانه تسلیت عرض نموده
و برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفرکرده علو درجات طلب می‌‌ کنم.
روحش شاد و یادش گرامی باد!

تحمل سوگ فقدان فرزند صبری الهی را می‌ طلبد.
این ضایعه تلخ را به شما و همسر گرامی‌تان تسلیت گفته و از خدا می خواهم بشما صبر و بردباری عطا کند.

در غم از دست دادن عزیزان به سوگ نشستن صبری می خواهد عظیم…
برای شما و خانواده محترمتان صبر و شکیبایی و برای آن عزیز در گذشته غفران و رحمت واسعه الهی را خواستارم!

مرگ، سِیرِ جان از سبز خاک به نیلی بلند افلاک است
دامن از اشک تهی سازید که پیوستن به جانان سعادتی پایان ناپذیر است
روح … عزیز قرین رحمت الهی باشد

بعضی دردا به قدر تلخ‌اند که دلت نمی‌خواد با هیچ کس به اشتراکشون بذاری؛ و گاهی ترجیح میدی از پیله تنهایی خودت بیرون نیای؛ غم درگذشت پدر / مادر / … از اون دردای تلخه… میدانم تسلیت واژه ناچیزیست نسبت به غمی که در دلت جای گرفته، اما بپذیر. روزهایی پراز صبر را برایتان آرزو میکنم. خدایش رحمت کند.

این ماتم جانگداز رابه خانواده محترم‌تان صمیمانه تسلیت عرض نموده و برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفرکرده علو درجات طلب می‌‌کنم.چند روزی بود که متوجه ضعف ظاهری و دغدغه فکری شما شده بودم ولی هیچ کس از غم درونی شما آگاه نشد. روحش شاد و یادش گرامی باد.

از صمیم قلب تسلیت میگم. امیدوارم روح ایشون قرین آرامش باشه و خداوند بشما صبر بدهد. با شما همدردی می کنم و امیدوارم هر چه زودتر لبخند به لبتون بیاد.

غم از دست دادن بهترین و بزرگ ترین پشتوانه دنیا که هیچ چیز و هیچ کس نمیتونه هیچ جوره جاشون رو پر کنه بهتون تسلیت میگم. آن شاء ‌الله خداوند بزرگ بهتون صبر زیادی بده که بتونه به دوش کشیدن این غم رو براتون آسان‌تر کنه. روحشون شاد باشه.

اندوه ما در غم از دست دادن
آن عزیز بزرگوار در واژه ها نمیگنجد
تنها می توانیم از خداوند برایتان صبری عظیم
و برای آن مرحوم روحی شاد و آرام طلب کنیم

وقتی ما عزیزی را در این دنیا از دست می دهیم، فرشته ای در بهشت نصیبمان می شود که همیشه مراقب ماست. آرام خاطر باشید در اینکه فرشته ای دارید که الان برشما نظاره گرست. من عمیقا از وجودم در گذشت عزیزتان را به شما تسلیت عرض می کنم.
گاهی غصه‌ها ما را می‌گدازند تا مثل طلا خالص شویم. غم و اندوه درگذشت پدربزرگ عزیزت یکی ازآن غصه‌هاست. صبور و شکیبا باش ودر این غصه پدرت/مادرت را همراه و غمخوار باش. تسلیت میگویم.

زندگی سخت است لیک در سفر باید بود؛ پدرتان / مادرتان/ …تان از سفر ماند سیلی سهمگین باور شاید نه سختی راه را مي نماید که بایستی تنها رفت صبری باید تا آرامشی زاید. این مصیبت بر شما تسلیت باد.

مشیت الهی بـر ایـن تعلق گرفـته کـه بهار فرحناک زندگی را خـزانـی ماتم زده بـه انتظار بنشیند
و این بارزترین تفسیر فلسفـه آفـرینش درفـراخـنای بـی کران هـستی و یـگانه راز جـاودانگی اوسـت
درگذشت پدر گرامیتان را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده
برایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت برای شما و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانم

درگذشت پدربزرگ ارجمندتان را تسلیت عرض میکنم و از خداوند منان خواستارم سایه پدر و مادر را برایتان نگاه دارد.

درگذشت برادر خوب و ارزشمند شما جانکاه و دردآور بود. صفات انسانی او هرگز از یاد دوستانش محو نخواهد شد. تسلیت ما تقدیم بشما.

می دانم تحمل داغی که بر دلت نشسته بی‌نهایت سخت است… می دانم چه دردیست که صبح چشمانت باز شود و آرزو کنی که کاش فقط کابوس بود …! اما او تنها به سوی خداوند بازگشت که بالاترین آرامش روح آدمیست، اگر چه اندوه بزرگی بر قلب ما سنگینی میکند… از خدا میخواهیم وی را در سایه رحمت جاویدانش قرار دهد و ما را برای دیدن جای خالی آن عزیز شکیبا سازد.

درکت میکنم و عمق غمت را می‌فهمم. می‌دونم یه چیزایی میشه حسرت، حسرت یه بوسه بر دستای پدر / مادر… حس و اشک الانم رابه تو تقدیم میکنم. درگذشت … را بهت تسلیت میگم.

درگذشت پدرتان چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می‌نشیند
ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره‌ای جز تسلیم و رضا نیست
این ماتم جانگداز را به خانواده محترم تان صمیمانه تسلیت عرض نموده و برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفرکرده علو درجات طلب می ‌کنم

وقتی خودرا جای تو حس می کنم، بدنم به لرزه می‌افتد، امیدوارم خداوند صبر عظیمی به تو و خانواده محترم عطا کند، روحشان قرین رحمت الهی قرار گیرد. ما را در غم خود شریک بدان.

می دانم هیچ جمله‌اي دردت را سبک نمیکند؛ میدانم داغداری؛ میدانم هیچ چیزی نمیتواند غم از دست دادن پدر / مادر عزیز و مهربانت را جبران کند. از خدا میخواهم به تو و خانواده‌ات صبر بده تا بتونی این مصیبت را تحمل نمایی. فقط بدان همه ی از این شنیدن این خبر ناراحت و متاثرند و همه ی در کنارتند.

اندوه از دست دادن مادر چنان تلخ است که هیچ عبارتی را دراین مقام یارای مرهم نهادن نیست. تنها یاد خداست که میتواند دل پر درد شما را تسلی بخشد. درگذشت مادر گرامی رابه شما و خانواده محترم صمیمانه تسلیت گفته، برای شما صبر و برای درگذشته رحمت بی کران الهی را آرزو داریم، امید که روح آن مرحومه آرام، آسوده و خرسند در حریم امن الهی آرام گیرد.

سبک‌بالان به سهولت پرواز میکنند و پدر پاک شما این‌گونه بود که پروانه روحش به اعلی علیین پرواز کرد. پرواز ملکوتی پدر بزرگوارتان سیر در راه خداست و این باور اندکی از غم شما خواهد کاست. زن داداش عزیزم تسلیت می گم.

با نهایت تأسف ضایعه غم بار درگذشت مادر گرامی‌تان را خدمت شما و خانواده محترم تسلیت عرض نموده، از خداوند متعال برای روح پاک آن مرحومه علو درجات و مغفرت الهی و برای خانواده محترم صبر عظیم آرزومندیم.

مادر عزیزم، تو همیشه در ذهن من هستی. دوستت دارم.

نبودن هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند و آدمهایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند و تو آنگونه اي مـــــــــــــــادر

مادر عزیزم، امیدوارم که از هر کجا که هستی، مرا نگاه کنی. هر روز دلم برایت تنگ می‌شود.

مادر عزیزم، هیچ‌کس تاکنون مرا مثل تو دوست نداشته است. اکنون بدون تو احساس تنهایی می‌کنم. امیدوارم روحت قرین رحمت شود.

مهم نیست چند وقت است که تو را از دست داده‌ام. الان هم فقدان تو باعث درد و رنج من می‌شود. دلم برایت تنگ شده است.

خیلی خوش‌شانسم که فرزند تو بوده‌ام. من همیشه تو را به خاطر می‌آورم. روحت قرین رحمت باشد.

امروز با شاخه گلی سرخ ودستانی لرزان به دیدارت می‌آیم
این اشک هاي‌ من از سردلتنگی است
دلتنگی برای بوسه زدن بر دستهای مهربانت
کاش بودی…

یکی می آید یکی می رود و این قانون بقای زندگیست
اما تو که رفتی هیچکس نیامد
انگار قانون بقا هم پوچ است وقتی تو نیستی.

مامان عزیزم، از این که وقتی کنارم بودی، کمتر جمله‌ی دوستت دارم را به زبان آوردم، پشیمان هستم.

مادرخوبم غبار زمان
ناتوان‌تر از آن است
که چهره زیبایت، صدای دلنوازت و
لبخند‌های دلنشین ات را برایمان کمرنگ کند…
همیشه به یادت هستیم.

خانه بدون تو خالی است. چرا اینقدر زود از پیش ما رفتی. دلم برایت تنگ شده است.

هیچ چیز بدون تو مثل سابف نیست، مامان! هر دقیقه دلم برایت تنگ می‌شود. خاطرات تو تمام ذهن مرا تسخیر کرده است. اکنون در هر لحظه از زندگیم، فقط به تو فکر می‌کنم.

مامان! اگر شانس دیدن دوباره‌ی تو نصیبم می‌شد، می‌خواستم که مرا محکم در آغوش بگیری. دلم خیلی برایت تنگ شده است.

مامان چرا اینقدر زود مرا ترک کردی؟ تازه زندگی جدیدی را با تو آغاز کرده بودم. اما مرگ تو را خیلی زود از من گرفت. دوستت دارم و دلم برایت تنگ شده است.

امروز دلم آتش گرفت ودوباره جای خالیت را حس کردم
می‌دانم جای تو خوب است
وفرشته هاي‌ آسمان امروز را برایت جشن می‌گیرند

دلم برایت تنگ شده است! هر ثانیه به سختی برایم سپری می‌شود. دلم می‌خواهد تو را در آغوش بگیرم. لطفاً برای یک بار دیگر برگرد.

مادر عزیزم، می‌دانم که بیماری جدی داشتی اما هیچ‌گاه فکر نمی‌کردم که این بیماری تو را برای همیشه از من می‌گیرد. دوستت دارم و دلم برایت تنگ شده است.

راضی بودم که زندگی خودم را برای دیدن دوباره‌ی تو بدهم. دلم برای چهره‌ی زیبای تو تنگ شده است.

اگرچه، دیگر در کنارم نیستی اما همیشه قهرمان من می‌مانی! هر وقت که راهنمایی‌هایت دنبال می‌کنم، موفق می‌شوم. دلم خیلی برایت تنگ شده است.

مهم نیست چند سال است که از پیش من رفته‌ای، همیشه دعا می‌کنم که یک بار دیگر صورتت را ببینم. دلم برایت تنگ شده است!

هیچ‌کس نمی‌تواند جای تو را بگیرد. تو همسر فوق‌العاده‌ای برای پدرم، مادر دلسوزی برای من و مادربزرگ عالی برای فرزندانم بوده‌ای. همگی ما دوستت داریم و دلمان برایت تنگ شده است.

اگر می‌دانستم که اینقدر زود از پیش ما می‌روی، زمان بیشتری را با تو سپری می‌کردم. دلم برای تمام عشق و علاقه‌ای که به من داشتی، تنگ شده است.

از دست دادن مادر در این جهان بی‌رحم برای هر دختری دشوار است. هیچ‌کس مثل تو مراقب من نبود. دلم برایت تنگ شده است.

بعد از رفتنت متوجه شدم که فرصت گفتن این که چقدر دوستت دارم را از دست داده‌ام. هر لحظه بیشتر از قبل دلم برایت تنگ می‌شود.

روزی وجود ندارد که دلم برایت تنگ نشود. دوستت دارم و به تو فکر می‌کنم. هنوز در ذهنم با تو صحبت می‌کنم. دلم برایت تنگ شده است!

مامان عزیزم! نمی‌توانم بدون تو بمانم. پس از رفتنت، هر کاری برای فراموشی غم از دست دادنت انجام دادم. اما هر کاری که می‌کنم، نمی‌توانم این فکر را از سرم بیرون کنم که دیگر امکان بغل کردنت وجود ندارد. دلم برایت تنگ شده است.

مرگ فکر می‌کند که می‌تواند تو را برای همیشه از من بگیرد اما چیزی که نمی‌داند این است که تو همیشه در ذهنم هستی. چگونه می‌تواند تو را از ذهنم پاک کند؟ دلم هر لحظه برایت تنگ می‌شود!

مامان، زندگی بدون تو مثل سابق نیست. اکنون که دیگر با من نیستی، همه چیز به نظر سخت می‌آید.

مادر عزیزم، تا حالا نتوانسته‌ام لبخندت را فراموش کنم. تو همیشه در قلب من هستی. دلم برایت خیلی تنگ شده است!

تو تنها مادر من نبوده‌ای بلکه بهترین دوستم هم بودی. همیشه از من محافظت کردی. هر روز دلم بیشتر از قبل برایت تنگ می‌شود.

خاطرات زیبایی که با هم داشتیم، حتی پس از گذشت این همه سال باعث شادی من می‌شود. اما بعداً غم از دست دادنت را به من یادآور می‌شوند و این موضوع موجب می‌شود تا دوباره احساس تنهایی کنم. دلم برایت تنگ شده است!

امروز متوجه شدم که چرا به من می‌گفتی قوی باشم. تو می‌دانستی که روزی می‌رسد که باید غم از دست دادنت را تحمل کنم. دلم برایت تنگ شده است.

اکثر افراد رویای دیدن فرشته‌ای را دارند اما من خوش‌شانس هستم که توانستم زمان زیادی را با یک فرشته سپری کنم، مادر عزیزم، دلم برایت تنگ شده است.

مامان، عکس‌های بسیار زیادی از تو در اتاقم دارم. اما همچنان، دلم برایت تنگ می‌شود. دلم برای در آغوش گرفتنت تنگ می‌شود. مرگ تو، هر روز مرا می‌کشد.

مامان، من احمق بودم. باعث نارحتی تو شدم. امیدوارم که پسر احمقت را ببخشی. همیشه قدردان تو هستم. دلم برایت تنگ شده است.

مامان چرا مرا تنها گذاشتی؟ دلم هر لحظه برایت تنگ می‌شود. در گوشه و کنار خانه می‌توانم حضورت را احساس کنم. چرا مرا تنها گذاشتی؟ غم از دست دادنت مرا آزار می‌دهد.

وقتی با من بودی، با تو دعوا می‌کردم اما الان تنها هستم. هیچ کس مانند تو با من صحبت نمی‌کند! پسرت خیلی تنها شده است. دلم برایت تنگ شده است، مامان عزیزم!

مادر عزیزم، تو همیشه لبخند را بر لبانم می‌آوردی، اشک‌هایم را پاک می‌کردی، در زمان خطر کمکم می‌کردی و خیلی دوستم داشتی. الان کجا هستی تا مرا تسکین دهی؟ خیلی ناراحت هستم و هیچ‌کس نیست که اشک‌هایم را پاک کند. دلم برایت تنگ شده است!

مادر عزیزم، تو همیشه نیازهای مرا برآورده کرده‌ای. تو بهترین مادر دنیا بودی. دلم برایت تنگ شده است.

مادر عزیزم، پس از مرگت، روزی نیست که به یاد تو نباشم. می‌توانم حضورت را در گوشه و کنار خانه احساس کنم. امیدوارم اکنون در جای خوبی باشی.
مادر عزیزم، خاطرات تو برای همیشه در قلب من نقش بسته است. همیشه با یادت خواهم بود. دوستت دارم.

خانه بدون تو مثل همیشه نیست. هیچ‌کس نمی‌تواند جای تو را برای من بگیرد. دلم برایت تنگ شده است. ای کاش خداوند، زندگی دیگری به تو اعطا کند و تو را دوباره پیش من برگرداند.

مرگ تو را به جای زیبایی برده است که به آن بهشت می‌گویند. اما زندگی مرا غمگین و به جهنم تبدیل کرده است. دلم برایت تنگ شده است. تو همه چیز زندگی من هستی.

دنیا تو را به عنوان فردی می‌داند که فوت کرده است. اما می‌دانم که تو نمی‌توانی بمیری و مرا اینجا تنها بگذاری. ای کاش روزی برسد که از خواب بیدار شوم و صدای زیبایت را بشنوم. دل پسرت خیلی تنگ شده است.

روز به روز آسمان زیباتر می‌شود. آیا دلیل آن را می دانی؟ چون اکنون مادر من در آنجا زندگی می‌کند. مادر عزیزم اکنون یک فرشته‌ی زیبا در آسمان است. دلم برایت تنگ شده است!

مادر عزیزم، تازه قلبم از غم و اندوه پس از مرگ تو التیام یافته است. زندگی ادامه دارد و من دوباره در این مبارزه با دعای خیر تو قرار دارم. ای کاش، هنوز کنارم بودی.

زندگی مانند یک سفر است. مردم می‌آیند و می‌روند. اما جای خالی تو در زندگی ما غیرقابل‌تحمل است. ما واقعاً دلمان برایت تنگ شده است.

مادر عزیزم، سال‌هاست که رفته‌ای. هنوز هم شجاعت دیدن عکس‌هایت را ندارم. هنوز هم دلم به شدت برایت تنگ می‌شود.

مادر دوست‌داشتنی من، سال گذشته، درس‌های زیادی را یاد گرفیتم. بدون تو، هیچ چیز آسان نیست. من نبود تو را در زندگی احساس می‌کنم. چرا ما را اینقدر زود ترک کردی؟

مادر عزیزم، تو نه تنها یک مادر خوب بلکه انسان فوق‌العاده‌ای هم بوده‌ای. ممنون بابت چیزهای زیادی که به من آموختی. من با دعای خیر تو حالم خوب است. دوستت دارک و همیشه دلم برایت تنگ شده است.

فقط همینقدر می‌توانم بگویم که خواهرت فرشته‌ای زمینی بود که اینک به منزلگاه اصلی خود بازگشته،پس آسوده خاطر باش که اینک در آغوش پروردگاری جای دارد که از پدر و مادر نسبت به او مهربان‌تر است.
برایت از همان خدای مهربان صبری زیبا و عظیم می‌خواهم.

هرکسی یه جوری میره
یکی میره و گاهی یادش باعث میشه لبخند تلخ بزنی…
یکی میره و باعث میشه گاهی یاد خاطراتش کنی و لبخندی از سر دلتنگی و شیرینی خاطراتتون بزنی…
تو رفتی برای همیشه شادی هایم را بردی

سالگرد وفات خواهرم فرارسیده است. آی مَردم این همان دخترکی است که با بودنش نعمت و لطف و کرمی برای خانواده ما به همراه خود آورد و با زنده بودنش دل همگی را شاد گرداند و همه را از خود راضی و خرسند ساخت. آیا ریختن اشک به تنهایی می تواند بدرقه راهش گردد و او را روح او را شاد گرداند؟!!! اگر چنین باشد تا سال های بعد هم روز و شب برایش قطره قطره اشک می ریزم تا چراغ دلش در سرای آخرت فروزان باد.

این رسم زمانه است که بهترین‌ها را از ما گرفتهو جای خالی‌شان را نشانمان می‌دهد…وفات ناگهانی و غم انگیز خواهر گرامی‌تان را تسلیت گفتهو از خداوند منان طلب مغرفت برای ایشان می‌نمایم…

خوب می دانم
ازمرگت انگار که هزار سال می گذرد
امروز سالگرد مرگ خواهرم  است
اولین سالگرد
هر لحظه ی این سال با درد سپری شد، اما انتظار آمدنت، چشمانم را باز نگه می داشت
جسمی با قلب لرزان، چشمانم را می بندم
سال پیش را به یاد می آورم، مرور می کنم از نو
مبادا خاطره اش از خاطرم پاک شود
خوب که فکر می کنم، می بینم
فقط تو را می شناسم در این دشت غریب، تنها به تو سلام می دهم
از دور
کاش زنده شوی ازنو
کاش …

خواهر جان، میخواستی ما را عذاب بدهی؟ میخواستی آتشی همیشگی به جانمان بیندازی؟ تو حتما این ها را میخواستی که گذاشتی و رفتی وگرنه هیچ وقت نمی رفتی و از ما جدا نمیشدی. اکنون یک سال دیگر هم از مرگ تو گذشته اما من چطور با غم نداشتن خواهر کنار بیایم؟ من به جای تو باید به زیر خروارها خاک میرفتم و من به جای تو باید میمردم. تو باید زندگی میکردی، تو باید نفس میکشیدی و به تمام آن هدف هایی که با شور و شوق برایم تعریف میکردی میرسیدی.

امروز درست اولین سالگرد وفات خواهرم هست. 365 روز از آن حادثه تلخ و وحشتناک می گذرد ولی انگار همین دیروز بود که فرشته مرگ آمد و دست خواهر ما را گرفت و با خودش به آسمان ها برد. روزهایی که با اشک و ناله به سر شدند و همه ما را پر پر کردند.

زندگی سخت استلیک در سفر باید بود؛ پدرتان / مادرتان/ …تان از سفر ماندسیلی سهمگین باور شاید نه سختی راه را می نمایدکه بایستی تنها رفت صبری باید تا آرامشی زاید.این مصیبت بر شما تسلیت باد.

عشق من خواهر از دست رفته ام
برگرد
نذار دلتنگی هام خاطره شه

با غم از دست دادن پدر برای اولین بار در زندگی ام کمرم شکست و در فراق مادر چشم هایم از ریزش قطرات اشک کم سو شدند. نمی دانم داغ از دست دادن خواهر را به کجا بزنم؟!!!! خداوندا ما چوب کدامین گناه خود را داریم می خوریم که این گونه یکی یکی ما را از وجود عزیزان خود بی بهره می سازی؟!!!!

مرگ سِیرِ جان از سبز خاک به نیلی بلند افلاک است
دامن از اشک تهی سازید که پیوستن به جانان سعادتی پایان‌ناپذیر است
روح خواهر عزیزت قرین رحمت الهی باشد

در غم از دست دادن عزیزانبه سوگ نشستن صبری میخواهدعظیم برای شما و خانواده محترمتان صبرو شکیبایی و برای آن عزیز در گذشته غفرانو رحمت واسعه الهی را خواستارم

ز هجران تو پرپر می زند دلز دل تنگی به هر در می زند دلچو بلبل در فراق رویت ای گلبه دیوار قفس سرمیزند دل

خداوند بزرگ روح خواهر عزیزتان راکه به تازگی به دیار حق شتافته است،با مولا علی (ع) محشور ساختهو ایشان را از بهشتیان گرداند…تسلیت عرض می‌کنم…

پر پرواز تو خون کرد همه دل ها رارفتنت برد هم آرامش منزل ها راآفتاب بدی و خنده مستانه توشادی مجلس و زیبنده محفل ها را

شنیدن خبر فوت ناگهانی خواهر عزیزت که دوستی بی نظیر و فوق العاده برای ما بود، همه‌ی ما را در بهتی سنگین فرو برد.دیدن جای خالی او برای همه ما سخت و سنگین است.امیدوارم خداوند به شما و خانواده محترم، صبر عنایت فرماید.
از طرف….

خداوند روح پاک آن عزیز از دست رفته را قرین رحمتش سازد.
ما را در مصیبت خود شریک بدانید.

دلتنگی شب از جایی آغاز میشود
که باور می کنی هیچ‌کس
را نداری برای همراهی بی‌خوابی هایت.
حتی خواهر عزیزم را

خداوندا بارپروردگار به ما صبری عطا فرما تا بتوانیم غم فراق و از دست دادن عزیزان خود را تحمل کنیم. در این سالگرد وفات خواهرم دیگر تاب و تحملی ندارم. انگار دنیا و مشکلاتش همگی روی سرم آواره شده اند. خدایا روحش را شاد گردان.

دلم بی تاب شده باز توی سینه
یه بغضی تو گلوم باز مهمونه
دوباره جای خالی تو خواهر
وجودم رو کم کم می شکونه
صدای خنده های تو تو گوشم
صدای گریه ها مو در میاره
دلم تنگه دیگه دست خودم نیست
چشام بی اختیار داره میبارهتو نیستی قلب من هم غصه داره
چشام بی خواب شده باز بی قراره
بهشت هم که بشه دنیا واسه من
بی تو دنیا دیگه معنا ندارهبی تو دنیا دیگه معنا نداره
هزار بار خاطرات و دوره کردم
هنوزم مرگ تو باور نکردم
تو نیستی خونه بی تو سوت و کوره
الهی خواهرم دورت بگردمالهی خواهرم دورت بگردمچه رسمی داره این رسم زمونه
می چینه هر گلی که مهربونه
دیگه دیدارمون رفت به قیامت
بی تو خواهر می شم من یه دیوونه
بی تو خواهر می شم من یه دیوونه

روزها می آیند و می روند و با خود آدم های پاک و معصوم را برای همیشه در برابر دیدگان ما مخفی و مستور می گردانند. خواهر عزیزم، عزیز دردانه کلبه درویشی ما نمی دانم می بینی یا نه ولی یادت برای همیشه در خاطر ما جاویدان است و امیدوارم که روحت هم برای همیشه شاد باشد.

خواهر، دوری ات برای همه مان سخت است چون همه ما تو را دوست داشتم. تو واقعا به مانند فرشتگان بودی و ذاتی همچون فرشتگان داشتی. حس میکنم که خدا هم برای همین تو را از پیش ما برد چون جای فرشته ها در بین انسان ها نیست و در بهشت است. خواهرکم، حالا در بهشت خدا زندگی کن و پر بگشا و در آسمانش همچون فرشتگان پرواز کن. این دنیا بال های پرواز را از تو گرفت و تو را به سختی های زیادی انداخت اما آنجا راحتی، پر بگشا و به هر سو از بهشت که میخوای برو. خواهرم، سالگردت است و تو به یادم آمدی، درست است غم دارم اما میدانم که در آنجا راحتی پس همین وجودم را آرام میکند.

وفات گلدسته شیرین بیان خانواده شما خواهر همگی ما را از صمیم قلب تسلیت عرض می کنم. روحش شاد و یادش گرامی باد.

این ماتم جانگداز رابه خانواده محترم‌تانصمیمانه تسلیت عرض نمودهو برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفرکردهعلو درجات طلب می‌‌کنم.چند روزی بود که متوجه ضعف ظاهریو دغدغه فکری شما شده بودمولی هیچ کس از غم درونی شما آگاه نشد.روحش شاد و یادش گرامی باد.

از دست دادن خواهرو ندیدن چشم‌های او،چیزی نیست که من بتوانمبا کلام خویش تسکین دهم…تنها می‌توانم از خداوند برای آن مرحومهطلب آمرزش و قرار گرفتن در الطافو رحمت آسمانی نمایم…

خواهر مانند گوهری‌ست که تمام عمر همراه بودهو جای خالی‌اش با هیچ چیز دیگری پر نمی‌شود.وفات خواهر گرامی‌تان را تسلیت گفتهو برای بازماندگان طول عمر خواستار هستیم…

تا ابد جای تو در دیده ماست
سال‌ها گر گذرد یاد تو در سینه ماست
خواهرت گلی معطر و فرشته‌ای مهربان بود، اما چه می‌توان کرد که عمر گل کوتاه است و فرشته‌ها خیلی زود باید به منزلگاه اصلی خویش بازگردند.
مرا در غم خود شریک بدانید.

خداوندا بارپروردگارا این چه رسمی است که روزی یک عزیز را از این زمین گرد بر فراز آسمان ها به پرواز در می آوری و سایه آن ها را بر روی سر ما کم می کنی؟!!! خدایا سایه هیچ خانواده ای را از غم خواهرهایش کم نکن. خواهر تنها کسی است که به فکر همه است. خدایا خودت به فکرش باش.

خاموش شدن شمع وجود خواهر نازنینتسخت و باورنکردنی است…اما چه می‌توان کرد جز صبوری؟…در این غم و درد جانکاه همراهی مرا بپذیر.

خواهری داشتمکه از چشمه عشق ملکوت آمده بودچشمهایش به شفافی سرچشمه زیبایها بودحیف که زود رفت

تو نیستی قلب من هم غصه دارهچشام بی خواب شده باز بی قرارهبهشت هم که بشه دنیا واسه منبی تو دنیا دیگه معنا نداره

می‌دانم که هر کلامی در برابر حجم اندوه شما ناچیز است.از خداوند بزرگ می‌خواهیم که او را با مادر سادات زهرای مرضیه (س) محشور گرداند و در این مصیبت جانگداز به شما و خانواده محترم صبر عنایت فرماید.از طرف خانواده …

کاش دفتر خاطراتم
چراغ جادو بود
تا هر وقت از سرِ دلتنگی
به رویش دست میکشیدم
تو از درونش
با آرزوی من بیرون می آمدی!

تصور نکنیم که خواهر مهربان شما از میان ما رفته است…از دست رفته‌ها در قلب ما زندگی می‌کنندو تا زمانی که به یادشان می‌آوریم،همین نزدیکی‌ها زنده هستند…غم از دست دادن ایشان را تسلیت می‌گویم…

خواهر عزیزم، چه غریبانه تو رو به خاک سپردند. هنوز هم چهره مظلومت را به یاد دارم، هنوز هم آن زمانی که قرار بود تو را به منزلگاه ابدی ات بسپارند به یاد دارم، چه لحظات غم انگیزی بود و چه عذابی می کشیدم. وقتی به چهره بی جانت نگاه میکردم عذابم دو چندان میشد. هنوز هم همین است، کافیست تا چهره ات به یادم بیاید تا تمام آن روزهای بد برایم مرور شوند. کاش خدا تو را از ما جدا نمی کرد اما اکنون یک سال دیگر هم از مرگ تو گذشته و ما باید با این واقعه تلخ کنار بیایم.

تسلیت واژه کوچکی در برابر اقیانوس مواجی‌ست کهاز اندوه وفات خواهر هجمه آورده است…اما با این ، همراهی قلبی و عمیق مرا در این رنج و دوری بپذیرید…

از دست دادن …واقعا سخته.تسلیت میگم.خدا بهت صبر بده.

تحمل سوگ فقدان خواهر بزرگوار شما،صبری الهی می‌خواهد و زمانی برای تسکین و رسیدن به آرامش…امیدوارم هر چه زودتر در این غم سترگ آرام گرفتهو از آلام شما کاسته شود…

نشستن در سوگ خواهر، به مانند از دست دادن تکه‌ای از وجود خویشتن است که هرگز نمی‌توان آن را با چیزی جایگزین کرد. در این غم و اندوه، مرا با خود شریک دانسته و تسلیت مرا بپذیرید…

یاد خواهر مرحوم‌تان در قلب‌هایمان ماندگار است
هر چند می‌دانم در این شرایط غم‌بار هیچ کلامی
تسلی‌بخش درد جانکاه از دست دادن ایشان نیست.
ولی مرا در کنار خود و شریک غم‌هایتان بدانید
یادش گرامی

دست تقدیر این بار درب خانه بد کسی را زده است. غم از دست دادن خواهر عزیز، مونس دل و یار همیشگی بد ضربه ای است که داغ آن بر سر ما سنگینی می کند. در برابر تقدیر خداوند باری تعالی هیچ چاره ای نیست. این سوگ وارده را تسلیت می گویم. خواهر جان روحت شاد باد.

تحمل سوگ فقدان خواهر بزرگوار شما،صبری الهی می‌خواهد و زمانی برای تسکین و رسیدن به آرامش…امیدوارم هر چه زودتر در این غم سترگ آرام گرفتهو از آلام شما کاسته شود…

تصور نکنیم که خواهر مهربان شما از میان ما رفته است…از دست رفته‌ها در قلب ما زندگی می‌کنندو تا زمانی که به یادشان می‌آوریم،همین نزدیکی‌ها زنده هستند…غم از دست دادن ایشان را تسلیت می‌گویم…

خداوندا بارپروردگار به ما صبری عطا فرما تا بتوانیم غم فراق و از دست دادن عزیزان خود را تحمل کنیم. در این سالگرد وفات خواهرم دیگر تاب و تحملی ندارم. انگار دنیا و مشکلاتش همگی روی سرم آواره شده اند. خدایا روحش را شاد گردان.

با غم از دست دادن پدر برای اولین بار در زندگی ام کمرم شکست و در فراق مادر چشم هایم از ریزش قطرات اشک کم سو شدند. نمی دانم داغ از دست دادن خواهر را به کجا بزنم؟!!!! خداوندا ما چوب کدامین گناه خود را داریم می خوریم که این گونه یکی یکی ما را از وجود عزیزان خود بی بهره می سازی؟!!!!

سالگرد وفات خواهرم فرارسیده است. آی مَردم این همان دخترکی است که با بودنش نعمت و لطف و کرمی برای خانواده ما به همراه خود آورد و با زنده بودنش دل همگی را شاد گرداند و همه را از خود راضی و خرسند ساخت. آیا ریختن اشک به تنهایی می تواند بدرقه راهش گردد و او را روح او را شاد گرداند؟!!! اگر چنین باشد تا سال های بعد هم روز و شب برایش قطره قطره اشک می ریزم تا چراغ دلش در سرای آخرت فروزان باد.

گویند بهشت زیر پای مادران است. خواهر عزیز و بزرگتر از ما بی هیچ گونه تردیدی تو برای ما یک خواهر نمونه و برای فرزندانت الگو یک مادر نمونه بوده ای. إن شاءالله خداوند متعال بهشت جاویدان خود را نصیب روح پاک و معصومانه ات کند.

خواهر می تواند خود یک گوشه ای از مهر و صمیمیت باشد که در هر خانه ای لطفش شامل حال همه اعضای خانواده می شود. قدر این گل های زنده را تا زنده هستند باید دانست و به آن ها با لطف و ظرافت آب و نان داد تا پژمرده خاطر نشوند. خداوندا قلب خواهر ما خیلی ضعیف و کوچک است. خودت با بزرگی و لطف و کرمت او را در سرای آخرت جزء مومنان پاک خود قرار ده. آمین.

إنَّا لله و إنَّا إلیه راجعون. بازگشت همه بی گمان به سوی خداست. بازگشت خواهر گرامی مان به منزلگه اولیه خود در سرای آخرت را خدمت تمامی اعضای فامیل و بستگان و نزدیکان این عزیز از دست رفته با جان و دل تسلیت عرض می کنیم و از خداوند متعال برای پدر و مادر مرحومه مغفوره طلب صبر و آسایش خاطر مسئلت داریم. باشد که خداوند متعال او را جزء رستگان قرار دهد.

خواهر که داشته باشی؛ هیچ گاه دلت نمی گیرد. چون یکی هست که همیشه پای تمامی دردها و آلام درونی ات بی هیچ گونه چشم داشتی ساعت ها بماند و تو را راهنمایی کند. حالا که یک سال رفته ای و در روز سالگرد وفاتت سر قبرت ناله و شیون می کنیم؛ خوب می دانیم که از این به بعد دلمان برای همیشه گیر است. درست مثل این یک سال در غم دوری تو که هیچ گاه دلمان باز نشد و همیشه تنها و بی کس ماندیم.

در این شب های تنهایی وقتی خواهری کنارم نیست که با او درد و دل کنم؛ بهتر از قبل حسرت از دست دادن او را می خورم. خدایا به ما قلبی عطا کن تا به ما هر روز گوشزد کند که قدر عزیزان خود را تا زنده هستند؛ بدانیم و آن ها را ارج نهیم.

غم خواهر به عنوان یکی از اعضای درجه یک و نزدیکترین فرد به شما بی گمان ماتم بزرگی است که خدا کند هیچ کس دچار آن نشود. غم از دست دادن خواهر گرامی تان را از سوز دل با قلبی ماتم زده تسلیت عرض می کنم. ان شاءالله خداوند باری تعالی به شما صبری مضاعف عطا کند و روح مرحومه مغفوره را با حضرت بی بی فاطمه الزهرا محشور گرداند. آمین یا رب العالمین.

خبر درگذشت خواهر گرامی‌تان را باور نمی‌کنم…این داغ بر جان نشسته رابا هیچ کلامی نمی‌توان تسکین داد و سبک کرد.تنها می‌توانم برای او درجات اعلی از پروردگار مسئلت کردهو برای شما صبر و شکیبایی خواستار باشم…

از شنیدن اتفاق ناگواری که برای خاندان محترم شما رخ دادهو همگی را به یکباره در سوگ نشانده است؛عمیقا متاسفم و اندوهگین هستم…تسلیت قلبی مرا بابت فوت خواهر نازنینتان بپذیرید…

ز هجران تو پرپر می‌زند دلز دلتنگی به هر در می‌زند دلچو بلبل در فراق رویت‌ ای گلبه دیوار قفس سر می‌زند دل

این رسم زمانه است که بهترین‌ها را از ما گرفتهو جای خالی‌شان را نشانمان می‌دهد…وفات ناگهانی و غم انگیز خواهر گرامی‌تان را تسلیت گفتهو از خداوند منان طلب مغرفت برای ایشان می‌نمایم…

خواهر مانند گوهری‌ست که تمام عمر همراه بودهو جای خالی‌اش با هیچ چیز دیگری پر نمی‌شود.وفات خواهر گرامی‌تان را تسلیت گفتهو برای بازماندگان طول عمر خواستار هستیم…

مرگ تنها یک واژه نیستبلکه دریایی است از غم و اندوه برای بازماندگانرفیق عزیز می ‌دانم که غم از دست دادن پدر بسیار بزرگ استامید است این پیام تسلی کوچکی باشد برای روح آزرده تو

هر چند که قلم و زبان از بیان توصیف درد فوت پدر عزیزت عاجز است،همدردی خانواده ما را در این غم بزرگ بپذیربرایت صبری جمیلو برای آن مرحوم غفران و رحمت الهی خواستارم

غم از دست دادن عزیزان بخصوص پدر و مادر بسیار بزرگ و باورنکردنی است.هیچ جمله‌ ای توصیف کننده این غم نیست،فقط خواستم که بدانی در این غم همراه تو هستم و این مصیبت بزرگ را تسلیت می‌ گویم

تسلیت کلمه‌ای نیست که بتوانم با آن تو را آرام کنم،چرا که از دست دادن همچو پدری عزیز و بزرگوار،صبری بزرگ می‌خواهد.امیدوارم که روح آن مرحوم در پرتو نور الهی آرام گیرد.

رفیق مهربانمسخت است ببینم که چشمهایت بارانی شودداغ فوت پدر عزیزت نه تنها بر دل توبلکه بر دل من نیز نشستفوت ناگهانی پدر گرامیت را تسلیت می گویم

دوست عزیزمبا نگاه اشک آلودت غصه بر دلم جاری می شودبار این غم بس گران استاز درگاه ایزد منان صبر زیاد برایت خواستارمخداوند روح پدر بزرگوارت را قرین رحمت خویش نماید

اندوه بی پایان من از شنیدن خبر درگذشت پدر عزیزت را پذیرا باشدوست عزیزممرا در غم خود شریک بداناگر کاری از دستم برمی آید دریغ نکن و مرا چون خواهر / برادر خود بدانامیدوارم که روح آن مرحوم در سایه لطف خداوند آرام گیرد

دوست عزیزمبرای من که سال هاست شاهد خوشبختی شما در زیر سایه پدر بوده امشنیدن این خبر خیلی خیلی سخت بودکلمه مناسبی برای تسلیت پیدا نمی‌کنمولی بدون من همیشه کنارتمو قلب منم از غم تو غصه داره

دوست عزیزموقتی اراده و مشیّت پروردگار بنا به رفتن باشد باید رفتمرگ رفتنی برای فنا شدن نیست گرچه تلخ استدرگذشت ناگهانی پدر بزرگوارت را تسلیت می گوییم

غم تو،  غم من استاندوه از دست دادن پدر بزرگت بر دل من نیز سنگینی می ‌کنددرگذشت پدر بزرگوارت را تسلیت گفته،برای آن مرحوم غفران و آمرزش طلب می‌ کنمروحش شاد و یادش گرامی

می‌دونم هیچ جمله‌ای دردت را سبک نمی‌کنه‌می‌دونم داغداری؛می‌دونم هیچ چیزی نمی‌تونه غم از دست دادن پدر عزیز و مهربانت را جبران کنهاز خدا می‌خوام به تو و خانوادت صبر بده تا بتونی این مصیبت را تحمل کنیفقط بدون از شنیدن این خبر ناراحت و متاثرم و همیشه در کنارتم

می ‌دانم داغی که بر دل تو نشسته به راحتی ‌تحمل نمی ‌شودمی ‌دانم چقدر سخت است صبح چشم بگشایی و بگویی کاش هنوز بوداما این رسم زندگانی استدر گذشت پدر بزرگوارت را تسلیت می‌گویمو از خدا برای تو شکیبایی آرزو می‌ کنم

دوست عزیز منبزرگی داغ پدر را فقط کسی درک می کند که این درد را کشیده باشدازخدای مهربان برایت صبرو برای پدرت آمرزش طلب می کنم

می ‌دانم داغی که بر دلتان نشسته به این راحتی سرد نمی ‌شودو غم از دست دادن آن عزیز بزرگوار از یاد نمی‌ رود،چرا که مرگ پدر یکی از سخت‌ترین و ناگوارترین اتفاقات دنیاستتسلیت مرا پذیرا باش

گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بودگفتا چه توان کرد که تقدیر همین بودمی‌دانم که شب هجران بزرگ مرد زندگیت سخت می‌گذردو لحظه لحظه آن عذابی است باورنکردنی،دوست عزیزم مرا در غم خود شریک بدان.

شاید نتوانم غم بزرگ تو را برای از دست دادن پدر عزیزت درک کنم،اما با تو در این غم شریک هستم و  تسلیت عرض می‌کنم،برای تو و بازماندگان آن مرحوم آرزوی صبری بزرگ دارم.

غم مرگ پدر کوچک غمی نیستجگر می سوزد و درد کمی نیستپدر زیبا گل باغ وجود استکه بی او زندگی جز ماتمی نیستدوست مهربانمخیلی غمگینم و واقعاً نمی‌دونم چی باید بگم.خیلی متأسفم.آنشاء الله که همین حالا غرق در رحمت هستند.

دوست عزیزمفوت پدر مهربانت را تسلیت میگماز خدای مهربان میخواهمبه پاس تلاش، مهربانی و اخلاق نیکو،لباس مغفرت بر روح بلندش بپوشونهو در بهشت برینش مأواش بده

از قدیم خوب گفتن ” خونه ای که مادر توش نباشه، همیشه سوت و کوره”. برای ما که از بچگی، پدر نداشتیم، مادر فقط مادر نبود. مادر هم مادر بود، هم پدر. الان بگو بعد از یک سال ما چه کنیم؟؟

مادرم مثل گل پرپر شد. ما بی تو فقیر شدیم. مادر عزیزم هر پنج شنبه و جمعه همان گل رز آبی مورد علاقه ات را می خرم و برایت می آورم. به امید اینکه مثل گذشته در آغوشم بگیری. انتظار آدم را پیر می کند. بعد از تو، کمر پدرم شکست. یک سال است که نمی تواند قد راست کند. آخ که چه درد بزرگی است، نبودن مادر خانه.

دلتنگ آن روزهایی هستم که صدایت می کردم مادر و با چنان آب و تابی می گفتی ” جاااانم دخترم”. می شود یک مرتبه دیگر جوابم را بدهی. همیشه بهم یاد دادی حسود نباشم. اما مگر می شود، به کسانی که مادر دارند، حسودی نکرد؟؟؟!

آغوش مادرم، پناه روز های بی قراری ام بود. آغوش مادر، پناه روز های سختم بود. آغوش مادرم، می توانست آرامم کند. بی تو خیلی سخت است. یک سال است که هر گوشه ی خانه، یادگاری از توست. و هر لحظه، نبودنت بر سرم آوار می شود.

مادر، زندگی ام به فدایت، تو فقط برای چند دقیقه هم که شده برگرد. یک سال حسرت، یک سال دوری، یک سال اشک و زاری، یک سال غم. دستی از دست های خدا روی زمین پهناور است، مادر را می گویم. آنقدر بخشنده است که، گناه فرزدنش هر چه می خواهد باشد، او می بخشد.

مادرم یک سال است که با بوی پیراهنت آرام می شوم و با لباس هایت که برایم جا گذاشته ای،  درد و دلم را می گویم.

مادرم درست است که یک سال است که ندارمت، اما هر بار که ماه را در آسمان می بینم وجود پاک و آرامش بخشت را میبینم. مادر ها با آن دل مهربان شان، نمی توانند فرزندانشان را تنها بگذارند. اما من در این یک سال چشمم به در خشک شد. در انتظارت سرگردان کوچه هایم..

مادر عزیزم یک سال است که خانه صفایی ندارد. یک سال است که پدر شکسته از همیشه شده و برادر داغدار. مادرم تو نیستی تا من و پدر  و برادر را مانند یک فرشته آرام کنی.

کمی بیشتر هوای بچه هایی را داشته باشیم که یک سال است، مادرشان در دل خاک آرمیده است. مادر ها هر وقت که بمیرن، باز هم زوده. حتی اگر پیر و خمیده شده باشند. همیشه به تکیه گاهی مانند مادر احتیاج داریم.

معنای حسرت را زمانی فهمیدم که برای روز مادر، گل بر مزارش گذاشتم. همه می گویند هر وقت دلت برای مادرت تنگ شد، فاتحه ای برایش بخوان. نمی دانند که من یک سال است تنها به همین فاتحه دل خوشم. حسرت نبودن مادر، با هیچ بودنی جایش پر نمی شود. مادر که نباشد، انگار هیچ کسی دردت را نمی فهمد.

وقت هایی هست که حوصله ی هیچ چیزی را نداری، دلت فقط آغوش مادرت را می خواهد.

مادر جان کاش می تونستم بهت بگم چقدر می خوامت، چقدر دوستت دارم. ای کاش که مادر همیشگی باشد و تا ابد زنده بماند و نمیرد. یک سال برای من زمان کمی نبود.

از ندیدنت خسته ام، مادرم. یک ساله که چاره ای جز در آغوش گرفتن عکس هایت ندارم. لبخند شیرینت در عکس ها، دل گرمی روز هایم است. بی تو زمان نمی گذرد. بی تو هیچی سر جایش نیست.

جای خالی مادر، با هیچ چیزی پر نمی شود. به قول قدیمی تر ها، زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید. تا وقتی سایه ی پدر و مادر بر سرمان است، قدرشان را نمی دانیم. عادت بد زمانه است. حالا چه یک روز از نبود مادر گذشته باشد، چه یک سال. هیچ وقت جای خالی مادر، با هیچ چیزی پر نمی شود.

مادرم، دلم تنگ است. می خواهم سرم را روی شانه ات بگذارم و از حسرت نبودنت برایت تعریف کنم. از بی مهری زمانه، از تلخی زندگی ام و از غم هایی که در دلم لانه کرده است. دوستت دارم مادر…

مادرم الان حتما در بهشتی، و من در این برزخ تنهایی می سوزم. کجایی مادرم تا جان دوباره به زندگی مان ببخشی… بی تو همه چی در این دنیا پوچ است… یک سال است که زندگی معنایی ندارد.

 الحق که درست می گفتند، هیچ غذایی به خوشمزگی دستپخت مادر نمی شود، حتی اگر در بهترین و لوکس ترین رستوران شهر سرو شده باشد. یک سال است که هیچ چیزی در این دنیا خوشحالم نمی کند. یار و یاورم بودی. مادرم، رفتنت واقعیت تلخی است، نبودنت هر روز بر سرم خراب می شود. من عادت نداشتم صبح ها با صدای آلارم گوشی بیدار شوم، من صدای دلنشینت که آرام صدایم می کردی تا بیدار شوم، را می خواهم.

همه می گویند مادر ها، سنگ صبور دخترانشان هستند. مادرها، شنونده ی خوبی برای راز های مگوی فرزندانشان هستند. مادرجان، یک سالی می شود که حرف هایم را بر مزارت می گویم. یک سالی است که جواب درد و دل هایم را نمی دهی. در این یک سال، فقط سوختم مادر.

مادرم تو رفتی و همه ی دل خوشی هایمان را با خودت بردی. مگر تو چند نفر بودی مادر؟! میم مثل مادر.

غم مرگ پدر کوچک غمی نیستجگر می سوزد و درد کمی نیستپدر زیبا گل باغ وجود استکه بی او زندگی جز ماتمی نیست

انا لله و انا الیه راجعوناین مصیبت دردناک را خدمت شما و خانواده گرامی تان تسلیت گفتهو آرزوی مغفرت و آمرزش برای آن عزیز سفر کردهو صبر جزیل برای شما و سایر بستگان از درگاه خداوند متعال مسئلت می نمایم.روحش شاد و یادش گرامی باد

کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرامضایعه درگذشت پدر مهربان و مومنتان را از صمیم قلب تسلیت عرض می کنمخداوند متعال روح پاکش را با مولایش علی (ع) محشور نماید و به بازماندگان صبر جزیل عنایت فرماید

درگذشت پدر بزرگوارتان را تسلیت عرض می‌نمایمانشاءالله روح ایشان قرین رحمت حق تعالی قرار گیرد.از خداوند متعال برای شما و خانواده گرامیتان صبر و شکیبایی آرزو دارم.

شنیدن خبر دردناک مرگ پدر گرامی تان مرا بسیار اندوهگین نموداز خداوند متعال برای شما و خانواده محترمتان صبری جمیلو برای آن مرحوم غفران و رحمت خواستارم

هر از گاه در گذر زمان،در گذر بی صدای ثانیه‌های دنیای فانیجرس کاروان، از رحیل مسافری خبر می‌دهدکه در سکونی، آغازی بی پایان را می‌سراید.درگذشت پدر گرامی تان را تسلیت عرض می‌کنمآرزومندم که روح ایشان در سرای باقی در کنار پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار جای گیرد.

غم از دست دادن پدر، غم بزرگی استآرزو دارم که خداوند صبری بی پایان به شما عطا فرمایدو روح آن مرحوم را قرین رحمت و مغفرت گرداند

درد بزرگ صبری بزرگ می طلبدفوت پدر درد بزرگی استاز پروردگار مهربان برای شما صبر و توان تحمل این دردو برای آن مرحوم مغفرتی عظیم طلب می نمایممرا در این سوگ جانکاه و طاقت فرسا شریک خود بدانید

مرگ، سیر جان از سبز خاک به نیلی بلند افلاک است.دامن از اشک تهی سازید که پیوستن به جانان سعادتی پایان ناپذیر است.روح پدر عزیزتان قرین رحمت الهی باشد.

‌ای چرخ فلک خرابی از کینه توستبیدادگری شیوه دیرینه توست‌ای خاک اگر سینه تو بشکافندبس گوهر قیمتی که در سینه توستدوست و همگار ارجمند جناب آقای / سرکار خانمعروج ملکوتی پدر گرامی شما را تسلیت عرض می‌ کنمروحشان شاد و یادشان گرامی

دوست عزیز و گرامیفقدان پدر گرامیتان ما را بسیار اندوهگین نموداز درگاه ایزد منان بخشش و رحمت الهی برای آن عزیز سفر کردهو صبر و تحمل این غم بزرگ برای شما خواهانیم

همکار گرامی جناب آقای/ سرکار خانمبا نهایت تاسف و تاثر ضایعه درگذشت پدر محترمتان را به شما و خانواده گرامی تسلیت عرض می‌ کنمبرای آن مرحوم مغفرت و برای شما صبر مسئلت دارم

گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بودگفتا چه توان کرد که تقدیر همین بودهمکار گرامی جناب آقای / سرکار خانماز درگاه خداوند متعال برای آن مرحوم رحمت و مغفرت واسعهو برای جنابعالی و خانواده محترم صبوری و شکیبایی مسئلت می نمایمخداوند قرین رحمتش فرماید

درگذشت مرحوم مغفور، پدر عزیز و گرامیتان را به شما و خانواده داغدارتان تسلیت عرض می‌کنمبرای شما و عزیزانتان صبری جمیلو برای ابشان مغفرت و آمرزش الهی آرزومندم.

دوست عزیز / همکار گرامیفوت پدر گرامیتان چنان دردناک و سنگین است که به سختی به باور می‌ نشیندولی در برابر تقدیر الهی تنها می‌ توان صبور بودما را در غم خود شریک بدانید 

انالله و انا الیه راجعونهمکار گرامی / دوست عزیزدرگذشت پدر گرامیتان را تسلیت عرض می‌نمایممراتب هم دردی مرا به مادر بزرگوار اعلام بدارید.روحشان شاد

پدر همچون چراغی پر فروغ، گرمابخش و نور بخش خانه استغم کمی نیست چراغ خانه خاموش گردددرگذشت پدر بزرگوارتان را تسلیت می گوییم

همکار گرامیعرض تسلیت بنده را بپذیرید،تحمل سوگ پدر صبری الهی می‌خواهد،خداوند شما را اجر صابرین داده وروح آن مرحوم را قرین رحمت و مغفرت گرداند.

پدر یعنی تکیه گاهی به بلندای کوهخبر پرواز تلخ پدر بزرگوارتان ما را نیز محزون ساختدرگذشت آن مرحوم را خدمت شما و خانواده گرامیتان تسلیت عرض می کنم

غم از دست دادن پدر ، این بزرگترین اسطوره زندگی، داغ بزرگی است.حال که خداوند این گونه مقدر نموده است، برای آن مرحوم رحمت و مغفرت و برای شما بازماندگان شکیبایی آرزومندم.

پدر سایه سر و تکیه گاه محکم خانواده استخبر کوچ پدر گرامی تان از دنیای فانی غمی بر دلمان نشانداین داغ بزرگ را خدمت شما و خانواده محترم تان تسلیت عرض می نماییم

از شنیدن خبر فوت آن مرحوم بسیار متاثرگشتماین واقعه دردناک را خدمت شما و خانواده گرامی تان تسلیت می گویممرا نیز در غم خود شریک بدانید

مشیت الهی بر این تعلق گرفته که بهار فرحناک زندگی را خزانی ماتم زده به انتظار بنشیندو این بارزترین تفسیر فلسفه آفرینش درفراخنای بی کران هستی و یگانه راز جاودانگی اوستدرگذشت پدر عزیزتان را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده،از خداوند متعال برایشان طلب  مغفرت و برای شما و سایر بازماندگان صبر جزیل خواهانم

درگذشت پدر گرامیتان چنان جان گداز و باورنکردنی بود که به سختی می‌ توان آن را باور نمودمی‌ دانم که در این لحظات سخت، واژه‌ ها از عهده توصیف و تسلی غم شما عاجزند،اما تسلیت من و خانواده ام را بپذیریدباشد که قطره‌ ای از دریای بی کران اندوه شما کاسته شود

بازگشت همه به سوی اوستهمکار گرامی جناب آقای / سرکار خانمتسلیت و همدردی صمیمانه ما را بابت عروج ناگهانی و تلخ پدر گرامی تان پذیرا باشیدروحشان شاد و یادشان جاویدان

اندوه جانسوز ما در برابر این مصیبت بزرگ در واژه ها نمی گنجدتنها می توانیم از خداوند بزرگ برایتان صبوریو برای آن مرحوم شادی و آرامش روح طلب کنیم

با کمال تاسف از مرگ پدر گرامی جنابعالی با خبر شدماین ضایعه دردناک مرا بسیار متاثر نمودامیدوارم که روح آن مرحوم در سایه لطف خداوند آرام گیردبرای شما صبر و طول عمر آرزومندم

همکارگرامیدرگذشت پدر درد بزرگی است که باورش هیچگاه در ذهن و قلب جای نمی گیردولی در برابر تقدیر و رضای پروردگار باید رضا بوددرگذشت ایشان را به شما و خانواده گرامی تان تسلیت عرض میکنیمروحشان شاد

اگر کسی فلسفه مرگ را نداند،بدون شک کمر زیر بار هجرت پدر خم می کند،اما با توجه به باور عمیق حضرتعالی از کوچ روح و دانایی مثال زدنی شما،صرفاً فقدان جسم ظاهرش اش را تسلیت گفتهو آرزومندم روح پر فتوحش با بزرگان و صالحان محشور شود.

همکار گرامیکوچ پدر به دیار باقی غم انگیزترین کوچ استاو که می رود انگار تمام شهر خالی می شوددر گذشت پدر عزیزتان را به شما وخانواده مرحوم تسلیت می گوییم

بازگشت همه به سوی اوستاندوه ما در غم از دست دادن پدر عزیز و بزرگوارتان در واژه ها نمی گنجدتنها می توانیم از خداوند برایتان صبری عظیمو برای آن مرحوم روحی شاد و آرام طلب کنیم

پدر که نباشد انگار سایه سرت نیستسایه سر که نباشد انگار تکیه گاهت نیستپدر که نباشد انگار تمام شهر خالیستدوست عزیز / همکاری گرامیدرگذشت پدر بزرگوارتان را تسلیت می گویمروحشان شاد

تسلیت واژه کوچکی است در برابر غم بزرگ از دست دادن پدرباشد که خداوند روح آن مرحوم را قرین رحمت گرداندو به شما و بازماندگان سلامتی و طول عمر عطا فرماید.

انالله و انا الیه راجعونخبردار شدیم که پدر بزرگوارتان به رحمت خدا رفتآرزو میکنیم که وسعت صبر خانواده شما به اندازه دریای غمتان باشدبرای آن عزیز سفرکرده علو درجات طلب می ‌کنمخداوند روح شان را قرین رحمت بنماید

درگذشت پدر بزرگوارتان،آن یگانه گوهر بی همتای فرزانه را به شما و خانواده گرامی تان تسلیت عرض نمودهو برای شما و بازماندگان ایشان صبر جزیل از خداوند منان آرزومندم.

قلم و زبان از بیان توصیف درد فوت پدر عزیزتان عاجز است،همدردی خانواده ما را در این غم بزرگ بپذیرید.تسلیت واژه کوچکی است که می‌تواند تسلی بخش داغ شما باشد.روحشان شاد

منش روزگار بر این است که گاهی قافله را متوقف کندتا آدمها شده و به سوی مقصدشان بروندمقصدی ازنوع مرگعروج دردناک پدر بزرگوارتان بر دل ما هم داغ نهادتسلیت ما را بپذیرید

اندوه بی پایانیست غم مرگ پدرحال که دست تقدیر این اندوه را برایتان رقم زداز خداوند مهربان برای شما و خانواده محترم تان صبر جزیل خواستارم

خاموش شدن شمع وجود پدر گرامی و عزیز شما را تسلیت عرض می‌ کنمباشد که مرا نیز در این غم بزرگ شریک بدانید

فقدان وجود پدر ، دردی عظیم استضایعه دردناک درگذشت پدر گرامیتان را تسلیت عرض می کنمو برای شما صبری جزیل و برای ایشان رحمت و اجر از پروردگار متعال خواستارم

خبر درگذشت پدر عزیزتان چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می ‌نشیندولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره‌ای جز تسلیم و رضا نیستخداوند قرین رحمتشان فرمایدروحشان شاد

همکار گرامیاز خداوند متعال برای پدر بزرگوارتان رحمت و بخششو برای شما و خانواده محترمتان صبوری و شکیبایی خواستارمخداوند قرین رحمتشان گرداند

فقدان پدر بزرگوارتان ما را سخت اندوهگین ساختغفران و رحمت الهی برای آن عزیز از دست رفتهو سلامتی و طول عمر با عزت برای جناب عالی از پروردگار متعال خواهانیم

دوست گرامی و عزیزضایعه درگذشت پدر بزرگوارتان را تسلیت عرض می‌کنم،باشد که روح آن مرحوم در بهشت برین آرام گیرد.

داغ بی کرانیست غم از دست دادن مادر، این بزرگترین اسطوره زندگی، حال که خداوند این گونه مقدر نموده است، برای آن مرحومه رحمت و مغفرت و برای شما بازماندگان شکیبایی آرزومندیم.اندوه ما در غم از دست دادن مادر گرامیتان در جمله نمی‌گنجد، باشد که روح آن مرحوم در بهشت برین جای گیرد.از طرف خانواده …

فقدان مادر بزرگوارتان ما را نیز اندوهگین ساخت  غفران و رحمت الهی برای آن عزیز از دست رفته و سلامتی و طول عمر با عزت برای جنابعالی از پروردگار متعال خواهانیم.

اندوه از دست دادن مادر چنان تلخ است که هیچ عبارتی را در این مقام یارای مرهم نهادن نیست.تنها یاد خداست که می‌تواند دل پر درد شما را تسلی بخشد.

درگذشت مادر گرامی‌تان را به شما و خانواده محترم صمیمانه تسلیت گفته، برای شما صبر و برای درگذشته رحمت بی‌کران الهی را آرزو داریم، امید که روح آن مرحومه آرام، آسوده و خرسند در حریم امن الهی آرام گیرد.

کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبَّک ذوالجلالِ والاکرامِ.ضایعه درگذشت مادر مهربان و مومنتان را از صمیم قلب تسلیت عرض می‌کنم.خداوند متعال روح پاکش را با بانوی دو عالم  (ص) محشور و به بازماندگان ایشان صبر جزیل عنایت فرماید.

مادر همچون چراغی پرفروغگرمابخش و نوربخش خانه استغم کمی نیست چراغ خانه خاموش گردداز صمیم قلب درگذشت مادر بزرگوارتان را تسلیت می گوییم.

با عرض تسلیتتحمل سوگ فقدان مادر صبری الهی را می طلبدخداوند شما را اجر صابرین دهد که حضرتش فرمود :و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعوناز درگاه خداوند متعالبرای آن مرحومه رحمت و مغفرت واسعهو برای جنابعالی و خانواده محترمصبوری و شکیبایی مسئلت می نمایمخداوند قرین رحمتش فرماید.

برادر گرامی آقای…می دانم عظمت هیچ صبریاز وسعت غم نزدیکترین عزیزان نمی کاهدفقط کنار می آییم و یادمیگیریم به تلخی ها نیندیشیمپس تسلیت واژه کوچکیست در مقابل غم عظیم عزیزان ،دردت را درک میکنمو آرزو میکنم دوباره انرژی و شادی را در شما ببینم

می دانم تحمل داغی که بر دلت نشسته بی نهایت سخت است…می دانم چه دردیست که صبح چشمانت باز شودو آرزو کنی که کاش فقط کابوس بود …!اما . . .او تنها به سوی خداوند بازگشت که بالاترین آرامش روح آدمیست،اگرچه اندوه بزرگی بر قلب ما سنگینی می کند…از خدا می خواهیم او را در سایه رحمت جاویدانش قرار دهدو ما را برای دیدن جای خالی آن عزیز شکیب سازد.

دوستت گرامی، فقدان مادر بزرگوارتان ما را نیز اندوهگین ساختغفران و رحمت الهی برای آن عزیز از دست رفتهو سلامتی و طول عمر با عزت برای جناب عالی از پروردگار متعال خواهانیم.

می دانم عظمت هیچ صبریاز وسعت غم نزدیکترین عزیزان نمی کاهدفقط کنار می آییم و یادمیگیریم به تلخی ها نیندیشیمپس تسلیت واژه کوچکیست در مقابل غم عظیم عزیزان ،دردت را درک میکنمو آرزو میکنم دوباره انرژی و شادی را در شما ببینم

مادری که این دنیا رو ترک می کنهدر حقیقت از اینجا نرفتهاو هنوز در دل و خاطر ما زنده است،و یه حیات خودش ادامه میدخواهشا تسلیت ما را بپذیریداو هرگز فراموش نخواهد شد

من عمیقا بابت خبر فوت مادرت غمگینمبرای شما و خانوادت دعا می کنمو از خدا صبر برای شما و آمرزش برای مادرت میخواهم

از شنیدن خبر فوت مادر عزیزت غمگین شدماین واقعه دردناک روبه شما و خانواده محترم تسلیت عرض می کنمو از درگاه خداوند متعال برای جنابعالی صبر مسالت دارممرا در غم عزیز از دست رفته تان شریک بدونید

درگذشت مادر گرامی تان رابه شما و خانواده محترم تسلیت عرض نمودهو آرزوی صبر و سلامتی برای شماو بازماندگان آن عزیز از دست رفته دارم

خاموش شدن شمع نورانی وجود پر مهر مادرتان را
خدمت شـما تسلیت عرض می کنم
و از خداوند یکتا علو درجات آن بزرگوار در بهشت اعلا
و مزید فضل و رحمت پروردگار بی همتا برای تان
و طول عمر همراه با سلامتی وحسن عاقبت خواهانم

از جفای روزگار است
که بهترین انسان ها را همچون گلی می چیند
مباد آن روزی که آن گل مادر باشد
همکار گرامی باخبر شدیم مادرتان دنیا را ترک گفته
و عازم دیار باقی شده است. خدایش بیامرزد و روحش شاد

فقدان مادر بزرگوارتان ما را نیز اندوهگین ساخت
غفران و رحمت الهی برای آن عزیز از دست رفته
و سلامتی و طول عمر باعزت برای جناب عالی از پروردگار متعال خواهانیم

تسلیت در برابر آتش غم بزرگ شما قطره آب کوچکی است که یارای اطفای آن را ندارد،
اما تلاش من است برای همدلی با تو در غم از دست دادن مادرت
از خداوند صبر برای تو و خانواده محترم خواهانم
امیدوارم که غم آخرتان باشد

می دانم از دست دادن مادر غم بزرگی است که هر دم بار سنگینی است که بر دوشت همراهت خواهد بود
به خصوص که دختران هم آغوش، هم درد و هم راز مادر هستند. ما را در غم خود شریک بدانید
از خداوند منان و رحمان علو درجات برای مادر گرامی تان و صبر جمیل را برای خانواده تان مسئلت دارم

می گویند تا شقایق هست زندگی باید کرد
قبول که شقایق زندگی تو دیگر نیست؛ اما چه باید کرد؟
تو باید زندگی کنی عزیزم. رفتن مادرت را تسلیت می گویم

یاس ها عطرشان را از بوی مادر به عاریت می گیرند
شبنم گل واژه اشک های مادر است
مادر شقایق دشتستان صبوری و هم آغوش پروانه هاست
مادر صفای گل سرخ و نرگس عشق است
مادر از همه گل ها زیباتر و از همه آن ها خوشبوتر است
به یاد مادر درگذشته تان عطر همه گل های شکفته را
نثار وجودتان می کنیم و تسلیت می گوییم

و هرازگاه در گذر زمان
در گذر بی‌صدای ثانیه‌های دنیای فانی
جرس کاروان از رحیل مسافری خبر می‌دهد
کـه در سکون آغازی بی‌پایان را می‌سراید
درگذشت مادر عزیزتان را به شـما و خانواده ارجمندتان
تسلیت عرض نموده و برای ایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت
برای شـما و سایر بازماندگان صبر جمیل خواهانم

تحمل سوگ فقدان مادر صبری الهی را می‌طلبد
ما را در این غم سترگ و جانکاه شریک بدانید

همکار محترم
آنگاه که مادری عزم سفر می‌کند، خانه بی‌روح می‌شود
باخبر شدیم این ضایعه دردناک بر شما تحمیل شده است
تسلیت مارا پذیرا باشید

اندوه از دست دادن مادر چنان تلخ است که هیچ عبارتی را در این مقام یارای مرهم نهادن نیست
تنها یاد خداست که می‌تواند دل پردرد شما را تسلی بخشد
درگذشت مادر گرامی‌تان را به شما و خانواده محترم صمیمانه تسلیت گفته
برای شما صبر و برای درگذشته رحمت بی‌کران الهی را آرزو داریم
امید که روح آن مرحومه آرام، آسوده و خرسند در حریم امن الهی آرام بگیرد

شعله‌ای خاموش گشت و خانه‌ای بی‌نور شد
گوهر ارزنده‌ای پنهان به خاک گور شد
مادری شایسته از این عالم ناپایدار
چشم خود بربست و از چشم عزیزان دور شد

از شنیدن خبر فوت مادرتان بسیار متأثر شدم
بنده این واقعه دردناک را خدمت شما و خانواده محترم تسلیت عرض می‌کنم
و از درگاه خداوند متعال برای جناب‌عالی صبر مسألت دارم
ما را هم در غم عزیز از دست رفته‌تان شریک بدانید

خبر درگذشت مادر عزیزتان چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می‌نشیند.
ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره‌ای جز تسلیم و رضا نیست. خداوند قرین رحمتش فرماید

بی تاب بوی ناب حرم هستم ،دستم دخیل پنجره فولاد استمادربزرگ نیستی اما باز ،دلتنگی ام به یاد تو افتاده ست

در باز شدحیاط خانه مادربزرگآب تنی هندوانهدر حوض فیروزه ایبوی نم کاهگل ایوانو غُل غُل سماوربر تخت چوبی روی حوضدراز میکشممست بوی رزی سرخدهانم پر از طعم گس آسمانمادربزرگ لاغر تر از همیشهخوابیده بر تختیکه بوی درد میدهد

مادربزرگ مادر بزرگ کجایینگو که توی خواب قصه هاییچشمای ما به راه تو نشستهتو این هزارو یک شب جدایی

زمين باير دل را نهال عشق مي كارم
به پايش هر شب و هرروز سيل اشک مي بارم
ازآن سرمست يک روزي درختي مي شود سرسبز
كه بر آن حک كنم مادر هميشه دوستت دارم

میدونی دلتنگی یعنی چی؟
دلتنگی یعنی این که بشینی به خاطراتت با مادرت فکر کنی
اونوقت یه لبخند بیاد رو لبت ولی چند لحظه بعد…
شوری اشک های لعنتی، شیرینی اون خاطره ها رو از یادت ببرند.

مــــادر که بود، همه ی بودند
بند رخت پر بود از پوست زندگی

تنها بهانه ام برای روزهای زرد و خیس
نگاه خدا و دست هاي‌ تو بود

ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ و ﺑﻮﯼ ﮔﻞﻫﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﺵ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﭼﺮﺧﺶ ﭼﺮﺥ ﺧﯿﺎﻃﯽ ﺍﺵ ﮐﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺩﻭﺧﺖ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎ ﻋﻄﺮ ﯾﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﮐﻨﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﯽ ﭘﺮﺍﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﻗﺎﻣﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺑﺨﻨﺪﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ.

ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ “ﮐﻢ ﮐﻢ” ﺍﺗﻔﺎﻕ میفته ﭘﺲ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ “ﯾﻬﻮ” ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﯽ ﮐﻪ خیلی ﺩﯾﺮ شده واسه دوست داشتن مادرت.

رمز من و عشق، نام زیبایت بود
جنت، فرشی به زیر پاهایت بود
روزی که تو را شناخت ناباوری ام
حيف که زندگی منهایت بود

لمس دوباره دستانت آرزوست…کاش بودی سرم را روی شانه هایت می گذاشتم و می بوسیدمت
وقتی بودی آن قدر بزرگ نبودم
وقتی هم که رفتی بزرگ نشدم
دستهایم سرد است
کاش بودی دستم را می گرفتی
کجایی؟
شنیدم بهشت هم برایت کم است
خوش به حالت
کاش من را هم میبردی
دلم برایت تنگ است
همیشه عاشقت هستم
شب ها به خوابم بیا مثل هر شب
دوستت دارم مادر

یکی می‌آید یکی می‌رود و این قانون بقای زندگیست
اما تو که رفتی هیچ کس نیامد
انگار قانون بقا هم پوچ است وقتی تو نیستی.

کاش باشی و بتوان شامه پر کرد از بوی تو، اي شب بوی شبهای بی بوی من
کجایی اي منِ من؟
کجایی اي من تا جانی دوباره بخشی این من را؟
بی تو این من تهی است، هیچ است و پوچ
با تو این من، من است
آری با تو اي مادرم…

کودک که بودم وقتی زمین میخوردم مادرم مرا میبوسید و تمام دردهایم از یادم میرفت
دیروز زمین خوردم ولی دردم نیامد اما به جایش تمام بوسه هاي‌ مادرم یادم آمد.

یه روزی میاد که بعدش دیگه مهم نیست فردایی در کار هست یا نه
اون روز روزیه که مادرت پیشت نیست.

نبودن هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند و آدمهایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند و تو آنگونه اي مـــــــــــــــادر

وقتی بجای کلاغ در آن بازی کودکانه گفتم: مامان پـر؛ خندیدی و گفتی: من که پر ندارم!!!
بزرگ‌تر که شدم فهمیدم، تو هم پر داشتی…

زمين باير دل را نهال عشق مي كارم
به پايش هر شب و هرروز سيل اشک مي بارم
ازآن سرمست يک روزي درختي مي شود سرسبز
كه بر آن حک كنم مادر هميشه دوستت دارم

اتفاقهایی هست که حسرت آن تا همیشه باقی می مانند مثل حسرت یک‌بار دیگر بوسیدن دستان مادر

میدونی دلتنگی یعنی چی؟
دلتنگی یعنی این که بشینی به خاطراتت با مادرت فکر کنی
اونوقت یه لبخند بیاد رو لبت ولی چند لحظه بعد…
شوری اشک های لعنتی، شیرینی اون خاطره ها رو از یادت ببرند.

تنها بهانه ام برای روزهای زرد و خیس
نگاه خدا و دست هاي‌ تو بود

ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ و ﺑﻮﯼ ﮔﻞﻫﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﺵ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﭼﺮﺧﺶ ﭼﺮﺥ ﺧﯿﺎﻃﯽ ﺍﺵ ﮐﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺩﻭﺧﺖ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎ ﻋﻄﺮ ﯾﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﮐﻨﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﯽ ﭘﺮﺍﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﻗﺎﻣﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺑﺨﻨﺪﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ.

ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ “ﮐﻢ ﮐﻢ” ﺍﺗﻔﺎﻕ میفته ﭘﺲ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ “ﯾﻬﻮ” ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﯽ ﮐﻪ خیلی ﺩﯾﺮ شده واسه دوست داشتن مادرت.

رمز من و عشق، نام زیبایت بود
جنت، فرشی به زیر پاهایت بود
روزی که تو را شناخت ناباوری ام
حيف که زندگی منهایت بود

میدونی دلتنگی یعنی چی؟
دلتنگی یعنی این که: بشینی به خاطراتت با مادرت فکر کنی ..
اونوقت یه لبخند بیاد رو لبت ..
ولی چند لحظه بعد …
شوری اشک های لعنتی ، شیرینی اون خاطره ها رو از یادت ببرند

آخر میدانم که بهشت زیر پای توست….
کاش فقط امروز نگاهت را داشتم
خدایا کاش فقط یک‌بار دیگر
آغوشش را داشتم

امروز دلم آتش گرفت ودوباره جای خالیت را حس کردم
می‌دانم جای تو خوب است
وفرشته هاي‌ آسمان امروز را برایت جشن می‌گیرند

امروز با شاخه گلی سرخ ودستانی لرزان به دیدارت می‌آیم
این اشک هاي‌ من از سردلتنگی است
دلتنگی برای بوسه زدن بر دستهای مهربانت
کاش بودی…

مادر، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا.
آن‌گاه که مادر، گهواره را تکان میدهد ، عرش خدا به لرزه درمی‌آید.
و همه ی‌ي فرشتگان سکوت میکنند تا زیباترین سمفونیِ هستی را بشنوند:
لالایی مادر

دغدغهء روزمره ام ، بودن توست !
نفس کشیدنت ..
ایستادنت ..
خندیدنت ..
“مــــــــــادرم”
تو باشی و خدا
دنیا برایم بس است …

مادربزرگ عزیزم خیلی دلتنگم، دلتنگ..وداع با تو برایم سخت ترین لحظه بودو هنوز هم چهره آرامتنقش ذهن خسته ی من است …

مادربزرگ مادر بزرگ کجایینگو که توی خواب قصه هاییچشمای ما به راه تو نشستهتو این هزارو یک شب جدایی

یکی می‌آید یکی می‌رودو این قانون بقای زندگیستاما تو که رفتی هیچ کس نیامدانگار قانون بقا هم پوچ است وقتی تو نیستی.با رفتنت داغونمون کردی بی بی جون

در باز شدحیاط خانه مادربزرگآب تنی هندوانهدر حوض فیروزه ایبوی نم کاهگل ایوانو غُل غُل سماوربر تخت چوبی روی حوضدراز میکشممست بوی رزی سرخدهانم پر از طعم گس آسمانمادربزرگ لاغر تر از همیشهخوابیده بر تختیکه بوی درد میدهد

چشم من بیا من رو یاری بکنگونه‌هام خشکیده شد کاری بکنغیر گریه مگه کاری می‌شه کردکاری از ما نمیاد زاری بکناون که رفته دیگه هیچ وقت نمیادتا قیامت دل من گریه می‌خوادروحت شاد مادربزرگ خوبم

زندگی را در میان قصه‌های مادربزرگ آموختیمو ایمان و آرامش را در چادر نماز او یافتیم.درگذشت و فقدان مادربزرگ دلسوز و مهربان‌تان رابه شما و سایر بازماندگان تسلیت عرض می‌کنم

توای مادربزرگ من کجا رفتی دلم تنگ استدگر لبهای خشکم را به روی خنده خواهم بستدلم میخواهد ای مهرو به سویت پربگیرم منکنار قبر تو امروز همین حالا بمیرم من

واژه‌ها هرگز قادر به بیان اندازه اندوه از دست دادنهمیشگی عزیزترین عضو خانواده بزرگ جنابعالی، نخواهند بود.اما با تمام این‌ها، همدردی و همدلی خودبا داغداری شما و خانواده محترمان را ابراز می‌کنم

زمین بایر دل را نهال عشق می کارمبه پایش هر شب و هرروز سیل اشک می بارماز آن سرمست یک روزی درختی می شود سرسبزکه بر آن حک کنم مادربزرگ همیشه دوستت دارم

پنجشنبه است ودوباره دلمبرای کسانی که ندارمشان تنگ است.پنجشنبه است وچقدر جای خالی مادر بزرگ عزیزم رازیاد احساس میکنیم.

در کهنسالی ، انسان عاقل و فرزانه می‌شودو تجربه های خود را به نسل های بعد انتقال می‌دهد. درگذشت مادربزرگ بزرگوارتان کهگنجینه‌ای از تجربه و فرزانگی بود راتسلیت عرض می‌نمایم.

جای خالی مادربزرگ‌ها همیشه در قلب خانواده باقی ماندهو صدای شیرین و گرمای وجودشان در فضای خانه پر می‌زند…از دست دادن مادربزرگ عزیز و مهربانتان را تسلیت عرض می‌کنم

مادربزرگ‌ها از بهترین نعمت‌های خانواده‌ها هستندو با رفتنشان، چراغی به خاموشی ابدی می‌گراید.درگذشت این چراغ پرفروغ را تسلیت می‌گویم

شاید خدا به عشقی که ما به پدربزرگ مان داشتیم غبطه میخورد برای همین او را از ما گرفت تا فقط عشق محض را نسبت به او داشته باشیم و فقط قلب مان را به او گره بزنیم. پدربزرگم با مهربانی هایش کاری کرد که ما او را خدای دومی بدانیم که وجودمان وصل است به وجودش و قلب مان گره خورده به قلبش.

پدربزرگ جانم، خدانگهدارت باشد. تو با کوله باری از تجربه از میان ما برای همیشه رفتی و این رفتنت چقدر سخت تمام می شود. هنوز مانده بود تا به ما درس زندگی را کامل بیاموزی، هنوز مانده بود تا به ما نصیحت هایت را به اتمام برسانی و مسیر واقعی و درست را که بر اساس تجربه ات شناخته بودی بشناسانی اما چه حیف که دنیا فرصت را بر تو تمام شده دید و تو را پیش خدا برد.

دلتنگتم، آقاجان، میشه برگردی؟ دلتنگ تموم مهربونی ها و حرفای قشنگتم، دلتنگ تموم نصیحت هایی که به من میکردی، دلتنگ تموم خاطره هایی که برام از گذشته تعریف میکردی. چرا منو تنها گذاشتی؟ تو مگه بهترین دوستم نبودی؟ مگه بهترین رفیقم توی زندگی نبودی؟ حالا با رفتنت رفاقتت رو ثابت کردی! نمی تونم باور کنم که ندارمت و دیگه نمیتونم صدات رو بشنوم. بابابزرگ، کاش می بودی و من میفهمیدم که تموم این اتفاقاتی که تجربه کردم همشون یه کابوس بوده، یه کابوس وحشتناک که در اون فوت پدربزرگم رو میدیدم.

مرگ پدربزرگ
تاریک شد هوا و تو رفتی به شهر نور
بی درد و ترس کردی از این زندگی عبوراز آن زمان که فاصله افتاد بین ما
هر شب به یاد قبل تو را می‌کنم مروریک چهره داشتی پر از احساس‌های ناب
یک قلب مطمئن پر از ایمان و عشق و شوردستی که از لطافت بسیار پینه داشت
عمری پر از شرافت و از کینه‌ها به دوررفتی اگر چه از نظر چشم ما ولی
از یاد ما نمی‌رود آن چشمه صبورگفتی نمی‌دهد به کسی مهلتی اجل
خوابیده این شتر در هر خانه‌ای به زور

جناب آقای … / سرکار خانم …
درگذشت پدربزرگ گرانقدر جنابعالی را که سراسر عمر پر برکتش را در راه نیک‌کرداری و اخلاق انسانی سپری کرد، تسلیت می‌گوییم و از خداوند تعالی برای آن مرحوم علو درجات و برای بیت مکرم‌شان صبر و اجر مسئلت می‌کنم
با تقدیم احترام، از طرف …

کردار انسانی پدربزرگ مرحومت و مهربانی‌های او فراموش نخواهد شد. زندگی گذرگاهی است که آدمی زاده برای کمال بخشیدن به خویشتن خویش در آن فرود آمده است. اگر در سوگ پدربزرگتان بی‌قراری نکنید همه خصال نیکوی او را باور خواهند کرد که نوه شایسته‌ای چون شما زیبنده آن مرحوم خواهد بود.

کوچ پدربزرگ به دیار باقی یکی از غم انگیزترین کوچ‌هاست
او که می‌رود انگار تمام شهر خالی می‌شود
درگذشت پدربزرگ بزرگوارت را تسلیت عرض نموده
و از خداوند منان رحمت واسعه برای ایشان
و صبر و سلامتی برای تو را خواهانم

درگذشت پدربزرگت مرا اندوهگین کرد. خدا ایشان را بیامرزد و پدر و مادرت را برایت نگه دارد. همیشه استوار و برقرار باشید.

غم از دست دادن پدربزرگت را به تو و خانواده‌ات تسلیت می‌گویم. برای روح آن بزرگوار آمرزش و برای تو و پدر و مادرت آرامش و شکیبایی از خدا می‌خواهم.

تنها به سوی خداوند بازگشت که بالاترین آرامش روح آدمیست
اگرچه اندوه بزرگی بر قلب ما سنگینی می‌کند
از خدا می‌خواهیم او را در سایه رحمت جاویدانش قرار دهد
و ما را برای دیدن جای خالی آن عزیز شکیب سازد

رفتی ز دیده و داغت بـه دل ماست هنوزهر کجا می‌نگرم روی تو پیداست هنوزآن قدر مهر و وفا بر همگان کردی تونام نیکت همه ی جا ورد زبان‌هاست هنوز

پدربزرگم رفت…همین…رفیقم رفت…مرد بودو مردیش همیشه هست

سبک‌بالان به سهولت پرواز می‌کنند و پدربزرگ پاک شما این‌گونه بود که پروانه روحش به اعلی علیین پرواز کرد
پرواز ملکوتی پدربزرگ بزرگوارتان سیر در راه خداست و این باور اندکی از غم شما خواهد کاست

همسرم می دانی که عاشقتمپدربزرگتان آزادمردی سبک‌بال بود که در سیر الی الله صعود کرد چرا که روح‌های پاک به آسانی از خاک دل می‌کنند تا به افلاک برسند. رفتار انسانی پدربزرگتان او را به اعلی علیین برده است. جای روح پاک صفاکیش پدربزرگتان در آستان جانان باد.

همسر عزیزمپدربزرگتان که جان پاکش بر بال نسیم صبا، اسب راهوار خویش را به فردوس برده است تا با کردار انسانی‌اش در محضر دوست بیارامد. چرا که آن کسانی که از فیض رحمت الهی بهره برده‌اند و دست سبز سیادت بر تارک دارند جز بر خوان نعیم دوست مهمان نخواهند بود.

خبردار شدیم که پدربزرگتان به رحمت خدا پیوستآرزو می کنیم که وسعت صبر خانواده ی این دوستان عزیز به اندازه ی دریای غمشان باشدبا هم دعا کنیم تا خداوند بزرگ روح عزیز از دست رفته را قرین رحمت کند و خوب از این میهمان جدید پذیرایی کند.

درگذشت پدر بزرگ فرهیخته و عزیزت
را به شما و خانواده گرامی تسلیت می‌گویم
اندوه جانسوز ما در برابر این مصیبت بزرگ
در واژه‌ها نمی‌گنجد
برای آن مرحوم از خداوند منان رحمت و مغفرت خواستارم
روحشان با بزرگان محشور باد

یکسال است که دلتنگی‌های غروب رابا بودن در کنار مزارش، سپری می‌کنیمو در نهایت ناباوری، باورمان شده که او دیگر نیست،دیگر نمی‌آید و دیگر نباید منتظرش باشیم،دیگر آن شمع فروزان را نمی‌بینیمولی طنین صدای دلنشینش همچنان در گوش ماو مهربانیش در قلب ما و زیبایی چهره‌اش در یاد ماست.سالگرد وفات مادرتان را تسلیت عرض می‌کنم.یک سال می‌گذرد و می‌سوزیم و به هر جا می‌نگریم،خاطره‌ای از تو در خیال ما شکل می‌گیرد؛یک سالی است که سنگ صبور خود را از دست داده‌ایمو نگاه پاکش را دیگر نمی‌یابیم.چه سخت است فراق کسی کهیاد و روحش همیشه در کنار ماست و او خود نیست

من پله‌های پشت بام را جارو کرده‌امو شیشه‌های پنجره را شسته‌ام.آیا دوباره زنگ در، مرا به سوی انتظار صدا خواهد برد؟و اکنون نگاهم از شیشه گذشت،به کوچه دوید و روی سنگ نوشته مزارت ایستاد،آه یک سال تمام شد!و دریغا که هیچکس جای خالی تو را در دل ما پر نکردتو به همراه قاصدکان سبکبال رفته بودیو ما اینک چقدر تنها ماندیم…

گذشته سالی و رویت ندیدیمگلی از گلشن رویت نچیدیمرسیده سالگرد تو ولی مابه قدر سال‌ها محنت کشیدیم

چه آرام و بی صدا ما را تنها گذاشتیو ما چه بی قرار و ناباورانه دلمان تا ابدهمیشه هوای آغوش گرم و پر مهرت را خواهد کردو دلتنگ لحظه‌های با تو بودن خواهیم بود.

درگذشت مادرتان چنان سنگین و جانسوز بود کهحتی پس از گذشت یک سال به دشواری به باور می‌نشیندولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره‌ای جز تسلیم و رضا نیست.سالگرد وفات ایشان را به شما و خانواده محترم تان صمیمانه تسلیت عرض نمودهو برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفر کرده علو درجات طلب می‌کنم.

یک سال از وفات پدرتان گذشت؛او که دانشش، خانه‌ها را استوار و راه‌ها را هموار می‌ساخت؛او که مهربانی را گسترده می‌خواست و انسانیت را ستایش می‌کرد؛هیچکس چون او سرود زیبای یاری رساندن بر قله‌های رفیع عشق رابی هیچ ادعا و بی‌هیچ چشمداشتی فریاد نمی‌کردو آنگاه که باید یاری می‌شد، هیچکس را یارای یاری رساندن به او نبود.سالگرد درگذشتش تسلیت باد.

در این یک سال روزها را چه غریبانه به شب رساندیم،فریاد را در سینه خفه کردیمو اشک را خوراک روز و شب کردیم.چه سخت است در دل گریستنو به زبان هیچ نگفتن و تکیه‌گاهی مطمئن را از دست دادن!سالگرد درگذشت عموی گرامیتان را تسلیت عرض می‌کنم.

بعد یک سال بنویسید:پسرم یا دخترم کبوتر شد و رفتزیر باران بهار، غزلی خواند، دلش تر شد و رفتچه تفاوت که چه خورده است، غم دل یا غصهآنقدر غرق غمش بود که پرپر شد و رفتروز میلاد، همان روز که طوفان شده بودمرگ با لحظه میلاد برابر شد و رفتاو کسی بود که از غرق شدن می ترسیدعاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت

یک سال از عروج ناباورانه ات گذشتاین یک سال به ما بی تو یک قرن گذشتدست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کرده،و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشتیک سال از پرواز معصومانه اش گذشتاین یک سال را با یاد و بی حضورشچه تلخ و مبهوت به پایان بردیمو در فراقش چه خونها که از دل چکیدو چه اشکها که بر رخ دویدهنوز به یادش اشک می ریزیمتا شاید آرام گیریمو با حضور یاران رفتنش را باور کنیم

یک سال که هیچ، قرن ها می گذردیادت همه فاصله ها را بدرددر تک تک اجزای تنم می مانیجز آن که مرا مرگ، به یغما ببرد

درود بر انسان‌های خوب آنان که در اندیشه دیگران تصویر زیبا می‌نگارندتا آنجا که یاد و خاطرش همواره در دلها می‌ماند.اولین سالگرد غروب غم انگیز خورشید زندگی‌تان رابا همه دلتنگی‌ها و حسرت‌ها، تسلیت عرض می‌کنم.

سالی گذشت و باغ دلم برگ و بر نداشتمن ماندم و شبی که هوای سحر نداشت

روزهای دلتنگی مان رابه یاد خوبی ها و مهربانی هایش سپری می کنیمو سالگرد درگذشتش را با نثار فاتحه ایبه روح پاکش گرامی می داریم

یک سال از غروب ناباورانه عزیزمان گذشت،دست تقدیر او را از باغ زندگی جدا کردو جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت.یک سال از پرواز معصومانه اش گذشت،این یک سال را با یاد و بی حضورشچه تلخ و مبهوت به پایان بردیمو در فراقش چه خونها که از دل چکیدو چه اشکها که بر رخ دوید،هنوز به یادش اشک می ریزیمتا شاید آرام گیریمو با حضور یاران رفتنش را باور کنیم

یک سال صبوری شمادر غم از دست دادن مادر شایسته تحسین است.خداوند شما را اجر صابرین دهد که حضرتش فرمود:و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون.عرض تسلیت حقیر را بپذیرید.

یک سال است که طنین صدای گرمت در فضای خانه نمی پیچد و ناباورانه جای خالی ات را نگاه می‌کنیم و به آستانه در چشم دوخته ایم اما افسوس دیگر سعادت دیدار تو را نخواهیم داشت. ای کاش می‌توانستیم احساسمان را بیان کنیم. اگر دریاها جوهر و درختان جملگی قلم گردند، باز هم نمی‌توانیم بزرگواری، فداکاری و ایثارت را بر صفحه کاغذ بنگاریم!جدیدترین پیامهای تسلیت سالگرد در گذشت

کاش خدا یه فرصت دیگه بهم میدادتا با پدرم بودن را بیشتر احساس می‌کردمکاش می‌شد دوباره تو آغوشش برمو بهش بگم دوستش دارمبهش بگم بابا زندگی بی‌تو معنا ندارهکاش می‌شد فرصتهای از دست رفته رو جبران کردبابا خیلی دوست دارم دلم برات تنگ شدهخدایا مواظب بهترینم باش

ای کاش کنارم بودی همین یک شب راای پدر مهربانم اگر چه به کنارم نیستی امّاوجود تو را همیشه در کنارم حس میکنمو می دانم همیشه مواظبم هستیدوستت دارم و همیشه دل تنگمکه فقط یکبار دیگه دستانت را بگیرمو بگویم روزت مبارک بابای عزیزم…

دلم برای روزهایی تنگ استکه می دانم باز نخواهند گشتبرای پدرم که دیگر حضورش رااحساس نخواهم کردبه راستی که چه زود دیر می شودپدرم روزت مبارک…

پدر مرا ببخشمرا ببخش که هرگز برای نبودتجلوی دیگران اشک نریختمکه نکند دلشان بگیردمرا ببخش که عشق به تو را پنهان کردمتا نخواهند دیگران ناراحت شوندمرا ببخش که دلتنگی‌هایم برایت را پنهان کردمتا دیگران نفهمند و غم و غصّه بخورندمرا ببخش امّا من دوستت دارمروزت مبارک فرشته قلب من

به پاس اولین بوسه ایکه پدرم به رسم مهردر اوّلین ساعات تولد به گونه ام زدبه یاد سوزنده ترین بوسۀ آخرکه من به رسم وداع به صورتش زدمیادش را گرامی میدارمنثار روح همه ی پدرانیکه دیگر بین ما نیستند.

روزت پدر، می آید و بدجور دلتنگم
یاد تماس آخرت، آن آخرین زنگم
آن روزهایی که نفهمیدم حضورت را
امروز با دنیای خالی از تو در جنگم

ای پدر ای با دل من همنشینای صمیمی ای بر انگشتر نگیندر صداقت برتر از ایینه اییدر رفاقت با دل بی‌کینه اییبابای عزیزم هنوزم رو رفاقتت حساب میکنمبیا تو خوابم که خیلی دلتنگتمروح همه پدرای آسمانی شاد

پدرم یاد تو هرگز نرود از دل ما مگر ان روز که درخاک شود منزل ما

این گوهر گم گشته به دنیا پدرم بود محبوب همه یار همه تاج سرم بودهرجا که زمن نام ونشانی طلبیدند اوازه همه نامش سند معتبرم بود

آن کس که مرا روح وروان بود پدر بود ان کس که مرا فخر زمان بود پدرم بودافسوس که رفت از سرم آن سایه رحمت آن کس که برایم نگران بود پدرم بود

پدر جان یاد آن شب ها که ما را شمع جان بودی میان نا امیدی ها چراغ جاودان بودیبرایت زندگی کردن اگرچه رنج وسختی بود بنازم همتت بابا صبور و مهربان بودی

باورم نیست پدر رفتی وخاموش شدی ترک ما کردی وبا خاک هم آغوش شدیخانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی

گذشته سالی و رویت ندیدیمگلی از گلشن رویت نچیدیمرسیده سالگرد تو ولی مابه قدر سال‌ها محنت کشیدیم

آنقَدَر وسوسه دارمبنویسم که نگو…تو کجایی پدرم…؟!آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو…بسکه دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا…آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو…

پدر مرا ببخشمرا ببخش که هرگز برای نبودتجلوی دیگران اشک نریختمکه نکند دلشان بگیرد

حالا که جسم تو اینجا نیست،سعی می کنم خاطراتت را زنده کنم؛غرور و نجابت، پاکی و صفای قدم،سنگینی سکوت و نگاه‌های نافذ تو رابه خاطر می‌آورم.

آجر به آجر،ساخته می‏شوم؛وقتی پناه دست‏های امنت،موسیقی مهربان عشق رابه ترنم می‏آیند.

کاش می ‌شدفرصت‌های رفته را جبران کرد،کاش می‌آمدی و من میگفتمکه دیگر قدر تو را میدانم.

مادربزرگم همیشه می‌گفت:
قلبت که بی‌نظم زد، بدون که عاشقی …
اشکت که بی‌اختیار سرازیر شد، بدون که دلتنگی …
شبت که بی‌خواب گذشت، بدون که نگرانی …
روزت که بی‌شوق آغاز شد، بدون که نا امیدی …
سینه‌ات که بی‌جا آه کشید، بدون که پُرحسرتی …
دلت که بی‌دلیل گرفت، بدون که تنهائی …
امروز تو نیستی مادربزرگ، امّا …،
اما من به همهٔ اون حرفات رسیدم!
ای کاش قبل از رفتنت، چارهٔ این وقتایی که برام پیش‌بینی کردی رو هم می‌گفتی …!

کوچه‌ خاطرات من پر از عطر اقاقی‌هاست
پر است از زمزمه دعا‌های مادربزرگ
پر است از گرمی کرسی در دل سرد زمستان
و قصه‌های شیرین و بی‌کینه مادربزرگ
و پر است از صدای خنده‌های شاد و کودکانه‌ی ما

مادربزرگ دوست داشتنی من
بوسه بر دستان خسته تو جانم را زنده می‌کند
و دیدار تو، عشق را در دلم به ارمغان می‌آورد
خدایا کمکم کن قلب رئوف و قشنگ این فرشته زمینی‌ ات را
هرگز نلرزانم و آسمان آرزوهایش را خراب نکنم

جمعه‌ها را بایدقاب گرفت!
درست مثل همان عکس‌های قدیمی و
خاک گرفته‌ روی دیوار
انگار جمعه‌ها ماندگارترین روز‌های آفرینش‌اند
تلخی‌ها و شیرینی‌هایش، قاب می‌شود
و می‌ چسبد به دیوار خانه دلت
مثل لبخند‌های مادربزرگ در آن عکس‌های قدیمی

مادربزرگ عزیزم
تو گلی خوشبو از بهشت خدایی که گلخانه دلم از عطرتو سرشار است،
از تبار فاطمه‌ای و گویی وجود تو را با مهر فاطمه سرشته‌اند،
پس همیشه دعایم کن، چرا که دعایت سرمایه فردای من است.

طاقت این روز‌های من
مدیون خاطراتی است که بوی قصه‌های شیرین مادربزرگ را می‌دهد …
این حس آشنا مرا با خود تا دور دست‌ها می‌برد …
به آغوش گرم مادربزرگ
به یاد تمام مادربزرگان آسمانی

اتفاق‌هایی هست که حسرت آن تا همیشه باقی می‌مانند
مثل حسرت یک بار دیگر بوسیدن دستان مادربزرگ

خانه‌ مادربزرگ الماس دارد
قصه‌هایش مزه ریواس دارد
در حیاط خانه‌اش احساس دارد
بر در و دیوارهایش یاس دارد
جانمازش رنگی از اخلاص دارد
سجده‌هایش رنگ و بویی خاص دارد

تک تک قصه‌های مادر بزرگ به حقیقت پیوست
او راست می‌گفت:
همیشه «یکی بود، یکی نبود»
گاهی «رسیدن به هم قسمت نیست»
«بالا رفتیم ماست بود»
«بودنمان راست بود»
«پائین آمدیم دوغ بود»
«عشق همش دروغ بود.»‌
نمی‌دانم این روز‌ها را از کجا دیده بودی مادربزرگ خوبم؟

مادربزرگ عزیزم
دنیای کودکی‌ام سرشار از طنین دل‌انگیز توست،
تمام خاطرات کودکی‌ام را خط به خط با نام تو نوشته‌ام.
ای فرشته‌ زمینی همیشه تو را می‌ستایم

گذر زمان چه بی‌رحمانه بر صورتش چنگ کشیده …
اما کلامش هنوز هم شیرین و گواراست …
او مادر بزرگ من است …
آرام و صمیمی مثل همیشه

یاد خانه‌ مادربزرگ بخیر،آب تنی هندوانه در حوض فیروزه‌ای، بوی نم کاهگل،ایوان و صدای غل غل سماور و تسبیح مادربزرگ …فهمیده‌ام مادربزرگ‌ها گوهری تکرار نشدنی هستند.

صاحب قشنگ‌ترین قصه‌های دنیا
مهم نیست چقدر تار موهات سفید‌تر شده، تو برام بهترینی
دوستت دارم مادر بزرگ خوبم

خونه‌ تو همون جاییه که من می‌تونم تمام اضطراب‌ها و خستگی‌هام رو از یاد ببرم
و دنیای قصه‌های تو برای من تکرار نشدنیه
مدیون مهربونی تو هستم مادر بزرگ عزیزم

مادر بزرگ عزیز و دوست داشتنی من
بودن آدم‌هایی مثل تو یعنی دنیا هنوز جای قشنگیه برای زندگی و بودن
دستاتو می‌بوسم و برات آرزوی سلامتی دارم.

مادر بزرگ یعنی عشق، یعنی مهربونی،
یعنی شیرینی زندگی، یعنی خنده‌های بی‌صدا،
یعنی نگاه‌های پر صدا، یعنی حرف‌های نگفته،
یعنی همه کودکی …
تو خورشید ما هستی،
بتاب و زندگی ما را گرم کن،
تمام خوشی‌ها را مدیون تو هستیم …

مادربزرگ عزیزم
به تو سلام می‌کنم، تا خانه عروجم با دعای تو بنا شود
و دلم در آسمان آبی مهرت رها شود
لبانت پر ز خنده و دلت شاداب و سایه‌ات از سرمان کم مباد.

مادر بزرگ خوبم
تو مفهوم خرد، تجسم صبر، دریای دانش و اقیانوس تجربه هستی
از تو باید همیشه آموخت …
عمرت دراز و پربرکت باد.

نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
و تو آنگونه‌ای مادربزرگ …

مادربزرگ عزیزم
تویی که در تبار معصومانه‌ نگاهت،
چشمان خسته‌ من ستاره می‌چیند.
خوش‌آهنگ‌ترین نغمه‌های هستی نثار قلب خسته و صبورت.
دوستت دارم …

از تمام دلتنگی‌ها، از اشک‌ها و شکایت‌ها که بگذریم، باید اعتراف کنم مادربزرگم که می‌خندد خوشبختم!

با نهایت تأسف و تأثر ضایعه در گذشت پدربزرگ گرامی‌تان را خدمت شما و خانواده محترم تسلیت عرض می‌کنیم. بقای عمر با عزت برای شما و همچنین رحمت واسعه برای آن مرحوم را از خداوند متعال خواستاریم.

پدربزرگتان آزادمردی سبک‌بال بود که در سیر الی الله صعود کرد چرا که روح‌های پاک به آسانی از خاک دل می‌کنند تا به افلاک برسند. رفتار انسانی پدربزرگتان او را به اعلی علیین برده است. جای روح پاک صفاکیش پدربزرگتان در آستان جانان باد.

مرگ پدربزرگ
تاریک شد هوا و تو رفتی به شهر نور
بی درد و ترس کردی از این زندگی عبوراز آن زمان که فاصله افتاد بین ما
هر شب به یاد قبل تو را می‌کنم مروریک چهره داشتی پر از احساس‌های ناب
یک قلب مطمئن پر از ایمان و عشق و شوردستی که از لطافت بسیار پینه داشت
عمری پر از شرافت و از کینه‌ها به دوررفتی اگر چه از نظر چشم ما ولی
از یاد ما نمی‌رود آن چشمه صبورگفتی نمی‌دهد به کسی مهلتی اجل
خوابیده این شتر در هر خانه‌ای به زورناصر دولت خواه

بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیاکه هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کندو آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شونددرگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تسلیت می‌گمبرای خودت و خانواده‌ات صبر آرزو می‌کنم وامیدوارم روح پدربزرگت شاد باشه

خالیست جای مهربانی دستانتانبر اوراق سبز خاطره هاي‌ زندگیمونو جای خالی نگاهتاندر مجذور آیینه هاي‌ دلتنگروحتان همیشه در آرامش

بانهایت تاسف درگذشت پدربزرگ/مادربزرگ گرامیتان را تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال برای آن مرحوم رحمت و غفران و برای شما طول عمر مسئلت دارم.

رفتی ز دیده و داغت به دل ماست هنوز
هر کجا می‌نگرم روی تو پیداست هنوزآنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو
نام نیکت همه جا ورد زبان‌هاست هنوز

پدربزرگم رفت…همین…رفیقم رفت…مرد بود و مردیش همیشه هست

خوشا آنان که با ایمان و اخلاص
حریم دوست بوسیدند و رفتندخوشا آنان که پا در وادی حق
نهادند و نلغزیدند و رفتند

دوست عزیزم، درگذشت پدربزرگت/مادربزرگت را تسلیت عرض می‌کنم. از خداوند منان خواستارم تا سایه پدر و مادرت همواره بالای سرتان نگه دارد.

ای خاک تیره پدربزرگ ما را عزیز دار
این صفای خاندان ماست که در بر گرفته‌ای

آن گنج نهان خاندان، پدربزرگم بود
هم تاج سرم بود، هم بال و پرم بودهر جا که ز من نام و نشانی طلبیدند
آوازه نامش سند معتبرم بود

انالله و انا الیه راجعونخبردار شدیم که پدربزرگتان/مادربزرگتان به رحمت خدا پیوستآرزو می کنیم که وسعت صبر خانواده ی این دوستان عزیز به اندازه ی دریای غمشان باشدبا هم دعا کنیم تا خداوند بزرگ روح عزیز از دست رفته را قرین رحمت کند و خوب از این میهمان جدید پذیرایی کند.

با رفتن پدربزرگ، زندگی مُرد
نور قلب من به خاموشی سپردبا رفتن پدربزرگ، هستی من
سر به جاده‌های بی کسی سپرد

غم از دست دادن پدربزرگت / مادر بزرگت را به تو و خانواده‌ات تسلیت می‌گویم. برای روح آن بزرگوار آمرزش و برای تو و پدر و مادرت آرامش و شکیبایی از خدا می‌خواهم.

محنتی بر جان من است اینکه درگذشت پدربزرگتان شما را در اندوهی ژرف فروبرده است. آنکه به قدر پلکی از پس پرده غیب خبردار شده است مرگ را غیبتی کوتاه در عرصه بازی زمانه می‌داند و آنکه از زلال کوثر جان نوشیده است، آن را به سخره می‌گیرد؛ زیرا می‌داند ماندگاری در این جهان خوابی کوتاه و فاقد ارزش است. دیدن رخ دلدار و هم‌نشینی با او حیات واقعی است که شنیده‌اید بزرگان دین خود به سراغ مرگ رفته و بر آن آغوش می‌گشوده‌اند. از آنچه مقدر است نهراسیم که آنچه خواهد آمد جاودانگی و سرور است.

پدربزرگتان آزادمردی سبک‌بال بود که در سیر الی الله صعود کرد چرا که روح‌های پاک به آسانی از خاک دل می‌کنند تا به افلاک برسند. رفتار انسانی پدربزرگتان او را به اعلی علیین برده است. جای روح پاک صفاکیش پدربزرگتان در آستان جانان باد.

اگر آنان که اهرام مصر را ساخته‌اند هنوز در جهان می‌زیستند آسمان فرومی‌افتاد و ستارگان می‌سوختند. باید گروهی بروند تا جایی برای آیندگان باشد. به قانون خداوند احترام بگذاریم و در مرگ عزیزان زانوی غم در بغل نگیریم. که زندگی بر شانه خاک نوبت می‌طلبد. روح بزرگ پدربزرگ بزرگوارتان را فردوس آسوده باشد.

کردار انسانی پدربزرگ مرحومت و مهربانی‌های او فراموش نخواهد شد. زندگی گذرگاهی است که آدمی زاده برای کمال بخشیدن به خویشتن خویش در آن فرود آمده است. اگر در سوگ پدربزرگتان بی‌قراری نکنید همه خصال نیکوی او را باور خواهند کرد که نوه شایسته‌ای چون شما زیبنده آن مرحوم خواهد بود.

پدربزرگت زنده‌دلی بود که به سِرِّ الهی پی برد؛ چراکه حضرت جانان همیشه از زمینیان چهره پنهان می‌دارد مگر آن که آنان را دلی باشد و یا به سرّی مانده باشند. آنان که مرگ را به چیزی می‌انگارند، کسانی هستند که از سِرّ دوست و بارگاه رازآفرین او غافلند و آنان که در برابر مرگ بی‌قراری نمی‌کنند عالم ملکوت را باور داشته به بقای جان معتقدند. مرگ را که تعویض لباس مندرس زندگی است با پرنیان شوق‌انگیز روح مبادله کردن و پر پرواز را صاحب شدن شکوهی است که لیاقت می‌طلبد.

پدربزرگتان که جان پاکش بر بال نسیم صبا، اسب راهوار خویش را به فردوس برده است تا با کردار انسانی‌اش در محضر دوست بیارامد. چرا که آن کسانی که از فیض رحمت الهی بهره برده‌اند و دست سبز سیادت بر تارک دارند جز بر خوان نعیم دوست مهمان نخواهند بود.

پدربزرگ گرانقدرتان این دُرِّ یتیم صدف مهر و عاطفه با درخشش الماس گونه‌اش در جهان خاکی به اقیانوس رحمت الهی پیوست. فقدان ظاهری آن گوهر کمیاب را که در فراسوی افق خاندانش نیز به دل‌آویزی عطر سوسن و سوری شهره گشته بود، به شما نوه حق‌شناس تسلیت می‌گویم. امیدوارم بدانید که همچنان که صدف همیشه برجامانده و گوهر درون آن گردن‌آویزِ حضرت محبوب می‌شود، پدربزرگ جنابعالی نیز آویز عرش عظیم الهی خواهد شد.

رحیل پدربزرگتان اگرچه همه را داغدار کرد اما از آنجا که در آیینه ضمیر پاک و منزهش جز عشق به انسان و انسانیت نبود، باید که شاد بود. چه همه نیک‌اندیشان و مصلحان بزرگ از وادی حقیر زندگی ظاهری که بگذرند به اقیانوس بی‌کرانه‌ای می‌پیوندند که سرشار از رحمت واسعه حق و پر از جلوه‌های بی‌نهایت سرمدی است. شیران پاک که شیر پاک خورده‌اند در وادی مرگ با اجداد طاهرین خود محشورند. آنان که نیستی را با عقل ناب می‌سنجند، مرگ خوبشان زندگی جاوید است. بیایید در مصیبت پیش آمده، اندوهگین نباشید که روح طیب پدربزرگ تازه درگذشته شما در فردوس برین آزرده می‌شود.

گاهی غصه‌ها ما را می‌گدازند تا مثل طلا خالص شویم. غم و اندوه درگذشت پدربزرگ عزیزت از آن غصه‌هاست. صبور و شکیبا باش و در این غصه پدرت/مادرت را همراه و غمخوار باش. تسلیت می‌گویم.

شنیدم پدربزرگ عزیزت از دنیا رفته، خیلی ناراحت شدم. فوت پدربزرگت را تسلیت عرض می‌کنم و برای او آرامش ابدی از خداوند خواستارم. عرض تسلیت مرا به پدرت/مادرت برسان.

غم از دست دادن پدربزرگت را به تو و خانواده‌ات تسلیت می‌گویم. برای روح آن بزرگوار آمرزش و برای تو و پدر و مادرت آرامش و شکیبایی از خدا می‌خواهم.

درگذشت پدربزرگ گرامی را به شما، خانواده محترم و پدر/مادر عزیزتان تسلیت می‌گویم. امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.

… جان، خداوند پدربزرگت را رحمت و به شما و خانواده محترمتان، مخصوصا پدر/مادر داغ دیده شما صبر عطا فرماید.

درگذشت پدربزرگ بزرگوارتان را تسلیت عرض نموده و از خداوند منان رحمت واسعه برای ایشان و صبر و سلامتی برای شما و خانواده بسیار گرامی، مسئلت می‌نمایم.

درگذشت پدربزرگ بزرگوارت را به شما و خانواده محترم تسلیت عرض می‌کنم .برای اشان از درگاه خداوند متعال مغفرت، برای شما و سایر بازماندگان صبر جمیل خواهانم.

درگذشت پدر گرانقدرت را تسلیت گفته و برای روح آن مرحوم آرامش و برای شما و خانواده گرامی آرزوی صبر دارم. مرا در غم خود شریک بدانید.درگذشت پدربزرگت مرا اندوهگین کرد. خدا ایشان را بیامرزد و پدر و مادرت را برایت نگه دارد. همیشه استوار و برقرار باشید.

دوست عزیزم، درگذشت پدربزرگت را تسلیت عرض می‌کنم. از خداوند منان خواستارم تا سایه پدر و مادرت همواره بالای سرتان نگه دارد.

خاموش شدن شمع زندگی پدربزرگ عزیزتان را تسلیت عرض نموده
و روشنایی مستدام شمع زندگی پدر و مادرت را از خدای بزرگ خواستارم

همکار گرامی…
ضایعه در گذشت پدربزرگ گرامی‌تان را خدمت شما و خانواده محترم تسلیت عرض نموده برای آن عزیر علوّ درجات الهی را مسئلت می‌داریم.
از طرف…

جناب آقای …/ سرکار خانم…
درگذشت پدربزرگ گرامیتان را به شما و خانواده محترم تسلیت عرض می‌کنم و آرزوی صبر و سلامتی برایتان دارم. از خداوند منان خواستاریم که به شما صبرعطا نماید.
از طرف…

جناب آقای …عزیز/ سرکار خانم… بزرگوار
درگذشت پدربزرگ محترم را خدمت شما و پدر/مادر عزیزتان تسلیت عرض نموده و از خداوند منان رحمت واسعه برای ایشان و صبر برای عالیجنابان مسئلت می‌نمایم.
از طرف…

جناب آقای …/ سرکار خانم…
فقدان پدربزرگ عزیزتان را به شما و خانواده داغدارتان تسلیت عرض می‌نماییم.
از طرف…

جناب آقای… / سرکار خانم…
مصیبت درگذشت پدربزرگ گرامی‌تان را تسلیت عرض نموده و بقای عمر با عزت برای شما و همچنین رحمت واسعه برای آن مرحوم از خداوند متعال خواستاریم.

همکار محترم، جناب آقای…/ سرکار خانم…
با نهایت تأسف و تأثر درگذشت پدربزرگ جنابعالی …. (نام متوفی) پیرغلام اهل بیت (ع) را به شما و کلیه بازماندگان تسلیت عرض می‌کنیم.
از طرف…

همکار ارجمند، جناب آقای… / سرکار خانم…
ارتحال پدربزرگ گرامی جنابعالی و بزرگ خاندان… (نام خانوادگی پدربزرگ) را به جنابعالی و فرزندان آن مرحوم تسلیت می‌گوییم.
از درگاه خداوند متعال برای ایشان علوّ درجات و برای بازماندگان محترم صبر و شکیبایی مسئلت می‌نماییم.

جناب آقای… / سرکار خانم…
درگذشت پدربزرگ گرانقدر جنابعالی را که سراسر عمر پر برکتش را در راه نیک‌کرداری و اخلاق انسانی سپری کرد، تسلیت می‌گوییم و از خداوند تعالی برای آن مرحوم علو درجات و برای بیت مکرم‌شان صبر و اجر مسئلت می‌کنم.
با تقدیم احترام، از طرف…

حلیمه سعیدی، بازیگر تلویزیون و مادر شهید که با سریال‌های طنز رضا عطاران شناخته شد امروز جمعه ۲۲ بهمن ساعتی پیش در منزل خود درگذشت.

متن کوتاه در مورد اموات مرده و مردگان فوت شدگان رفتگان [ گلچین شده] | تاو بیو

༺ دنیـا دیـد من دقیـقا چـہ چیـزایـے رو دوست دارم،همونا رو ازم گرفـت ༻ # دلتنگی # اموات

‏مهربون باشید زندگی پر از خداحافظی های غیر منتظره ست… # دلتنگی # اموات

🥀🖤جوان نازنین در خاک رفتی🖤🥀
🥀🖤 از این دنیای غم غمناک رفتی🖤🥀
🥀🖤زدی آتش به جان دوستدارن🥀🖤
🥀🖤چوگل پاک آمدی و پاک رفتی🥀🖤
# اموات

« خاطِرات میمانَند..! » # اموات # خاطره

سخته فراموش کردن کسی که ..!
فراموش نشدنی های زیادی بجا گذاشته ..:) # عشق یک طرفه # اموات # خاطره

لالالالالالا
بخواب دنیا خصیصه
واسه،کمتر کسی خوب می‌نویسه
یکی لباش همیشه غرق خندس
یکی پلکاش تو خوابم خیسه،
یکی داره هزار و یک ستاره
یکی جز یاد تو هیچی نداره!:) # دلتنگی # اموات

⟪ تمومِ روزهامو با فکـرِ طُ میگذرونَم..! ⟫ # عشق یک طرفه # دلتنگی # اموات

خدایا، دردی که دادی با صبری که بهم دادی یکی نیست🖤 # اموات

🖇- گویا که جهان بعد تو زیبا شدنی نیست 🖤✋

  # عشق یک طرفه # اموات

من صبورم اما
آه این بغض گران
صبر چه میداند چیست !
# ادبی # دلتنگی # اموات

« جايِ خالیت شده تو دلم یه لخته يِ خون! » # عشق یک طرفه # دلتنگی # اموات

فراموش کردنش یه آلزایمر قوی میخواد(: # عشق یک طرفه # اموات

ماه من رفت ماهت بمیرد آسمان # اموات # دلتنگی

بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم
من به داغ تو جوان رفته زه دنیا چه کنم
بهر هر درد دوائیست به جز داغ جوان
من به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم
# فوت شده مرحوم # اموات

‹ ای آنکه دوست دارَمَت اما ندارَمَت…
جایت همیشه در دِل مَن دَرد می‌کند🌱› # عشق یک طرفه # دلتنگی # اموات

کاش مث بچگیا میشد کفشاتو قایم کرد که نری :)💔 # دلتنگی # اموات

بُـــــغـــــض یـــــعــــنـــی: اَِوَِنَِیَِ کَِہَِ بَِہ خَِاَِطَِرَِشَِ زَِنَِدَِگَِیَِ مَِیَِکَِرَِدَِےَِ رَِفَِتَِ…

رفتی و بی تو هر شبم ، شام غریبانه
دل یاد جانانه ،غمگین و نالانه …🥀🖤
# دلتنگی # اموات

مردگان مرگو نمیفهمن ،مرگ برای بازمونده هاس # ترکی # اموات

هیـچ ادمی موندني نیس! # دلتنگی # اموات

مرگ ناگهانی فرزند محبوبتان موجب غم و اندوه من می‌شود. حتی نمی‌توانم لحظات سختی که تحمل می‌کنید را تصور کنم. امیدوارم خداوند به شما صبر عنایت نماید و اوضاع کمی برایتان آسان‌تر شود. 

فوت تنها فرزندت، قلبم را به درد می‌آورد. امیدوارم روحش قرین رحمت شود. 

خانواده‌ی شما حتماً لحظات بسیار سخت و دشواری را تحمل می‌کند. (نام فرزند فوت کرده) یک مرد جوان شاد و فوق‌العاده بود. در واقع، تاسف‌آور است که او ما را ترک کرده است. 

روزگار سختی برای شما به وجود آمده است. از دست دادن فرزند، آن هم به صورت ناگهانی، بسیار تاسف‌آور است. امیدوارم خداوند به شما قدرت عبور از این مرحله‌ی دشوار از زندگی را بدهد. 

هیچ کلمه‌ای نمی‌تواند آرامش‌بخش کسی باشد که از دست دادن فرزند را تجربه کرده است. سرنوشت با شما بسیار بی‌رحم بوده است. دعا می‌کنم که خداوند به شما قدرت عبور از این مرحله‌ی دشوار از زندگی را بدهد. 

از دست دادن فرزند باعث دلشکستگی و اندوهی می‌شود که همانند ندارد. قلب من در این لحظات چالش‌برانگیز با شما و خانواده‌تان است. 

فرزند شما با این ظرفیت خارق‌العاده برای تحت تاثیر گذاشتن اطرافیانش متولد شد. مرگ تاسف‌آور وی، قلب ما را می‌شکند. همگی ما دلمان دلتنگش خواهیم شد. 

فرزند شما، شخصیت فوق‌العاده‌ای داشت. با این شوخ‌طبعی و هوش منحصر به فرد، او دیگران را به راحتی به خود جذب می‌کرد. دلمان برایش تنگ خواهد شد. 

با چشمان اشک‌آلود و قلبی شکسته، همدردی صمیمانه‌ی مرا برای این فقدان دردناک بپذیرید. 

فرزند شما یک شخصیت فوق‌العاده بود. شوخ‌طبعی، انرژی بالا و رفتار خوبش، او را به یک الگو برای کودکان هم سن و سالش تبدیل مش‌کرد. همگی ما دلتنگش خواهیم شد. 

از دست دادن یک کودک واقعاً سخت است. در طول زندگی کوتاهش همواره باعث شادی ما شده است. فرشته‌ی کوچک ما برای همیشه در خاطراتمان زنده خواهد بود. 

احساس می‌کردم که گوش‌هایم درست نمی‌شوند. فکر کردن به این موضوع که روزی می‌رسد که (نام کودک فوت شده) دیگر بین ما نخواهد بود، آزاردهنده است. امیدوارم که روحش قرین رحمت شود. 

(نام کودک فوت شده) یک کودک استثنایی بود. چشمانش می‌درخشیدند و استعداد فوق‌العاده‌ای داشت. واقعاً ناراحت‌کننده است که دیگر بین ما نخواهد بود. لطفاً همدردی صمیمانه‌ی مرا بپذیرید. 

جدا شدن فرزند از مادرش، یکی از بدترین تراژدی‌هایی است که ممکن است رخ دهد. امید است که روحش قرین رحمت شود. 

حتی نمی‌توانم درد و رنجی که اکنون تجربه می‌کنید را تصور کنم. دعا می‌کنم که خداوند به شما صبر دهد. 

فرزند شما یک مرد جوان کاریزماتیک بود. تصور این که دیگر بین ما نخواهد بود، آزاردهنده است. لطفاً همدردی صمیمانه‌ی مرا بپذیرید. 

فرزند شما یک شخصیت فوق‌العاده بود. اما اکنون دیگر در بین ما نیست. خبر فوت وی واقعاً یک تراژدی بسیار دردناک بود. دعا می‌کنم که روحش قرین رحمت شود. 

زندگی گاهی‌اوقات ناعادلانه است. (نام فرزند فوت شده) مرد جوان خوبی بود. شخصیت فوق‌العاده‌اش، قلب هر کسی را تسخیر می‌کرد. تصور این که دیگر در بین ما نخواهد بود، بسیار دشوار است. روحش قرین رحمت شود. 

(نام فرزند فوت شده) دوست فوق‌العاده‌ای برای من بود. او شخصیت جذاب، حس وظیفه‌شناسی  و شوخ‌طبعی فوق‌العاده‌ای داشت. قلب من بسیار غمگین و ناراحت است. به واقع، شما فرزند فوق‌العاده‌ای بزرگ کرده‌اید. 

فرزندتان هر وقت مرا می‌دید، با لبخند از من استقبال می‌کرد. صداقت او بی‌نظیر بود. همگی ما عمیقاً دلتنگش خواهیم شد. امید است که روحش قرین رحمت شود. 

مرگ فرزند، زخم عمیقی ایجاد می‌کند. چه کسی می‌دانست که این جدایی اینقدر دردناک خواهد بود؟ امیدوارم که خداوند روحش را قرین رحمت کند. 

خاطرات بودن با فرزندتان را با شادی به یاد می‌آورم. داشتن خاطرات شاد و فوق‌العاده‌ی زیادی که با هم داشتیم، باعث می‌شود که نتوانم از دست دادنش را بپذیرم. امیدوارم که روحش قرین رحمت شود. 

یکی می آید یکی می رود و این قانون بقای زندگیست
اما تو که رفتی هیچکس نیامد
انگار قانون بقا هم پوچ است وقتی تو نیستی.

کاش باشی و بتوان شامه پر کرد از بوی تو، ای شب بوی شبهای بی بوی من
کجایی ای منِ من؟
کجایی ای من تا جانی دوباره بخشی این من را؟
بی تو این من تهی است، هیچ است و پوچ
با تو این من، من است
آری با تو ای مادرم…

امروز دلم آتش گرفت ودوباره جای خالیت را حس کردم
می‌دانم جای تو خوب است
وفرشته های‌ آسمان امروز را برایت جشن می‌گیرند

بچه که بودم دلم به گرفتن گوشه چادر مادرم و رفتن به بیرون خوش بود
اکنون بزرگ شده ام مادرم را می‌خواهم , نه برای گرفتن گوشه چادرش
می خواهمش که با گوشه چادرش اشکهایم را پاک کنم.
نه این که دلم خوش شود که میدانم نمیشود !
شاید آرام بگیرد با بوی خوش چادر مادرم

نرفت از سرم هـــــر گز هوای تو مادرهنوز می تپد این دل برای تو مـــــــــادر
چســـــــان زبان بگشایم که خجلت آهنگمنکرده ام دل و جـــــــــان را فدای تو مادر
چه چـــــاره گر نبرم داغ هجر تو به عدمامید قلب حزینم لــــــــــــــقای تو مـــــــادر
چو شبنم است سرو برگ رنگ این گلشنمدام میشنوم من صــــــــــــــــدای تو مادر
درین چمن که حضور جفاست مضمونشچه نعمت است به عـــــــــالم وفای تو مادر
مــــــــــــقیم منزل عزت کسی توان گشتنکه بود حـــــــــاصل کارش رضای تو مادر
نشد ز کیف و کــــــم عمر چشم ما روشنحقیقت است به هــــــــر جا صفای تو مادر
رموز جـــــوهر تُست ( بایزید) و( بایقرا)به این مـــــــــــــقام رسیدن عطای تو مادر
نبود لایق این گنج و این کمــــــــا ل (رفیع)اگر نبود نصیبش دعــــــــــــــــــای تو مادر

تا وقتی بودی شمعدانی ها گل میدادندخانه بوی عطر تو را داشتو یاس به شوق حضورتدر و دیوار خانه را شکوفه باران میکردحالا نیستی و گل ها خشکیده انداما چشمه چشمانماز غم نبودنت نمی خشکد مادرم

کودک که بودم وقتی زمین میخوردم مادرم مرا میبوسید و تمام دردهایم از یادم میرفت
دیروز زمین خوردم ولی دردم نیامد اما به جایش تمام بوسه های مادرم یادم آمد.

افسوس دگرمادر شیرین سخنم در بر ما نیستآن گوهر یک دانه پر مهر و وفا در بر ما نیستآن سنگ صبور، ذاکر حق تا دم آخرافسوس و صد افسوس دگرسایه او بر سر ما نیست

یه روزی میاد که بعدش دیگه مهم نیست فردایی در کار هست یا نه
اون روز روزیه که مادرت پیشت نیست.

مرا آن روز شادی بود در سرکه سر می‌بود بر زانوی مادرچراغ خانه‌ی ما گشته خاموشکه مادر نیست اندر خانه دیگر

نبودن هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمیکند و آدمهایی هستند که هرگز تکرار نمیشوند و تو آنگونه ای مـــــــــــــــادر

رفتی از من مهر گسستی مادربا رفتن خود دلم شکستی مادرافسوس که بودی و ندانستم منای در گرانمایه چه هستی مادر

وقتی به جای کلاغ در آن بازی کودکانه گفتم: مامان پـر؛ خندیدی و گفتی: من که پر ندارم!!!
بزرگتر که شدم فهمیدم، تو هم پر داشتی…

میدونی دلتنگی یعنی چی؟دلتنگی یعنی این که بشینیبه خاطراتت با مادرت فکر کنیاونوقت یه لبخند بیاد رو لبت ولیچند لحظه بعدشوری اشک های لعنتیشیرینی اون خاطره ها رو از یادت ببرند

زمين باير دل را نهال عشق مي كارم
به پايش هر شب و هر روز سيل اشک مي بارم
از آن سرمست يک روزي درختي مي شود سرسبز
كه بر آن حک كنم مادر هميشه دوستت دارم

ز سر شد سایه ‌ات کوتاه، مادرجهانم شد مصیبت ‌گاه، مادرسخن آموختی، رفتی، نمانده ستمرا جز وای مادر! آه مادر

میدونی دلتنگی یعنی چی؟
دلتنگی یعنی اینکه بشینی به خاطراتت با مادرت فکر کنی
اونوقت یه لبخند بیاد رو لبت ولی چند لحظه بعد…
شوری اشکهای لعنتی، شیرینی اون خاطره ها رو از یادت ببرند.

مادرمدر نگاهت خستگی معنا نداشتوسعت پاک تو را دریا نداشتآه ای جاری ‌تر از خورشید خوبکاشکی هرگز نمی‌ کردی غروب

ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ و ﺑﻮﯼ ﮔﻞﻫﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﺵ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﭼﺮﺧﺶ ﭼﺮﺥ ﺧﯿﺎﻃﯽ ﺍﺵ ﮐﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺩﻭﺧﺖ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎ ﻋﻄﺮ ﯾﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﮐﻨﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﯽ ﭘﺮﺍﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﻗﺎﻣﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺑﺨﻨﺪﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ.

مادر یعنی زندگی، مادر یعنی عشق، مادر یعنی مهرمادر یعنی فرشته‌ای که با اشکت‌، اشک می‌ریزد و با خنده‌هایت می‌خندد. مادر یعنی فرشته‌ای که نگاهش به تو است و با هر لبخندت، زندگی می‌کند. مادر یعنی فرشته‌ای که موهایش برای بزرگ کردنت سفید می‌شود و به تو می‌گوید: «پیر شوی مادر، درد و بلایت به جانم…» مادر یعنی فرشته‌ای که صبح که خوابی آرام میز صبحانه رامی‌چیند تا وقتی بلند شدی زندگی را لمس کنی. مادر یعنی فرشته‌ای که شب‌هایی که غم داری یا مریضی تا صبحبالای سرت می‌نشیند و نگران است. مادر یعنی فرشته‌ای که وقتی موقع کار می‌گویی خسته شدم؛ با اینکه پاهایش درد می‌کند می‌گوید: «تو بشین مادر من انجام میدهم…». مادر یعنی فرشته‌ای که هیچ‌وقت باور نمی‌کنی مریض شود یا پیر شود چون همیشه و توی هر حالتی به روی تو لبخند می‌زند. مادر یعنی فرشته‌ای که طاقت دیدن اشک‌هایش را نداری. مادر یعنی همه زندگی

مادر! من خدا را نقاشی کردم؛ خدا به شکل بوسه‌های تو بر پیشانی من بود. مادر! من از آن آخرین بدرقه‌ات تا پشت دیوار بی‌کسی نوشتم و بغض کردم. مادر! در این‌سوی بی‌خوابی، من هر شب پرنورترین ستاره را تو می‌بینم. شنیده‌ام کوله‌بار دوران کودکی مرا سنگ صبور خویش کرده‌ای. من هم در آن آیینه که دادی یادگاری؛ در آن هر شب تصویری از تبسم تو را می‌بینم. مادر! ای زیباترین احساس، قشنگ‌ترین بنفشه، ستاره‌ام را چندی‌ست گم کرده‌ام…

سلام بر تو ای مادر برتر از جانم و سلام بر تو ای همیشه مهربان و صمیمی. و سلامتی را نثارت می‌کنم به اندازه دریای نگاهم. مادر مهربانم نمی‌دانم در این نامه که قصد من گلایه از توست اول از مهربانی‌هایت و زحماتت بگویم و یا از همان اول ابراز ناراحتی خود را از جانب تو بگویم؟ اگر بخواهم از خوبی‌هایت بگویم که تمامی ندارد و انگشتانم ناتوانند برای نوشتن آن همه مهر و وفا و صمیمیت.و اما گلایه من از تو؛ چراهای بسیاری در سر دارم که همه بدون جواب مانده اما نمی‌دانم چرا هیچ وقت با جواب دادن آنها به من نتوانستم قانع شوم. از تو می‌پرسم که نگران لحظه‌های منی از تو که روز و شبت را برای من یکی کردی تا من به اینجا برسم. چرا هم‌اکنون برای آزادیم حد و مرزی کوچک نهاده‌ای؟ چرا هنوز باور نداری که من بزرگ شده‌ام و آن دختر 5 ساله نیستم؟ چرا فکر می‌کنی همیشه بعد از غروب آفتاب همه برای من در کمین هستند و من باید سریع در خانه باشم؟ چرا باور نداری که من من هستم و برای خودم باورهایی دارم؟ چرا؟ چرا؟

مامان عزیزم، آیا می‌دانستی عاشقت هستم؟ آیا می‌دانستی هیچکس، هیچکس و هیچکس نمی‌تواند جای تو را توی قلبم بگیرد؟ آیا می‌دانستی حاضرم همه چیزم را بدهم تا همیشه نزد من باشی؟ می‌گویند:«بچه ننه است»! چقدر بچه ننه بودن قشنگ است، چقدر لذت‌بخش است. آخر اگر نباشی قدر خیلی از روزها را نمی‌دانیم.عشق به تو بهترین و تنهاترین عشقی است که می‌شود باورش کرد. یعنی بالاتر از عشق به مادر وجود دارد؟یادش بخیر، قصه‌هایی که برایم می‌گفتی چقدر لذت‌بخش‌تر از قصه‌های تنهایی امروزم بود. شنل قرمزی، چوپان دروغگو، شنگول و منگول و حبه انگور را برایم تعریف می‌کردی. چرا با اینکه چهار پنج سال این قصه‌ها را می‌گفتی هیچ وقت برایم تکراری نمی‌شد؟ چرا؟ولی الان زیباترین فیلم‌ها و داستان‌ها و رمان‌ها نهایتاً یک بار به من لذت می‌دهد، چرا؟مامان عزیزم، دمت گرم، نوکرم، تا عمر دارم خاک زیر پاتم؛ فقط یک چیز می‌توانم بگویم: عاشقتم.

روزی یک نفر به من گفت: آیا می‌خواهی همه دنیا مال تو باشد؟گفتم: دنیا در دست‌های من است وقتی لبخند مادرم جلوی چشمانم، صدای مادرم طنین افکنده در گوشم و دستان مادرم پشت و پناهم است.

یادت هست مادر؟ اسم قاشق را گذاشتی قطار، هواپیما، كشتی تا یك لقمه بیشتر بخورم!یادت هست؟ شدی خلبان، ملوان، لوكوموتیوران؛ می‌گفتی بخور تا بزرگ بشوی آقا شیره!و من عادت كردم كه هر چیزی را بدون اینكه دوست داشته باشم قورت بدهم حتی بغض‌های نتركیده‌ام را.

ﻣﺎدرم! هیچ‌وقت ﺑﻪ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ﻋﺎﺩﺕ نمی‌کنم. ﭼﻘﺪر ﺧﻮﺏ بود ﺍﮔر ﺁﻏﻮﺵ مهربانت را ﺩﺍﺷﺘﻢ. هنوز هم هرجا نامت را می‌شنوم؛ به لرزه می‌افتم. هرجا مادری را با فرزندش می‌بینم؛ زیر لب می‌گویم: من هم روزی مادر داشتم. من هم روزی گرمای وجودش را داشتم.مادرم! کاش می‌دانستی که این روزها بیشتر از گذشته به وجودت احتیاج دارم… اما می‌دانم تو هنوز هم پیش خدا واسطه حل مشکلات من هستی. این اطمینان را از آرامش قلبم دارم.امروز با شاخه گلی سرخ و دستانی لرزان به دیدارت می‌آیم. این اشک‌های من از سر دلتنگی است. دلتنگی برای بوسه زدن بر دست‌های مهربانت. کاش بودی. امروز دلم آتش گرفت و دوباره جای خالی‌ات را حس کردم. می‌دانم جای تو خوب است و فرشته‌های آسمان امروز را برایت جشن می‌گیرند. آخر می‌دانم که بهشت زیر پای توست. کاش فقط امروز نگاهت را داشتم.خدایا کاش فقط یک بار دیگر آغوشش را داشتم.

بچه که بودم دلم به گرفتن گوشه چادر مادرم و رفتن به بیرون خوش بود. اکنون بزرگ شده‌ام مادرم را می‌خواهم، نه برای گرفتن گوشه چادرش؛ می‌خواهمش که با گوشه چادرش اشک‌هایم را پاک کنم. نه اینکه دلم خوش شود که می‌دانم نمی‌شود! شاید آرام بگیرد با بوی خوش چادر مادرم.

مادر! ای مهربان‌ترین فرشته كاش بودی و مرا در آغوش می‌گرفتی. من به دستان گرم تو محتاجم. بدون حضور تو ای مادردریای مواج پا بسته مردابم. در یك شب به یاد ماندنی كه به جای باران ستاره بر زمین می‌بارد به خوابم بیا! كاش اتاق كوچكم پر از عطر خوش تو شود.

گفتم مادر! گفت: جانمگفتم درد دارم! گفت: به جانمگفتم خسته ام! گفت: پریشانمگفتم گرسنه ام! گفت: بخور از سهمِ نانمگفتم کجا بخوابم؟ گفت: روی چشمانماما یک بار نگفتم: مادر من خوبم، شادم!همیشه از درد گفتم و از رنج! 

مادر تو والاترین رویای عشق، اولین و آخرین معنای عشق هستی و تو که همیشه دلواپس فردای ما و غمخواری بی‌همتا برای ما هستی. زندگی بدون تو سراسر رنج خواهد بود تویی که چشم چراغ زندگی ما هستی و در همه حال زندگی ما از تو روشن است.یاد تو مرا آرام می‌سازد.زیباترین آهنگی که در عمرم شنیدم صدای تو و آواز اعجازانگیز لالایی تو بود. گویی تو پیامبری بودی که رسالتت عشق بود. دنیای عشق از تو زنده می‌شود و به من زندگی بخشیدی، دوستت دارم.

مادرم! بارها با صداى گریه‌ام تو را از خواب خوش بیدار كرده‌ام. خیس گریه‌ام دوباره بیدار شو؛ با دست‌هاى مهربانت صورتم را نوازش كن و با گرماى وجودت آرامم كن. امشب دوباره دلم تو را بهانه گرفته است.

همسنگ تمام نبودن‌هایت به این شبهای اندوه بار اشک بدهکارم و به اندازه همه آرامشت به چشمان بیقرارم خواب؛ برای ترسیم دغدغه‌هایم کنج آغوش امنت را کم آورده‌ام و برای تسکین دردهایم تمام نوازش دستهایت را.صادقانه بگویم: من کم آورده‌ام. من همه بودن‌ها را در نبودن‌هایت کم آورده‌ام.

دلتنگی یعنی اینکه: بنشینی به خاطراتت با مادرت فکر کنی. آن‌وقت یک لبخند زیبا روی لبت بیاید. ولی چند لحظه بعد، شوری اشک‌های لعنتی، شیرینی آن خاطره‌ها را از یادت ببرند.

جایی‌ خوانده بودم که درد آدم را بزرگ می‌‌کند و روح را صیقل می‌دهد و تجربه را زیاد می‌کند. هیچ جا ننوشته‌اند که درد با یک زن، با یک مادر چه می‌‌کند. مادران درد کشیده یا زود می‌میرند، یا برای همیشه می‌‌روند، یا می‌‌مانند با چشمانی که رنگِ بی‌‌تفاوتی‌ گرفته است و دستانی که زیر ناخن‌هایش جز خستگی‌ چیزی نمی‌روید، و گیسوانی که رقص بر شانه‌های زنانه را به خاطر نمی‌‌آورند. مادرانی بی‌ هیچ آرزویی، با ‌دنیایی کوچک. دنیایی بسیار بسیار کوچک. هیچکس از مادرانی که به بهشت نمی‌‌روند چیزی ننوشته است./ نیکی‌ فیروزکوهی